عقل و شعور حیوانات
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلید واژه: حیوانات، شعور، عقل، حشر، قیامت
پرسش:مي گويند حيوانات
عقل و
شعور ندارند و کارهايشان
غریزی است و به همين دليل به
بهشت مي روند؟
مي گويند حيوانات عقل و شعور ندارند و کارهايشان غريزي است و به همين دليل به
بهشت مي روند اما وقتي
تاریخ را بررسي مي کنيم مي بينيم اينگونه نيست مثلا هدهد
حضرت سلیمان به قصر
بلقیس رفت و کفر مردم آنجا را ديد و براي حضرت
سلیمان تعريف کرد آيا اين نشان دهنده عقل و شعور حيوانات نيست بنا براين مي توان گفت چون آنها هم
عقل و شعور دارند بنا براين مثل انسان بايد در
قیامت مواخذه شوند آيا اين استدلال
صحیح است؟
پاسخ:
در ابتدا بايد گفت بر
اساس آموزه هاي وحياني
حیوانات هم مثل انسانها
حشر دارند.
لذا در
قرآن کریم آمده: وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطِيرُ بِجَناحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ؛
هيچ جنبندهاى در
زمین و هيچ پرندهاى كه با دو بال خود
پرواز مىكند نيست، مگر اينكه امتهايى همانند شما هستند، ما هيچ چيز را در اين
کتاب فروگذار نكرديم، سپس همگى به سوى پروردگارشان
محشور مىگردند.
از اين آيه معلوم چند نکته مي شود:
يکي اين که هر يك از انواع حيوانات و پرندگان براى خود امتى هستند همانند انسانها، اما در اينكه اين همانندى و" شباهت" در چه جهت است؟ در ميان مفسران گفتگو است، بعضى شباهت آنها را با انسانها از ناحيه اسرار شگفتانگيز
خلقت آنها دانستهاند. زيرا هر دو نشانههايى از
عظمت آفريدگار و
خالق را با خود همراه دارند.
و بعضى از جهت نيازمنديهاى مختلف
زندگی يا وسايلى را كه با آن احتياجات گوناگون خود را بر طرف مىسازند، مىدانند.
در حالى كه جمعى ديگر معتقدند كه منظور شباهت آنها با
انسان از نظر درك و فهم و
شعور است، يعنى آنها نيز در
عالم خود داراى
علم و شعور و ادراك هستند،
خدا را مىشناسند و به اندازه توانايى خود او را
تسبیح و
تقدیس مي گويند، اگر چه
فکر آنها در سطحى پائينتر از فكر و فهم انسانها است.
نکته دوم اين که در آخر آيه آمده: (ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ). تمام آنها بسوى خدا در رستاخيز جمع مىشوند.
از ظاهر اين آيه بدست مي آيد که قرآن براى حيوانات نيز قائل به رستاخيز شده است و در تبين مسله بايد گفت:
شك نيست كه نخستين شرط حساب و جزا مسئله عقل و شعور و بدنبال آن تكليف و مسئوليت است، طرفداران اين عقيده مىگويند مداركى در دست است كه نشان مىدهد حيوانات نيز به اندازه خود داراى درك و فهمند، از جمله:
زندگى بسيارى از حيوانات آميخته با نظام جالب و شگفتانگيزى است كه روشنگر سطح عالى فهم و شعور آنها است كيست كه درباره مورچگان و زنبور عسل و تمدن عجيب آنها و نظام شگفتانگيز لانه و كندو، سخنانى نشنيده باشد، و بر درك و شعور تحسين آميز آنها آفرين نگفته باشد؟ گرچه بعضى ميل دارند همه اينها را يك نوع الهام غريزى بدانند، اما هيچ دليلى بر اين موضوع در دست نيست كه اعمال آنها به صورت ناآگاه (غريزه بدون عقل) انجام مىشود.
چه مانعى دارد كه اين اعمال همانطور كه ظواهرشان نشان مىدهد ناشى از عقل و درك باشد؟ بسيار مىشود كه حيوانات بدون تجربه قبلى در برابر حوادث پيشبينى نشده دست به ابتكار مىزنند، مثلا گوسفندى كه در عمرش گرگ را نديده براى نخستين بار كه آن را مىبيند به خوبى خطرناك بودن اين دشمن را تشخيص داده و به هر وسيله كه بتواند براى
دفاع از خود و نجات از خطر
متوسل مىشود.
علاقهاى كه بسيارى از حيوانات تدريجا به صاحب خود پيدا مىكنند شاهد ديگرى براى اين موضوع است، بسيارى از سگهاى درنده و خطرناك نسبت به صاحبان خود و حتى فرزندان كوچك آنان مانند يك خدمتگزار مهربان رفتار مىكنند.
داستانهاى زيادى از وفاى حيوانات و اينكه آنها چگونه خدمات انسانى را جبران مىكنند در ميان مردم شايع است كه همه آنها را نمىتوان افسانه دانست.
و مسلم است آنها را به آسانى نمىتوان ناشى از غريزه دانست، زيرا غريزه معمولا سرچشمه كارهاى يك نواخت و مستمر است، اما اعمالى كه در شرائط خاصى كه قابل پيشبينى نبوده بعنوان عكس العمل انجام مىگردد به فهم و شعور شبيهتر است تا به غريزه.
هم امروز بسيارى از حيوانات را براى مقاصد قابل توجهى تربيت مىكنند، سگهاى پليس براى گرفتن جنايتكاران، كبوترها براى رساندن نامهها، و بعضى از حيوانات براى خريد جنس از مغازهها، و حيوانات شكارى براى شكار كردن، آموزش مىبينند و وظائف سنگين خود را با دقت عجيبى انجام مىدهند، (امروز حتى براى بعضى از حيوانات رسما مدرسه افتتاح كردهاند!) از همه اينها گذشته، در آيات متعددى از قرآن، مطالبى ديده مىشود كه دليل قابل ملاحظهاى براى فهم و شعور بعضى از حيوانات محسوب مىشود، داستان فرار كردن مورچگان از برابر لشگر سليمان، و داستان آمدن هدهد به منطقه" سبا و يمن" و آوردن خبرهاى هيجانانگيز براى سليمان شاهد اين مدعا است.
در روايات اسلامى نيز احاديث متعددى در زمينه
رستاخیز حيوانات ديده مىشود، از جمله:
از
ابوذر نقل شده كه مىگويد: ما خدمت
پیامبر (ص) بوديم كه در پيش روى ما دو بز به يكديگر شاخ زدند، پيغمبر (ص) فرمود، مىدانيد چرا اينها به يكديگر شاخ زدند؟ حاضران عرض كردند: نه،
پیامبر (ص) فرمود ولى خدا مىداند چرا؟ و به زودى در ميان آنها داورى خواهد كرد.
سؤال مهمى كه در اينجا پيش مىآيد اين است كه آيا مي توانيم قبول كنيم كه حيوانات تكاليفى دارند با اينكه يكى از شرائط مسلم
تکلیف عقل است و بهمين جهت كودك و يا شخص ديوانه از دايره تكليف بيرون است؟ آيا حيوانات داراى چنان عقلى هستند كه مورد تكليف واقع شوند؟ و آيا مي توان باور كرد كه يك
حیوان بيش از يك كودك نابالغ و حتى بيش از ديوانگان درك داشته باشد؟ و اگر قبول كنيم كه آنها چنان عقل و دركى ندارند چگونه ممكن است تكليف متوجه آنها شود.
در پاسخ اين سؤال بايد گفت كه تكليف مراحلى دارد و هر مرحله ادراك و عقلى متناسب خود مىخواهد،
تکالیف فراوانى كه در
قوانین اسلامى براى يك انسان وجود دارد بقدرى است كه بدون داشتن يك سطح عالى از عقل و درك انجام آنها ممكن نيست و ما هرگز نمىتوانيم چنان تكاليفى را براى حيوانات بپذيريم، زيرا شرط آن، در آنها حاصل نيست، اما مرحله ساده و پائينترى از تكليف تصور مىشود كه مختصر فهم و شعور براى آن كافى است، ما نمىتوانيم چنان فهم و
شعور و چنان تكاليفى را بطور كلى در باره حيوانات انكار كنيم.
سایت مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی