• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

طفولیت حضرت محمد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: عبدالله، آمنه، عبدالمطلب، حلیمه دایه حضرت، ابوطالب.
‌پرسش: در رابطه با دوران شیرخوارگی و طفولیت و تحت سرپرستی پیامبر مکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ اطلاعاتی بیان نمایید؟
پاسخ: پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ در سال ۵۷۰ میلادی ۱۷ ربیع‌الاول روز جمعه از وجود مادری مهربان به نام «آمنه» به دنیا آمد و پدر بزرگوارش عبدالله بود.



قبل از به دنیا آمدن پیامبر اسلام عبدالله در سفر تجارتی راه شام را همراه کاروانی که از مکه حرکت می‌کرد، در پیش گرفت. هنگام مراجعت در شهر یثرت مریض شده و در آنجا از دنیا رفت.
[۱] سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ هشتم، ص ۱۵۴.



بعد از تولد آن حضرت سرپرستی وی را عبدالمطلب جد بزرگوارش به عهده گرفت.


پیامبر اسلام بیش از ۳ روز از زمان تولد از شیر مادر خود نخورد. و مدت چهار ماه از کنیز ابولهب به نام «ثویبه» که قبلاً ح مزه عموی پیامبر را نیز شیر داده بود، شیر خورد.


رسم اشراف و بزرگان عرب این بود که فرزندان خود را به دایه‌ها می‌سپردند.


و دایگان معمولاً در بیرون شهرها زندگی می‌کردند تا کودکان را در هوای سالم صحرا پرورش دهند، و رشد‌و‌نمو کامل، و استخوان‌بندی آنها محکم‌تر شود. و ضمناً از بیماری «وبا» که شهر مکه را گرفته بود و خطر آن برای نوزادان بیشتر بود، مصون بمانند. و زبان عربی را در یک منطقه دست نخورده فراگیرند.


در این قسمت دایگان قبیله بنی‌سعد مشهور بودند. آنها در موقع معین به مکه می‌آمدند و هر کدام نوزادی را گرفته و همراه خود می‌بردند. بعد از چهار ماه که از تولد پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ سپری شده بود، دایگان قبیله بنی‌سعد به مکه آمدند و آن سال، قحط‌سالی عجیبی بود؛ از این نظر به کمک اشراف، بیش از حد نیازمند بودند.


«حلیمه» دختر ابی‌ذویب تنها زنی بود از میان دایگان که حضرت محمد ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ از او شیر خورد؛ در این لحظه سرور و خوشحالی خاندان عبدالمطلب را فراگرفت. عبدالمطلب رو به حلیمه کرد و گفت: از کدام قبیله‌ای؟ گفت: از بنی‌سعد؛ گفت: نامت چیست؟ جواب داد: «حلیمه»، عبدالمطلب از اسم و نام قبیله او مسرور شد و گفت: آفرین! آفرین! دو خوی پسندیده و دو خصلت شایسته، یکی سعادت و خوشبختی و دیگری حلم و بردباری در تو وجود دارد.


حلیمه دایه مهربان پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ پنج سال از وی محافظت کرد، و در تربیت و پرورش او کوشید. در طی این مدت زبان عربی فصیح را آموخت، که بعدها آن حضرت به این افتخار می‌کرد. سپس «حلیمه» او را به مکه آورد و مدتی نیز آغوش گرم مادر را دید و مجدداً تحت سرپرستی جد بزرگوارش قرار گرفت.
[۲] سیره ابن هشام، بیروت، دارالکتاب العربی، ج ۱، ص ۱۶۷.



در شش سالگی آن حضرت همراه مادرش در اولین سفر راه یثرب را در پیش گرفتند. متأسفانه در موقع بازگشت به مکه مادر عزیز خود را در میان راه در محلی به نام «أبْواء» از دست داد.


هنوز تلخی یتیمی در کام آن حضرت باقی بود و هشت بهار بیشتر از عمر شریفش نگذشته بود که سرپرست و جد بزرگوارش (عبدالمطلب) را نیز از دست داد.


بعد از عبدالمطلب عمویش ابوطالب سرپرستی او را به عهده گرفت.


ابوطالب شخصیتی بود معروف به سخاوت و نیکوکاری از این لحاظ عبدالمطلب او را برای نگاهداری نوه ارجمند خود برگزیده بود و ابوطالب هیچ وقت حمایت‌ها و دلسوزی‌های خود را از برادرزاده خود دریغ نکرد؛ به‌طوری که هیچ وقت حاضر نبود حضرت محمد ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ را غمگین ببیند. از‌این‌رو هنگامی که بازرگانان «قریش» طبق معمول، هر سال یک‌بار به‌سوی شام می‌رفتند، «ابوطالب» تصمیم گرفته بود که در سفر سالانه قریش شرکت کند و مشکل برادرزاده خود را که آنی او را از خود جدا نمی‌کرد، چنین حل کرد که او را هم در مکه بگذارد و عده‌ای را برای حفاظت او بگمارد؛ ولی موقع حرکت کاروان اشک در چشمان حضرت محمد ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ حلقه زد و جدایی سرپرست خود را سخت شمرد. سیمای غمگین محمد ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ طوفانی از احساسات در دل ابوطالب پدید آورد؛ به‌گونه‌ای که ناچار شد، تن به مشقت بدهد و حضرت محمد ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ را همراه خود ببرد.
[۳] سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ هشتم، ص ۱۷۲.



۱. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ هشتم، ص ۱۵۴.
۲. سیره ابن هشام، بیروت، دارالکتاب العربی، ج ۱، ص ۱۶۷.
۳. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ هشتم، ص ۱۷۲.



سایت اندیشه قم    






جعبه ابزار