صفت لطیف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: صفت لطیف،
پروردگار ، امام رضا علیهالسلام، میکروب، فتح بن یزید، ذرات ریز.
پرسش: امام رضا علیهالسلام در رابطه با صفت «
لطیف» خداوند چه مطالبی به فتح بن یزید جرجانی فرموده است؟
پاسخ:
متن کامل
روایت و ترجمه آن از این قرار است:
«
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنِ الْمُخْتَارِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُخْتَارِ الْهَمْدَانِیِّ عَنِ الْفَتْحِ بْنِ یَزِیدَ الْجُرْجَانِیِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ـ علیهالسلام ـ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ... السَّمِیعُ الْبَصِیرُ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ مُنْشِئُ الْأَشْیَاءِ وَ مُجَسِّمُ الْأَجْسَامِ وَ مُصَوِّرُ الصُّوَرِ لَوْ کَانَ کَمَا یَقُولُونَ لَمْ یُعْرَفِ الْخَالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقِ وَ لَا الْمُنْشِئُ مِنَ الْمُنْشَإِ لَکِنَّهُ الْمُنْشِئُ فَرْقٌ بَیْنَ مَنْ جَسَّمَهُ وَ صَوَّرَهُ وَ أَنْشَأَهُ إِذْ کَانَ لَا یُشْبِهُهُ شَیْءٌ وَ لَا یُشْبِهُ هُوَ شَیْئاً فتح بن یزید جرجانی میگوید: از امام رضا ـ علیهالسلام ـ شنیدم که آن حضرت درباره
خداوند چنین میفرمود: «او لطیف
و خبیر است؛ شنوا و بیناست؛ واحد و أحد و بینیاز است؛ نزاییده و زاییده نشده است؛ همانندی ندارد؛ اشیا را ایجاد کرده، به اجسام جسمیت داده و نقشها را صورت و شکل بخشیده است؛ اگر آنطور بود که میگویند،
خالق و مخلوق از یکدیگر شناخته نمیشدند؛ ایجادکننده و ایجاد شده از یکدیگر ممتاز نبودند و شناخته نمیشدند. لکن اوست ایجادکننده. فرق است بین
خدا و بین آن چیزی که خدا به او صورت بخشیده و جسمیت داده و ایجادش نموده است؛ چون هیچچیز به خداوند شبیه نیست و خداوند نیز به هیچچیز شبیه نمیباشد».
قُلْتُ أَجَلْ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ لَکِنَّکَ قُلْتَ الْأَحَدُ الصَّمَدُ وَ قُلْتَ لَا یُشْبِهُ شَیْئاً وَ اللَّهُ وَاحِدٌ وَ الْإِنْسَانُ وَاحِدٌ أَ لَیْسَ قَدْ تَشَابَهَتِ الْوَاْحَدَانِیَّةُ قَالَ یَا فَتْحُ أَحَلْتَ ثَبَّتَکَ اللَّهُ تَعَالَی إِنَّمَا التَّشْبِیهُ فِی الْمَعَانِی فَأَمَّا فِی الْأَسْمَاءِ فَهِیَ وَاحِدَةٌ وَ هِیَ دَلَالَةٌ عَلَی الْمُسَمَّی وَ ذَلِکَ أَنَّ الْإِنْسَانَ وَ إِنْ قِیلَ وَاحِدٌ فَإِنَّمَا یُخْبَرُ أَنَّهُ جُثَّةٌ وَاحِدَةٌ وَ لَیْسَ بِاثْنَیْنِ فَالْإِنْسَانُ نَفْسُهُ لَیْسَتْ بِوَاحِدَةٍ لِأَنَّ أَعْضَاءَهُ مُخْتَلِفَةٌ وَ أَلْوَانَهُ مُخْتَلِفَةٌ کَثِیرَةٌ غَیْرُ وَاحِدَةٍ وَ هُوَ أَجْزَاءٌ مُجَزَّاةٌ لَیْسَتْ بِسَوَاءٍ دَمُهُ غَیْرُ لَحْمِهِ وَ لَحْمُهُ غَیْرُ دَمِهِ وَ عَصَبُهُ غَیْرُ عُرُوقِهِ وَ شَعْرُهُ غَیْرُ بَشَرِهِ وَ سَوَادُهُ غَیْرُ بَیَاضِهِ وَ کَذَلِکَ سَائِرُ جَمْعِ الْخَلْقِ گفتم: بله، قربانت گردم، لکن فرمودی: احد و
صمد (بینیاز) است. همچنین فرمودی: به هیچ چیز شبیه نیست؛ درحالیکه خداوند یکی است، انسان هم یکی است، پس در
وحدانیت و یکی بودن، به یکدیگر شبیهاند! حضرت فرمود: ای فتح! حرف محالی میزنی، خداوند ثابت قدمت گرداند. (آن) تشبیه (که ما آن را نفی میکنیم) در معانی است، اما
اسم در مورد همه یکی است و نشان دهنده مسمی است، به این ترتیب که انسان را گرچه میتوان «واحد» و «یکی» دانست، اما منظور این است که یک شیء و یک جثه است و دو تا نیست. اما خود انسان «واحد» (حقیقی) نیست؛ زیرا دارای اعضای گوناگون است، رنگهایش مختلف و زیاد است و یکی نیست،
انسان عبارت است از مجموعه اجزایی که با هم فرق میکنند، خونش با گوشتش تفاوت دارد، گوشتش با خونش فرق میکند، رشتههای اعصابش غیر از رگهایش است، مویش غیر از پوستش است، سیاهیاش غیر سفیدیاش است و همینگونه میباشند سایر مخلوقات.
فَالْإِنْسَانُ وَاحِدٌ فِی الِاسْمِ لَا وَاحِدٌ فِی الْمَعْنَی وَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ وَاحِدٌ لَا وَاحِدَ غَیْرُهُ لَا اخْتِلَافَ فِیهِ وَ لَا تَفَاوُتَ وَ لَا زِیَادَةَ وَ لَا نُقْصَانَ فَأَمَّا الْإِنْسَانُ الْمَخْلُوقُ الْمَصْنُوعُ الْمُؤَلَّفُ مِنْ أَجْزَاءٍ مُخْتَلِفَةٍ وَ جَوَاهِرَ شَتَّی غَیْرَ أَنَّهُ بِالاجْتِمَاعِ شَیْءٌ وَاحِدٌ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَرَّجْتَ عَنِّی فَرَّجَ اللَّهُ عَنْکَ فَقَوْلُکَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ فَسِّرْهُ لِی کَمَا فَسَّرْتَ الْوَاحِدَ فَإِنِّی أَعْلَمُ أَنَّ لُطْفَهُ عَلَی خِلَافِ لُطْفِ خَلْقِهِ لِلْفَصْلِ غَیْرَ أَنِّی أُحِبُّ أَنْ تَشْرَحَ لِی ذَلِکَ پس انسان از نظر اسم «واحد» است، اما در معنا «واحد» نیست. و
خداوند تبارک و تعالی واحدی است که واحد دیگری جز او نیست،
اختلاف و تفاوتی در او نیست، زیاده و نقصان در او راه ندارد، اما انسان مخلوق مصنوع که از اجزای مختلف و مواد گوناگون ساخته شده است، مختلف و متفاوت است و زیاده و نقصان دارد، هرچند در کل یک چیز است.
گفتم: قربانت گردم آسودهام کردی، خداوند آسوده خاطرت کند. حال همان طور که واحد را برایم
تفسیر کردی، لطیف و خبیر را نیز برایم تشریح فرما، البته میدانم که «لطف» خداوند با «لطف» مخلوقات فرق دارد؛ چون بین خدا و
خلق تفاوت است، اما دوست دارم شما برایم شرح دهید.
فَقَالَ یَا فَتْحُ إِنَّمَا قُلْنَا اللَّطِیفُ لِلْخَلْقِ اللَّطِیفِ وَ لِعِلْمِهِ بِالشَّیْءِ اللَّطِیفِ وَ غَیْرِ اللَّطِیفِ وَ فِی الْخَلْقِ اللَّطِیفِ مِنَ الْحَیَوَانِ الصِّغَارِ مِنَ الْبَعُوضِ وَ الْجِرْجِسِ وَ مَا هُوَ أَصْغَرُ مِنْهَا مَا لَا تَکَادُ تَسْتَبِینُهُ الْعُیُونُ بَلْ لَا یَکَادُ یُسْتَبَانُ لِصِغَرِهِ الذَّکَرُ مِنَ الْأُنْثَی وَ الْحَدَثُ الْمَوْلُودُ مِنَ الْقَدِیمِ فَلَمَّا رَأَیْنَا صِغَرَ ذَلِکَ فِی لُطْفِهِ وَ اهْتِدَاءَهُ لِلسِّفَادِ وَ الْهَرَبَ مِنَ الْمَوْتِ وَ الْجَمْعَ لِمَا یُصْلِحُهُ مِمَّا فِی لُجَجِ الْبِحَارِ وَ مَا فِی لِحَاءِ الْأَشْجَارِ وَ الْمَفَاوِزِ وَ الْقِفَارِ وَ فَهْمَ بَعْضِهَا عَنْ بَعْضٍ مَنْطِقَهَا وَ مَا تَفْهَمُ بِهِ أَوْلَادُهَا عَنْهَا وَ نَقْلَهَا الْغِذَاءَ إِلَیْهَا حضرت فرمودند: ای فتح! به این جهت میگوییم لطیف که در خلق کردن، لطافت و ظرافت دارد و به اشیای کوچک و ظریف آگاه است. آیا اثر صنع او را در
گیاهان ظریف و غیر ظریف نمیبینی؟ آیا اثر خلق او را در
خلقت ظریف و دقیق
حیوانات کوچکی؛ مثل پشه و پشه ریزه و کوچکتر از آن که چشم به سختی آن را میبیند؛ بلکه از فرط ریزی، نر و ماده و بچه و بزرگ آنها از یکدیگر تشخیص داده نمیشود، ندیدهای؟ وقتی کوچکی آنها را در عین ظرافتشان میبینیم، وقتی آشنایی آنها را به نحوه آمیزش مخصوص به خود و فرار از
مرگ و جمعآوری ما یحتاجشان از دل
دریاها و پوست درختان و پهنه دشتها و بیابانها مینگریم، وقتی به
سخن گفتن آنها و نحوه فهم سخنان یکدیگر، و فهمیدن کلام بزرگترها توسط بچهها و
غذا آوردن والدین برای فرزندانشان را میاندیشیم.
ثُمَّ تَأْلِیفَ أَلْوَانِهَا حُمْرَةً مَعَ صُفْرَةٍ وَ بَیَاضَهَا مَعَ خُضْرَةٍ وَ مَا لَا تَکَادُ عُیُونُنَا تَسْتَبِینُهُ بِتَمَامِ خَلْقِهَا وَ لَا تَرَاهُ عُیُونُنَا وَ لَا تَلْمِسُهُ أَیْدِینَا عَلِمْنَا أَنَ خَالِقَ هَذَا الْخَلْقِ لَطِیفٌ لَطُفَ فِی خَلْقِ مَا سَمَّیْنَا بِلَا عِلَاجٍ وَ لَا أَدَاةٍ وَ لَا آلَةٍ إِنَّ کُلَّ صَانِعِ شَیْءٍ فَمِنْ شَیْءٍ صَنَعَهُ وَ اللَّهُ الْخَالِقُ اللَّطِیفُ الْجَلِیلُ خَلَقَ وَ صَنَعَ لَا مِنْ شَیْءٍ»؛
و همینگونه به رنگآمیزی آنها، قرمز با زرد، سفید با سبز و نیز آنچه چشمانمان به سختی تمام پیکرهاش را میبیند و آنچه نه چشم میتواند ببیند و نه دست میتواند لمس کند مینگریم، میفهمیم که
خالق این مخلوقات، لطیف و دقیق است و خلق و
آفرینش آنچه که شرحش گذشت را با دقت و ظرافت و بدون وسیله و ادات و آلاتی انجام داده است؛ چه هر خالقی مخلوق خود را از چیز دیگری میآفریند ولی خداوند، لطیف و دقیق و با جلالت، مخلوقات خود را آفریده؛ اما نه از چیزی، بلکه از هیچ و عدم، موجودات را به وجود آورده است.
پایگاه اسلام کوئست.