• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عدم وحدت شرایع

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: وحدت ادیان، عدم وحدت شرایع، عدم وحدت رسالت، عدم وحدت تعلیم، دین واحد، دین کامل، برتری اسلام.

پرسش: اگر سوره‌هایی که در مکه نازل شده ملاحظه کنیم، معلوم است که برگرفته از اهل کتاب است. در آخر سوره اعلی می‌فرمایند: «ان هذا لفی الصحف الاولی...» آیا این‌ها نشانه وحدت رسالت، رسول و وحدت تعلیم است.


پاسخ:




تعالیم انبیای گذشته، در میان همان مردمی که آنها را دریافت می‌داشتند، به مرور زمان و تحت تأثیر عوامل مختلف، دستخوش تحریف و تفسیر نادرست قرار می‌گرفت و پس از چندی تبدیل به یک آیین انحرافی می‌شد، لذا نه صحف ابراهیم باقی مانده و نه آنچه بر نوح نازل شده است، نه از اوستای اصلی و تعلیمات واقعی زردشت خبری هست و نه از تمام تورات و انجیل حقیقی اثری و این‌که در بعضی آیات قرآن، انجیل و تورات، تصدیق شده است، مراد این است که صفات و ویژگی‌های پیغمبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ در قرآن با نشانه‌هایی که در تورات و انجیل آمده مطابقت کامل دارد؛ در نتیجه وحدت رسالت و عدم آن نسبت به کتب اصلی شرایع گذشته مطرح است، نه کتب تحریف شده.


دین خدا (یعنی مجموعة اصول اساسی دین، توحید، رسالت، معاد و...) که اساس و شالوده همه شرایع می‌باشد، یکی و متحد است؛ ولی شرایع (و فروعات دینی) با هم اختلاف دارند، این حقیقت را از آیات قرآنی می‌توان اثبات نمود:

۲.۱ - استناد به آیات قرآن


قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ؛ به‌راستی دین نزد خدا اسلام (و تسلیم) است».

یعنی دین الهی و قانون آسمانی در زمان‌های گذشته آینده و در تمام دوران‌ها همان اسلام (تسلیم) و دین واحدی بوده است. آیة فوق با صراحت یکی بودن دین را اعلام می‌دارد، مخصوصاً با توجه به این نکته که کلمة «دین» در این آیه و آیات دیگر همیشه به‌صورت مفرد آمده است و هرگز در قرآن حرف از ادیان نیست، سخن از دین است.

در آیة دیگر می‌فرماید: «ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی؛ بلکه او بر آیین توحید، و یک فرد مسلمان (و تسلیم خدا) بود و هرگز از مشرکان نبود».

و اما تعدد شرایع را علاوه بر وجود شرایع متعدد، در دنیای گذشته و حال، از آیات قرآن هم می‌توان استفاده نمود، آنجا که می‌فرماید: «لِکُلٍّ جَعَلْنا شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً؛ برای هر یک از پیامبران (یا برای هر یک از امت‌ها) راه ویژه‌ای (و قانون فرعی خاصی) قرار دادیم.

۲.۱.۱ - اصل و ریشه همه ادیان

با توجه به نکات پیش گفته، اولین پاسخ این است که بدون شک (چنان‌که در مقدمه اشاره شد)، یک سلسله از عقاید و احکام مشترک بین ادیان آسمانی وجود دارد که لازم بود خداوند در تمام کتاب‌های آسمانی اعلان نماید؛ مثل اصول عقاید (توحید، و رسالت و معاد) و بعضی از احکام همچون نماز، حرام بودن شراب، و حرمت قتل و آدم‌کشی، تسلیم بودن در مقابل فرمان الهی، اصل و ریشة همة ادیان می‌باشد.

«إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ » و همین‌طور عقیده به ظهور امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف در تمام کتب آسمانی مطرح بوده است؛ چنان‌که قرآن می‌فرماید: «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحینَ ؛ ما در زبور بعد از (تورات یا قرآن) نوشتیم که زمین را بندگان صالح به ارث می‌برند».

یا در مورد ولایت ائمه علیهم‌السلام می‌فرماید: «وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ الرُسُل ؛ ای پیامبر! در معراج از انبیا بپرس که بر چه چیز مأمور بودند»، همه گفتند برای تبلیغ و بشارت نبوت و بعثت تو و ولایت امام علی‌ بن ابی‌ طالب و همین‌طور بشارت به آمدن پیامبران بعدی از جمله پیامبر خاتم...

امور فوق ممکن است از جهت کمال و نقص به جهت رشد فرهنگی مردم در عصرهای بعدی تفاوت داشته باشد، ولی قطعاً تمام آن مطالب مشترک در کتب قبل تحریف نشده‌اند؛ لذا قرآن به‌عنوان تأکید و تأیید بعضی از آن امور را بیان نموده و خود تذکر داده که در کتب قبلی آمده و لازمه این سخن این نیست که همة قرآن از کتب آسمانی اخذ شده است.

۲.۲ - تفاوت محتوای قرآن با کتب آسمانی

محتوای قرآن با کتب آسمانی تفاوت فاحشی دارد، چه از جهت علمی و چه از جهت فصاحت و بلاغت که در حد اعجاز بیان شده است، اگر قرآن از کتب آسمانی گرفته شده بود، بعدها یهود و نصارا با همان قدرت علمی و دشمنی شدیدی که با پیامبر اسلام داشتند، باید با قرآن مقابله می‌کردند؛ ولی هرگز نتوانستند در تحدی مانند قرآن را بیاورند، با اینکه مانند کتاب خود را نوشتند؛ چرا‌که انجیل عیسی یک کتاب بود، ولی آنها سه انجیل با دست خود نوشتند و به خدا نسبت دادند؛ به‌گونه‌ای که نمی‌توان بین انجیل اصلی و غیرش فرق گذاشت، قرآن را به‌صورت کتاب ویرایشی درآوردند؛ ولی در مورد قرآن چون کلام الهی بود، و معجزه جاودان حق نمی‌توانستند چنین کاری انجام دهند.

۲.۳ - تحریف کتب آسمانی

آن‌هایی که می‌گویند قرآن از کتب آسمانی گرفته شده، مسلماً مرادشان کتب تحریف شده است نه اصلی؛ چراکه کتب آسمانی قبل از آمدن پیامبر اسلام تحریف شده بودند، و حال آنکه با دقت در مطالب قرآن،
[۱۲] مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و هفتم، ۱۳۷۰، ج ۱، ص ۱۸۹.
روشن می‌شود که اکثر مطالب انجیل و تورات را مردود دانسته و نسبت تحریف به آن داده: «... ما یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدِیهِمْ.... »؛

مانند: رد تثلیث و پسر خدا بودن «عیسی» و «عزیر» و خیلی از احکام، و همین‌طور تفاوت‌های که در میان قصة آدم علیه‌السلام و ذبیح ابراهیم و کشتی گرفتن یعقوب با خدا... وجود دارد.

رابطه عرب جاهلی با دانشمندان اهل کتاب ، خیلی محکم‌تر از پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ بود؛ بلکه رابطه تنگاتنگ داشتند، و بعد از ظهور پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ همه علیه او متحد شدند و برای تحدی با قرآن، نهایت تلاش را انجام دادند؛ ولی در‌عین‌حال نتوانستند با همکاری یهود و نصارا، همانند قرآن را بیاورند. این نشان می‌دهد، که قرآن برگرفته از کتب قبلی نیست.

۲.۴ - اسلام، دین کامل و خاتم

معارف قرآن آن‌چنان بلند و باعظمت است که بعد از هزاران سال از نزول تورات و انجیل، بشر آن زمان و تمام زمان‌ها از آوردن آنها عاجز است؛ چراکه دین اسلام دین خاتم و کامل‌ترین دین است و پیامبر آن برترین پیامبران و رسالت آنها جهانی است و تعالیم آن پیشرفته‌ترین تعلیمات و قوانین فرعی آن، متناسب با قوانین و تغییر اوضاع و پیشرفت‌های بشری است. آمدن دین برتر، و قوانین متکامل‌تر، و نسخ شرایع گذشته، بدین معنی نیست که بر تمام احکام و قوانین شرایع گذشته و یا مواعظ و حکم آن، خط بطلان کشیده شده است و هیچ‌گونه استفاده از آنها در دین کامل و برتر نمی‌شود، و همه نسخ شده‌اند؛ بلکه از مطالب مفید و مواعظ مؤثر آن و... در دین برتر، به‌نحو احسن استفاده می‌شود، در واقع رابطه ادیان و شرایع از نوع رابطه‌ای است که بین کلاس اول مدرسه با کلاس‌های دانشگاه و فوق تخصص وجود دارد؛ لذا اختلاف شرایع اختلاف در کمال و نقص است. اینکه بعضی بر دیگری برتری دارد. به بیان علمی تفاضل درجاتی بین ادیان و شرایع وجود دارد، نه تضاد و تنافی

استفاده از تعلیمات کتب قبلی در برخی سوره‌های مکی از جمله سوره اعلی از این نوع است که مضامین آیات چهارگانة قبلی یا «و لاخرة خیره و ابقی » بهتر بودن قیامت به بهترین بیان در قرآن آمده؛ ولی در کتب قبلی هم وجود داشته و ذکر کتب قبلی برای نشان دادن عظمت و اهمیت مطلب است.

۲.۵ - نتیجه مباحث فوق

در نتیجه وحدت ادیان را در شالوده و اساس و بعضی احکام می‌پذیریم، ولی شرایع با هم اتحاد تمام ندارند؛ بلکه رابطه بین آنها از نوع رابطه کامل با ناقص است و درجة اعلی با درجة پایین‌تر و دانشگاه فوق تخصصی با مدارس ابتدایی است.


و رسالت هم وحدت ندارد؛ زیرا:

۳.۱ - اولاً

رسالت پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ خاتم رسالت‌هاست و بعد از آن رسالتی وجود ندارد، ولی حضرت عیسی و... به صراحت اعلام داشتند که بعد از آنها پیغمبری به نام احمد خواهد آمد و اوصاف او در تورات و انجیل بیان شده بود.

۳.۲ - ثانیاً

رسالت پیامبران دیگر، منطقه‌ای و محدود به زمان خود آنها بوده است؛ اما رسالت پیغمبر اسلام، رسالت جهانی و ابدی است: «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ کَافَّةً لِلنَّاسِ؛ «ما تو را بشارت‌دهندة برای همة مردم فرستادیم».

و در روایت هم آمده که حضرت فرمود: «ارسلت الی الناس کافة و بی ختم النبیون »
[۳۰] احمد حنبل، مسند احمد، ج ۲، ص ۴۱۲.
و وحدت رسول هم، به هیچ وجه وجود ندارد و کسی هم ادعا نکرده است. گذشته از این‌که قرآن با صراحت، پیغمبران و رسل را دارای درجات و مراتب، پیغمبر خاتم را فوق همة آنها می‌داند: «و رفع بعضهم درجات »؛ بعضی از درجاتی برتر دارد.

وحدت تعلیم هم نیست؛ زیرا:

۳.۱ - اولاً

قرآن مطالبی را دربر دارد که کتب گذشته حاوی آن نبوده، و پیامبر مطالبی را به مردم آموخت که حتی گذشتگان آنها از آن بی‌خبر بودند: «مطالبی به شما تعلیم داده شده که نه شما و نه پدرانتان از آن با خبر بودند». و در جای دیگر می‌فرماید: «وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ» و آن‌چه را نمی‌دانستید (نه در گذشته و نه در حال و هرگز به آن نمی‌رسیدید) به شما یاد می‌دهد.

۳.۲ - ثانیاً

قرآن در اوج فصاحت و بلاغت، و در قله ظرافت و لطافت است. و لذا خداوند نسبت به قرآن تحدی نموده است و دربارة هیچ کتاب الهی دیگر این مطلب نقل نشده است؛ لذا به‌عنوان معجزة خالدة پیامبر اسلام ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ مطرح است.


نتیجه این شد که وحدت ادیان را در اساس و شالوده می‌پذیریم، ولی وحدت شرایع و رسالت و رسول، و تعلیم پذیرفتنی نیست؛ چون در قسمت شرایع، اختلاف درجاتی وجود دارد، و بعضی بر بعض دیگر برتری دارند، هرچند اختلاف تضادی و تباینی در کار نیست.



۱. المیزان، علامه سید محمدحسین طباطبایی، ترجمة ج ۳ ذیل آیة ۱۹ آل‌عمران و آیة ۶۳.
۲. تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و همکاران، ج ۱، ص ۱۸۹ و ۲۰۴ ـ ۲۱۰ و ج ۶، ص ۴۱ و ۳۶۴ ـ ۳۷۹.
۳. قرآن و کتاب‌های آسمانی، هاشمی‌نژاد، تمام کتاب.


۱. مطهری، مرتضی، خاتمیت، قم، انتشارات صدرا، چاپ اول، ۱۳۶۶، ص ۳۵.    
۲. بقره (۲)، آیه ۹۹ ۱۰۱.    
۳. مائده (۵)، آیه ۴۵.    
۴. مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و هفتم، ۱۳۷۰، ج ۱، ص ۲۱۱.    
۵. آل‌عمران (۳)، آیه ۱۹.    
۶. آل‌عمران (۳)، آیه ۱۹.    
۷. آل‌عمران (۳)، آیه ۱۹.    
۸. انبیاء (۲۱)، آیه ۱۰۵.    
۹. زخرف (۴۳)، آیه ۴۵.    
۱۰. فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ج ۴، ص ۳۹۳ ۳۹۴.    
۱۱. صف (۶۱)، آیه ۶.    
۱۲. مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و هفتم، ۱۳۷۰، ج ۱، ص ۱۸۹.
۱۳. بقره (۲)، آیه ۷۹.    
۱۴. مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و هفتم، ۱۳۷۰، ج ۱، ص ۲۰۵.    
۱۵. مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و هفتم، ۱۳۷۰، ج ۱۹، ص ۱۲۰.    
۱۶. احزاب (۳۳)، آیه ۴۰.    
۱۷. مائده (۵)، آیه ۳.    
۱۸. بقره (۲)، آیه ۲۵۳.    
۱۹. سبأ (۳۴)، آیه ۲۸.    
۲۰. انعام (۶)، آیه ۹۱.    
۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۲، ج ۳، ص ۱۲۷.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۲، ج ۲۰، ص ۲۷۰.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۲، ج ۲۰، ص ۲۷۰.    
۲۴. احزاب (۳۳)، آیه ۴۰.    
۲۵. مائده (۵)، آیه ۳.    
۲۶. صف (۶۱)، آیه ۶.    
۲۷. بقره (۲)، آیه ۷۱ ۴۶.    
۲۸. اعراف (۷)، آیه ۱۵۶.    
۲۹. سبأ (۳۴)، آیه ۲۸.    
۳۰. احمد حنبل، مسند احمد، ج ۲، ص ۴۱۲.
۳۱. واقدی، ابن سعد، طبقات الکبری، ج۱، ص۱۵۰.    
۳۲. بقره (۲)، آیه ۲۵۳.    
۳۳. بقره (۲)، آیه ۲۵۳.    
۳۴. انعام (۶)، آیه ۹۱.    
۳۵. بقره (۲)، آیه ۱۵۱.    
۳۶. بقره (۲)، آیه ۲۳.    



سایت اندیشه قم.    



جعبه ابزار