علائم افسردگی نوجوان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: افسردگی، نوجوانان، اختلال عاطفی.
پرسش: علائم افسردگی در نوجوانان چیست؟ با افسردگی نوجوانان چه کنیم؟
پاسخ: افسردگی، نوعی اختلال خلق یا اختلال عاطفی در افراد است. کودک و نوجوان نیز ممکن است، به سبب شدت فشار روحی ناشی از
مرگ یکی از اطرافیان (به خصوص والدین)، رفتار عجیب و غیر طبیعی خانواده،
خشونت، ناامنی و عدم ثبات خانواده به علت
اعتیاد پدر یا مادر، و یا به علت اختلافات خانوادگی و...به این بیماری مبتلا شود. بعضی از علایم این بیماری عبارتاند از: روحیه غمگین و غیر شاد، عدم احساس لذت و رضایت از فعالیتهای روزانه، اختلالات خواب، تغییر اشتها، قصد یا اقدام به
خودکشی، خود را ملامت کردن، تغییر رفتار کودک و نوجوان، میل به تنهایی و عدم تعامل با همسالان، احساس ناامیدی، جامعه ستیزی و پرخاشگری و...
البته این بیماری راههای درمان زیادی هم دارد که بعضی از آنها عبارتاند از: والدین درمانی، مشاوره درمانی، خانواده درمانی، روان درمانی، درمانهای جسمی، ورزش درمانی و...
همه ما در مقابل مشکلات شناخته شدهای؛ مانند استرسهای شغلی، اختلافات خانوادگی، فشارهای مالی و نومیدیهای شخصی، به مدت کوتاهی، افسرده میشویم، گمان میکنیم که افسردگی این است و مسئله مهمی نیست و خود به خود بر طرف میشود، ولی هیچ کدام از این حالتهای زود گذر افسردگی نیست.
افسردگی، نوعی اختلال خلق یا اختلال عاطفی در افراد است که به کمک مجموعه علایمی که در رفتارهای کلامی و غیرکلامی انسان، براساس شرایط محیطی و یا برخی تغییرات فیزیولوژیک منعکس میگردد، شناخته میشود.
نا آگاهی فردی و اجتماعی از بیماری افسردگی، سبب شده است که افراد زیادی بیدلیل از این بیماری زجر بکشند و حتی عدهای بر اثر آن اقدام به خودکشی کنند.
با توجه به این که بیشتر مردم درک صحیحی از بیماری افسردگی ندارند، باید بگوییم که تعداد بیشتری از مردم هم، وجود این بیماری را در کودکان باور ندارند. اغلب والدین و مربیان وقتی که خبر افسردگی کودک یا نوجوانی را میشنوند، اظهار ناباوری میکنند و این سن را برای افسردگی زود میدانند.
علت آن اول، اعتقاد به بیگناهی کودکان و دیگر قبول این اصل است، که افسردگی واکنش به فشارهای روحی است که در زندگی افراد بالغ وجود دارد.
در صورتی که کودک نیز ممکن است به شدت زیر فشار روحی قرار گیرد که شایعترین دلیل آن، مرگ یکی از اطرافیان، به خصوص والدین است. خوشبختانه در جامعه ما اکثر کودکان با
محبت، پشتیبانی و همفکری، فوت عزیزان خود را تحمل میکنند و آن را پشت سر میگذارند، ولی عده زیادی نیز دچار افسردگی عمیق میشوند و به کمک متخصص نیاز پیدا میکنند.
استرسهای دیگری که ممکن است برای کودک پیش آید و موجب افسردگی در کودک و نوجوان شود، رفتار عجیب و غیر طبیعی خانواده،
خشونت، ناامنی و عدم ثبات خانواده به علت اعتیاد پدر یا مادر، و یا به علت اختلافات خانوادگی، وجود امراض مزمن و ناتوان کننده در کودک است.
باید دانست که انکار افسردگی در کودکان و نوجوانان فقط خود فریبی و نادیده گرفتن حقیقت است. کودک و نوجوان افسرده احتیاج به کمک و همدردی دارد، ولی فقط همدردی کافی نیست.
افسردگی در کودکی و
دوران بلوغ، حقیقت غمناک مسلمی است و شایعترین و جدیترین، مسئله در بین دانش آموزان است که راههای درمان زیادی هم دارد، اما اگر بیمارانش توجه و پشتیبانی نشوند و درمان لازم را دریافت نکنند، ممکن است در بزرگی افرادی سرخورده و تیره روز شوند.
بعضی از علائم افسردگی در کودکان و نوجوانان عبارتاند از:
کودک و نوجوان افسرده، گه گاهی به مدت چند هفته دچار غم و بدبختی میشود. در این دوره ممکن است در ساعات مختلف روز یا روزهای مختلف، تغییراتی جزئی در روحیه او دیده شود، ولی به طور کلی با وجود عوض شدن موقعیت و شرایط محیطی، حالت غمزدگی و بدبختی او همچنان باقی میماند. گاهی تشخیص این غمزدگی دائمی، آسان نیست. خود دختر یا پسر گاهی نمیخواهد به تغییر روحیه و احساس ناراحتی خود اعتراف کنند و آن را مخفی نگه میدارند. ممکن است اشکالات رفتاری دیگری در کودک یا نوجوان افسرده وجود داشته باشد که روحیه غمزده را از دید ما مخفی کند؛ مانند سخت کنار آمدن با هر چیز و هر کس، نافرمان بودن و حتی اخلالگری. باید گفت که هر کودک یا نوجوان مشکل ساز و یا اخلالگر افسرده نیست، اما تعداد قابل توجهی از آنان دچار افسردگی هستند. گاهی افسردگی با نگرانی همراه است و به صورت دردهای مختلف و به خصوص درد معده و سر درد که از نظر پزشکی قابل توجیه نیستند، بروز میکند و در این حالت ممکن است والدین شدیدا نگران شوند و تمام توجه آنان به پیدا کردن علت جسمی معطوف شود و وجود غمگینی مداوم کودک را از نظر دور بدارند.
عده زیادی از کودکان و نوجوانان، گاه گاهی اظهار بیحوصلگی میکنند. این نوع بیحوصلگی، معمولا علامت افسردگی نیست. زمانی بیحوصلگی نشان دهنده افسردگی است که تفریحات و کارهایی که قبلا کودک با لذت انجام میداده در دسترس او باشد، ولی رغبتی به انجام دادن آنها نداشته باشد، مثلا دوستانش با او تماس بگیرند، ولی او حوصله دیدار آنها را نداشته باشد، یا در سابق در مدرسه به ورزش خیلی علاقهمند بوده، ولی اکنون علاقهای به آنها نشان نمیدهد. هر گاه چنین تغییر رفتاری به مدت چند هفته ادامه یابد، علامت واضح افسردگی است.
اختلالات خواب به چند صورت ممکن است تظاهر کند، کودک یا نوجوان حوصله رفتن به رختخواب را نداشته باشد و این عمل برایش دشوار باشد، شبها بیدار شود و دوباره خوابش نبرد، صبحها خیلی زودتر از معمول بیدار شود، به ندرت ممکن است خوابهای ناراحت کننده و تکراری ببیند و یا در خواب راه برود و یا صحبت کند.
بعضی از کودکان افسرده در انتخاب غذا خیلی سختگیر میشوند و به خوردن تمایلی نشان نمیدهند. عدهای دیگر جهت یافتن آرامش به غذا خوردن پناه میبرند و خیلی بیشتر از حد سلامتی غذا میخورند. در هر صورت هر گاه عادت غذا خوردن آنان به مدت طولانی تغییر کند، میتواند علامت افسردگی باشد. رژیم گرفتن، به خصوص در بین دختران خیلی معمول است. این علامت افسردگی نیست. دختری که از خوردن غذا لذت نمیبرد و با اکراه غذا میخورد، علامت افسردگی نشان میدهد.
بدون شک این علامت، نگران کنندهترین علامت افسردگی است. باید دانست تمامی نوجوانانی که به فکر خودکشی افتادهاند، دچار افسردگی نیستند. افکار گذرا و کوتاه مدت، در باره این که زندگی ارزش زیستن ندارد، در بین نوجوانان خیلی شایع است. کودکی که در برابر والدینش که او را از تماشای یک برنامه تلویزیونی منع کردهاند، پایش را بر زمین میکوبد و میگوید: "خیلی خوب خودم را خواهم کشت". ممکن است فقط صحنهای را که در برنامه تلویزیونی دیده است، تقلید کند، به خصوص اگر این کودک نیم ساعت بعد با کمال نشاط با دوستش در حیاط مشغول بازی شود. بعضی از نوجوانان که قصد خودکشی و یا حتی اقدام به آن میکنند، ممکن است اصلا افسرده نباشند. آنان ممکن است عصبانی یا پیرو امیال آنی باشند و یا کمال طلبانی باشند که از وقوع شکستی که برایشان غیر قابل تحمل است، دست به خود کشی میزنند. البته شکی نیست که افسردگی جزو علل مهم خودکشی است و هر علامتی که قصد خودکشی جوانان را نشان دهد، باید خیلی مهم تلقی شود. عدهای از کودکان و نوجوانان، به خصوص پسران، دائما در رویای شخصیتهایی هستند که در داستانها خواندهاند یا در فیلمها دیدهاند، و در بازیهای خود از این داستانها استفاده میکنند. برای اطمینان از این که بازی چنین کودکی، علامتی از افسردگی نیست، باید سایر علائم افسردگی را در نظر بگیریم. در صورت عدم وجود سایر علائم، افسردگی در این کودک وجود ندارد.
گاهی کودکان و نوجوانان مبتلا به افسردگی، بار مسئولیت مشکلات
خانواده، دوستان را بر دوش خود میکشند. آنان
کمال طلب هستند و هدف خود را در سطح خیلی بالایی قرار میدهند. آنان در دعوا و جدایی
پدر و
مادر و یا ناخوشی
خواهر و
برادر، خود را مقصر میدانند و اطمینان خاطر دادن اطرافیان مبنی بر این که آنان تقصیری در این پیشامدها ندارند، موثر واقع نمیشوند. خود ملامت کردن، علامت شایع افسردگی نیست. ولی گاهی از خلال صحبت نوجوانان و کودکان در باره مسائلی که باعث فشار روحی و استرس آنان شده، حالت خود ملامت کردن آشکار میشود. در بچههای کوچکتر ضمن بازی یا نقاشی میتوانیم پی ببریم که راجع به زندگی خود، احساس بدی دارند و خود را مستحق مجازات گناهی میدانند که اصلا مرتکب نشدهاند. علامت شایعتر، عدم احترام به خود است. مبتلایان خود را به شدت پست میدانند و ارزشی برای خود قائل نیستند. عدم احترام به خود، و افسردگی با وجود این که یکی نیستند، خیلی با هم تفاوت دارند و به ندرت ممکن است یکی بدون دیگری وجود داشته باشد.
کودکی که از اول گوشهگیر بوده و علاقه نداشته که دائم با دوستانش باشد و ترجیح میدهد فقط گاه گاهی آنان را ببیند، یا بچهای که بسیار اجتماعی بوده، ولی رفته رفته گوشهگیر شده و از دیدار دوستانش احتراز میکند، تفاوت دارد و در مورد دومی باید دقت کرد که چه تغییرات دیگری در روش زندگی روزانه او دیده میشود. کودکی که بقیه فعالیتهای روزانه خود را به غیر از عدم علاقه به دیدار دوستانش، تکالیف مدرسه خود را نیز انجام نمیدهد، لاغر شده و دیگر در فعالیتهای مدرسه شرکت نمیکند. آیا افسردگی او واکنشی طبیعی نسبت به فقدان عزیزی است که به تازگی از دست رفته است؟ مثلا اگر پدر، خانه را ترک کرده یا کودک به علت سفر، از دوست خود جدا شده است، بروز واکنشهای فوق به مدت چند هفته کاملا طبیعی است، ولی هرگاه این حالت افسردگی به طور دائم و برای مدتی طولانیتر ادامه یافت، مستلزم توجه و دقت بیشتری است. همیشه تشخیص بین افسردگی و پریشان حالی، قابل درک و آسان نیست، ولی این تشخیص اهمیتی ندارد و هرگاه افسردگی یا پریشان حالی، به هر صورت که آن را بنامیم، بیشتر از چند هفته ادامه یافت، دلیلی برای نگرانی وجود دارد و باید اقداماتی را انجام دهیم.
۸.کودکان افسرده نسبت به کودکان غیر افسرده زمان بیشتری را به تنهایی میگذرانند و مدت زمان کمتری با همسالان تعامل دارند. جالب این که کودکان افسرده به هنگام تعامل با همسالان خود، نسبت به کودکان غیر افسرده، پرخاشگرتر و منفی ترند. بدین معنا که انزوای اجتماعی کودکان افسرده ممکن است ناشی از طرد همسالان و گوشهگیری اجتماعی باشد
راههای درمان متفاوتی برای افسردگی وجود دارد:
والدین درمانی بهترین راه برای خارج کردن کودک از شرایط استرسزا است. روابط بین فردی سالم در خانواده میتواند در تشخیص بموقع علائم افسردگی در نوجوانان مفید باشد. والدینی که نمیتوانند در این دوره حساس با نوجوانان خود ارتباط برقرار کنند، فرزندان خود را که از بیان ترسها و نگرانیهای خود
هراس دارند، گریزان میکنند. این کار باعث میشود آنها به جوانانی افسرده تبدیل شوند. همچنین فشار والدین برای سرآمد و بهترین بودن در دروس و در مقابل بیاعتنایی کامل نسبت به دیگر فعالیتهای فوق برنامه مورد علاقه نوجوان میتواند موجب این بیماری شده یا بر آن بیفزاید.
در مقابل، آن دسته از والدین که با هوشیاری برای نوجوانانشان وقت و انرژی میگذارند و در صورت لزوم مبالغی را هزینه میکنند میتوانند به نوجوان خود کمک کنند تا آینده خود را بسازد و بسرعت بر نگرانیهای دوره نوجوانی غلبه کند.حمایت از نوجوانان در طول این سفر گذار از کودکی به جوانی بسیار آسانتر است تا این که بعدها برای بازگرداندن سلامت روانی او به دردسر بیفتند.
بر این اساس باید به فرزندان خود کمک کنیم تا
غرور خود را بازسازی کنند. موفقیتهای آنان در عرصههای مختلف را که ممکن است یک هنر، ورزش یا مطالعات درسی و غیره باشد، تشویق کنیم. از پیشداوری و پیشبینی بیموقع خودداری کنیم. اجازه دهیم نوجوان گامهای طبیعی خود را در مسیر رشد بردارد و او را با انتظارات خود یا ایجاد دیگر مسئولیتهای خانوادگی به زحمت نیندازیم.
به گفت وگو با آنان اهمیت داده و با آنها در مورد موضوعاتی نظیر انتخاب یک برنامه روزمره، دوستیابی، مسائلی نظیر سیگار کشیدن، مواد مخدر و مسائل جنسی تا حدی که امکان دارد و میتواند برای آنها مفید باشد، صحبت کنیم.
از این راه تا حد زیادی میتوان به مشکلات روحی و روانی کودک پیبرد تا بتوانیم رفتار مناسبی در مقابل آنها داشته باشیم. اگر او را دچار افسردگی یافتیم باید ببینیم چه چیزهایی میتواند باعث افسردگی شده باشد. شاید لازم است بعضی از رفتار خود را صحیح کنیم. بیشتر عواملی که باعث ایجاد افسردگی در نوجوانان میشوند، قبل از این که نیازی به یک روان درمان و روانشناس باشد، در خانه قابل برطرف شدن هستند.
مربی یا فرد دلسوز و آگاهی که نوجوان بتواند براحتی با او درد دل کند، مورد مناسبی است برای این که او احساسات سرکوب شده خود را تخلیه کند.
متخصص خانواده درمانی نه تنها نوجوان افسرده، بلکه تمام خانواده را زیر نظر میگیرد. همان طور که قبلاً گفتیم، توجه به خانواده به این دلیل نیست که «علت» گرفتاری نوجوان، خانواده اوست، بلکه به این دلیل است که در حقیقت خانواده محیطی گروهی است و هیچ فردی از دیگر افراد جدا نیست.کودکان افسرده اغلب به خانوادههایی تعلق دارند که میزان بالایی از مصیبت در آنها وجود دارد و معمولا در برقراری روابط اجتماعی مشکلاتی دارند. هر دوی این ویژگیها میتوانند موجب افزایش میزان رویدادهای حاد زندگی شوند.
دید متخصص خانواده درمانی این است که کودکی که مشکل دارد، در حقیقت مشکلات خانواده را عرضه میدارد. متخصص خانواده درمانی با درک روابط بین افراد خانواده و واکنشهای آنها نسبت به یکدیگر و تصحیح و تغییر این روابط، سعی در حل مشکل آنان میکند.
روان درمانی، شیوهای درمانی است که به وسیله روان پزشکان و روان شناسان جهت کمک به مشکلات مختلف روان شناختی در افراد، مورد استفاده قرار میگیرد.این شیوه مستلزم آن است که فرد، در مورد مشکلاتی که با آنها مواجه است، به شکل رو در رو با درمانگر (روان درمانی فردی) یا در یک گروه کوچک با یک یا دو روان درمانگر روان درمانی گروهی) صحبت میکنند.
درمانهای جسمی در افسردگی کودکان و نوجوانان، نسبت به درمانهایی که تا کنون ذکر شد، اهمیت کمتری دارند، ولی گاهی این نوع درمان موثر است و در مواردی نادر، مهمترین وسیله درمان است. هر گاه گرفتاری کودک یا نوجوان شدید باشد و به درمانهای گفت و گویی روان شناسی جواب ندهد، احتمالا تجویز دارو توسط پزشک (که در این مرحله اغلب روان پزشک کودک یا نوجوان است)، در نظر گرفته میشود.
اگر کودکان یا نوجوانان، مرتبا ورزش کنند و وضعیت جسمی خود را در حالت طبیعی و خوب نگهدارند، نسبت به زمانی که از نظر جسمی وضعیت خوبی نداشتهاند، کمتر مضطرب و افسرده خواهند بود. روان شناسان دو گروه افراد را با هم مقایسه کردهاند: گروه اول ورزشهای سخت و گروه دوم ورزشهای سبک انجام میدادند. اضطراب افراد گروه اول آشکار از اضطراب افراد گروه دوم کمتر بود. ورزش آثار منفی استرس را به شیوههای مختلفی کاهش میدهد. در درجه اول هورمونهای وارد شده در جریان خون به هنگام استرس را مصرف و خطر آنها را در اثر گذاشتن بر دستگاه ایمنی بدن کاهش میدهند. در درجه دوم تنش متراکم در ماهیچهها را آزاد میسازد. و بالاخره نیرو و قدرت بدنی را افزایش داده، مقاومت دستگاه قلبی عروقی را زیادتر میکند. آمادگی جسمی مطلوب و فعالیتهای بدنی، بهترین وسیله برای مقابله و پیشگیری از بروز افسردگی و دیگر اختلالات روانی است. ورزش در فضای باز، بر افسردگی تاثیر قابل ملاحظهای دارد.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «علائم افسردگی نوجوان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۸/۶.