عدم تحریف احادیث و قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: تحریف قرآن، احادیث، قران کریم.
پرسش: چگونه میتوان اطمینان داشت که
احادیث و
آیات قرآن تحریف نشده است؟
پاسخ:
قرآن کریم معجزه جاویدان، و سند
رسالت نبی خاتم
حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله است.
این کتاب آسمانی ویژگیها و امتیازاتی دارد؛ از جمله اینکه از آغاز
نزول تاکنون از تحریف مصون مانده است و قران فعلی دقیقاً و بدون کم و زیاد همان قرآنی است که بر پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نازل شده، حتی کلمه و حرفی از آن کم و زیاد نگردیده است؛ چراکه حافظ و پاسدار قرآن، خدای قادر و تواناست.
خداوند فرمود: «
إنّا نحن نزّلنا الذکر و إنّا له لحافظون؛ ما قرآن را نازل کردیم و ما خود نگهدار آن خواهیم بود».
در این
آیه خدا خویشتن را ضامن نگهداری قرآن معرفی کرده است. از اینجا معلوم میشود که اگر
جن و
انس و تمام قدرتها بر ایجاد خلل در قرآن متحد شوند، هیچ کاری از پیش نخواهند برد؛ ازاینرو خدا فرمود: «
در قرآن هیچگونه خللی از هیچ جهت وارد نمیشود، و از جانب خداوند فرزانه و ستوده نازل گشته است».
برخی دلایل عدم تحریف قرآن عبارتند از:
عقل انسان حکم میکند که احتمال هرگونه تغییر و تبدیل از قرآن کریم به دور است؛ زیرا قرآن کتابی است که از روز اول مورد عنایت و اهتمام مسلمانان بوده است. قرآن برای مسلمانان همه چیز بوده است:
قانون اساسی، دستور عمل زندگی، برنامه
حکومت، کتاب
مقدس آسمانی و رمز
عبادت و
بندگی.
با دقت در این موضوع روشن میشود که اصولاً کم و زیاد کردن در آن امکان نداشته است.
قرآن کتابی بود که مسلمانانِ نخستین همواره در نمازها، در
مسجد، در خانه، در میدان
جنگ، به هنگام روبهرو شدن با دشمنان و بهعنوان
استدلال بر حقانیت مکتب از آن استفاده میکردند.
از تواریخ اسلامی استفاده میشود که تعلیم قرآن را مِهر
زنان قرار میدادند.
اصولاً تنها کتابی که در همه محافل مطرح بوده و هر
کودکی را از آغاز عمر با آن آشنا میکردند و هرکس میخواست درسی از
اسلام بخواند، آن را به او تعلیم میدادند، قرآن مجید بود.
آیا با چنین وضعی کسی احتمال میدهد که دگرگونی در این
کتاب آسمانی رخ دهد؟ بهخصوص با توجه به اینکه قُرا، بهصورت یک مجموع با همین شکل فعلی در عصر خود
پیامبر جمع آوری شده بود،
و مسلمانان سخت به یادگرفتن و حفظ آن اهمیت میدادند.
اصولاً شخصیت افراد در آن عصر تا حد زیادی به این شناخته میشد که چه اندازه از آیات را حفظ کرده بودند. شمار
حافظان قرآن بهاندازهای زیاد بود که در تواریخ میخوانیم در یکی از جنگها که زمان ابوبکر واقع شد، چهارصد نفر از
قاریان قرآن به
قتل رسیدند. در داستان «بئر معونه» (یکی از آبادیهای نزدیک مدینه) و جنگی که در آن منطقه در زمان حیات پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ اتفاق افتاد، میخوانیم که جمع کثیری از قاریان در حدود هفتاد نفر شربت
شهادت نوشیدند.
از این مطالب روشن میشود که حافظان و قاریان و معلمان قرآن آنقدر زیاد بودند که تنها در یک میدان
جنگ این تعداد شربت شهادت نوشیدند.
باید چنین باشد؛ چراکه گفتیم قرآن فقط قانون اساسی برای مسلمانان نبود؛ بلکه همه چیز آنها را تشکیل میداد، مخصوصاً در آغاز اسلام که هیچ کتابی جز آن نداشتند و تلاوت و قرائت و حفظ و تعلیم و تعلم مخصوص قرآن بود. قرآن یک کتاب متروک در گوشه خانه و یا مسجد که گرد و غبار فراموشی روی آن نشسته باشد، نبود تا کسی از آن کم کند یا بر آن بیفزاید.
مسئله حفظ قرآن، یک سنت و یک عبادت بزرگ همیشه در میان مسلمانان بوده و هست، حتی پس از آنکه قرآن بهصورت کتاب تکثیر شد و در همهجا پخش گردید و حتی بعد از پیدا شدن صنعت چاپ که سبب شد این کتاب بهعنوان پرنسخهترین کتاب در کشورهای اسلامی چاپ و نشر گردد، باز مسئله حفظ قرآن بهعنوان یک
سنت دیرینه و افتخار بزرگ، موقعیت خود را حفظ کرد؛ بهطوریکه در هر شهر و دیار همیشه جمعی حافظ قرآن بوده و هستند. اکنون در بعضی کشورهای اسلامی مدرسههایی وجود دارد که برنامه شاگردان آن در درجه اول، حفظ قرآن است. اکنون در کشور
پاکستان بیش از یک میلیون و نیم حافظ قرآن وجود دارد. سنت حفظ قرآن از عصر
پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و به دستور و تأکید آن حضرت در تمام قرون ادامه داشته است. همچنین سنت قرائت قرآن در شبها و روزهای متعدد و ثواب بسیاری که بر قرائت ذکر شده است. آیا با چنین وضعی هیچگونه احتمالی در مورد
تحریف قرآن امکان پذیر است؟! مسلماً نه.
علاوه بر همه این مسئله نویسندگان
وحی است؛ یعنی کسانی که بعد از نزول آیات بر پیامبر، آن را یادداشت میکردند که شمار آنها را از چهارده تا چهل و سه نفر نوشتهاند.
ابوعبدالله زنجانی در کتاب
تاریخ قرآن میگوید: پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نویسندگان متعددی داشت که
وحی را یادداشت میکردند و آنها چهل و سه نفر بودند که از همه مشهورتر خلفای چهارگانه نخستین بودند؛ ولی بیش از همه
زید بن ثابت و امیرمؤمنان
علی بن ابیطالب ـ علیهالسلام ـ ملازم پیامبر در این رابطه بودند؛
البته همه کاتبان وحی، همه آیات را نمینوشتند، بلکه در مجموع آیات را مینوشتند.
کتابی که این همه نویسنده داشته، چگونه ممکن است دست تحریفکنندگان بهسوی آن دراز شود؟
دعوت همه پیشوایان اسلام به قرآن موجود: بررسی کلمات پیشوایان بزرگ اسلام نشان میدهد که از آغاز اسلام، همه یک زبان مردم را به
تلاوت و عمل به قرآن موجود
دعوت میکردند، و این نشان میدهد که کتاب آسمانی بهصورت یک مجموعه دست نخورده در همه قرون، از جمله قرون نخستین اسلام بوده است.
مولای متقیان علی ـ علیهالسلام ـ بعد از رسیدن به
خلافت هیچگونه اشارهای به کم یا زیاد شدن قرآن نفرمود. نهتنها این کار را نکرد، بلکه بارها مردم را به عمل و چنگ زدن به قرآن موجود دعوت نمود. اگر کم و زیادی در قرآن پیش آمده بود، مسلماً حضرت قرآن اصلی را بر مردم عرضه مینمود.
حضرت فرمود:
کتاب خدا میان شماست. سخنگویی است که هرگز زبانش به کندی نمیگراید، و خانهای است که هیچگاه ستونهایش فرو نمیریزد. وسیله
عزت است؛ آنچنانکه یارانش هرگز مغلوب نمیشود.
نیز فرمود: کتاب خدا نوری است خاموشنشدنی و چراغ پرفروغی است که به تاریکی نمیگراید.
اگر دست تحریف به دامن این کتاب آسمانی دراز شده بود، امکان نداشت
امام علی ـ علیهالسلام ـ اینگونه به آن دعوت کند و بهعنوان چراغی که به خاموشی نمیگراید، معرفی کند. مانند این تعبیرها در سخنان علی ـ علیهالسلام ـ و سایر پیشوایان دین، گواه و دلیل روشنی است بر عدم
تحریف قرآن کریم .
اصولاً پس از قبول
خاتمیت پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و اینکه اسلام آخرین آیین الهی است، و رسالت قرآن تا پایان
جهان برقرار خواهد بود، چگونه میتوان باور کرد که خدا این یگانه سند
اسلام و پیامبر خاتم را پاسداری نکند؟ آیا تحریف
قرآن ما جاودانگی اسلام طی هزاران سال و تا پایان جهان مفهومی میتواند داشته باشد؟!
چون یکی از دلایل تجدید نبوتها، تحریف کتاب آسمانی بوده است و اگر این تحریف در قرآن صورت گرفته بود، باید پیامبری از طرف خداوند برای اصلاح میآمد، در حالی پیامبر اسلام،
خاتم پیامبران شناخته شده و خود نیز آن را بیان کرده است.
با توجه به این دلایل و دلایل فراوان دیگر که در کتابهایی که در زمینه عدم تحریف قرآن نوشته شده و لابهلای کتابهای دیگر موجود است، (حسنزاده آملی، قرآن هرگز تحریف شده؛)
علما و دانشمندان و
مفسران اسلامی، با قاطعیت تمام، مسئله تحریف قرآن را ردّ کرده و معتقد شده اند که
قرآن مجید بههیچوجه تحریف نشده و تحریف نخواهد شد؛ زیرا امکان تحریف در این کتاب آسمانی راه ندارد.
مرحوم
علامه طباطبایی میفرماید: یکی از ضروریات تاریخ اسلام این معناست که تقریباً در ۱۴ قرن قبل، پیغمبر از نژاد عرب به نام
محمد ـ صلیاللهعلیهوآله ـ مبعوث به نبوت شده و ادعای
نبوت کرده است، و نیز کتابی آورده که آن را به نام قرآن نامیده، و در طول حیاتش مردم را به آن
شریعت دعوت میکرده. و نیز از مسلمات
تاریخ است که آن جناب با همین قرآن تحدی کرده و آن را معجزه نبوت خود خوانده، و نیز هیچ حرفی نیست در اینکه قرآن موجود در این عصر همان قرآنی است که او آورده و برای بیشتر مردم معاصر خودش قرائت کرده است.
امام خمینی (ره) میفرماید: «هرکس از اهتمام مسلمانان به جمعآوری قرآن و حفظ و ضبط قرائت و کتابت آن با خبر باشد، به سستی و بطلان پندار تحریف پی میبرد و اخباری که اهل
تحریف به آن تمسک جستهاند، یا چنان ضعیف است که نمیتوان بدان استدلال نمود و یا اخباری جعلی بوده که نشانههای جعل از سر و روی آن میبارد، و یا مفهوم آن بهقدری بیگانه و دور از واقعیت است که نمیتوان به آن اعتنا کرد».
تحریف قرآن به زیاده، بهمعنای افزودن چیزی بر قرآن، میان مسلمانان هیج قائلی ندارد،
و اما تحریف به نقیصه یعنی کاستن از آیات، تنها برخی از علما بدان معتقد بودند. این را هم علمای
شیعه و سنی جواب قاطع دادهاند، تا جایی که مرحوم
شیخ صدوق عقیده بر
مصونیت قرآن از تحریف را از اصول شیعه دانسته.
شیخ صدوق میفرماید: اعتقاد ما این است: «قرآنی که خداوند متعال بر پیامبرش
حضرت محمد ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نازل فرمود، همان است که در یک مجلد و در دسترس همه مردم قرار دارد و هرگز بیش از آن نبوده است، و هرکس به ما نسبت دهد که ما میگوییم قرآن بیش از این است، مسلّماً دروغگو میباشد».
دلایل بسیار دیگری برای فرق بین این دو موضوع وجود داسته است.
در مورد روایت
غدیر و عدم اقبال و روی آوردن مردم به مسئله
خلافت علی ـ علیهالسلام ـ دلایل دیگری دارد، غیر از تحریف روایت. البته اگر تحریفی هم صورت گرفته، تحریف در معنا بوده، نه اصل روایت.
اما در مورد روایات نمیتوان گفت که دچار تحریف نشدهاند و همه روایات نقل شده از
پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و امامان معصوم ـ علیهالسلام ـ صحیح میباشد؛ بلکه دلایلی وجود دارد که به جهت انگیزههای سیاسی و منفعتپرستانه، روایاتی به نام پیامبر
اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و
امامان معصوم جعل شده و به آنها نسبت داده شده است.
علل و عوامل تحریف ایجاد شده در روایات متعدد است. از جمله:
۱. انگیزههای
ذکر شده در مورد حفظ و قرائت که در مورد قرآن شده بود، در مورد روایات نیامده است.
۲. انگیزههای سیاسی اجتماعی که در جعل روایات و یا تحریف آنها و یا حذف بعضی از روایات وجود داشت، در مورد آیات وجود نداشت، با توجه به اینکه روایات در هر موضوع صراحت داشت و در مورد آیات این صراحت نبود. بعضی از عالمان مانند
شهید مطهری این مسئله را یکی از دلایل عدم ذکر نام
علی ـ علیهالسلام ـ و
ولایت او بهطور صریح در قرآن میداند، تا دستخوش تحریف نشود.
۳. درحالیکه جمع و حفظ و قرائت در مورد قرآن آن همه تأکید شده بود، در مورد روایات این مسئله را برعکس مییابیم؛ مثلاً در زمان خلیفه دوم دستور علنی برای عدم کتابت و نوشتن
حدیث صادر شده بود که هیچکس حق نوشتن
احادیث پیامبر را ندارد.
۴. احادیث نوشته نمیشد و تنها بهصورت شفاهی نقل می شد و هرکس میتوانست ادعا کند که از
پیامبر احادیث و روایاتی شنیده است
برای اطلاع بیشتر از عدم تحریف قرآن و زدودن هرگونه شک و شبهه در این مورد به کتابهای زیر مراجعه کنید:
۱. قرآن در قرآن، آیتالله جوادی آملی.
۲. مصونیت قرآن از تحریف، آیتالله معرفت.
۳. دانشنامه قرآن و قرآنپژوهشی، بهاءالدین خرمشاهی.
۴. کتابهای دکتر حجتی.
پایگاه حدیث نت.