• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شکر و کفر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: شکر، کفر، مؤمنان، بهشت، کافران.

پرسش: خداوند وعده داده است که تنها مؤمنان وارد بهشت می‌شوند نه کافران و برای مؤمنان صفاتی را می‌شمارد که یکی از آن‌ها شکر است. حال که بسیاری از مردم خداوند را شایسته شکر نمی‌دانند، پس باید بگوییم اکثر مردم کافر و اهل جهنم هستند، توضیح دهید.

پاسخ: با توجه به اقسام کفر ـ که در ذیل بیان می‌شود ـ بیان می‌کنیم که شکر نکردن و ناسپاسی، نوعی از کفر است که به معنای پوشاندن نعمت و کفران آن است و این قسم از کفر، کفر عقیدتی به شمار نمی‌آید و باعث دخول در جهنم نمی‌شود.



یکی از امور عقلی که شرع آن را امضا کرده، این است که در مقابل کاری یا احسانی که انجام می‌شود، قدردانی و تشکر لازم است. تشکر از کسی که نعمت داده، جزء امور عقلی است؛ یعنی عقل حکم می‌کند که اگر کسی به شما احسان کرد، بر شما لازم است از او قدردانی و تشکر کنید. در شرع مقدس اسلام نیز، در این مورد سفارش زیاد شده و موجب افزایش نعمت است. خداوند فرمود:

۱.۱ - سخن خداوند متعال


«... لَئِنْ شَکَرْتُمْ لازِیدَنَّکُمْ ...؛ اگر در مقابل نعمت خداوند شاکر باشید، نعمت را افزایش می‌دهیم».


اشکال در سؤال، در صورتی صحیح است که عدم شکر مساوی با کفر و کفر به معنای خارج شدن از دین باشد؛ اما با مراجعه به دستورات دینی و منطق قرآن کریم، به دست می‌آید که این‌گونه نیست، یعنی عدم شکر مساوی با کفر نیست.


کفر در قرآن کریم مصادیق بسیاری دارد. برای آگاهی بیش‌تر، به حدیثی در کتاب شریف کافی مراجعه شود:

۳.۱ - حدیثی از امام صادق

زبیری از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند: «به آن جناب عرضه داشتم: وجوه کفر را که در کتاب خدا آمده، برایم بیان فرما، فرمودند: کفر در کتاب خدا بر چند قسم است: اول، کفر جحود که خود، دو نوع است، دوم، کفر به ترک دستورات الهی، سوم، کفر برائت، چهارم، کفران نعمت».


اقسام کفر عبارت‌اند از:

۴.۱ - کفر جحود

اما دو نوعِ کفر جحود، عبارت است از:

۴.۱.۱ - جحود و انکار ربوبیت خدا

یکی جحود و انکار ربوبیت خداست و این اعتقاد کسی است که می‌گوید: نه ربی هست و نه بهشتی و نه دوزخی، و صاحبان این عقیده، دو صنف از زنادقه هستند که به ایشان دهری نیز می‌گویند.

ــ قرآن کریم از زبان آن‌ها می‌فرماید: «... وَمَا یُهْلِکُنَا اِلا الدَّهْرُ ...؛ جز روزگار، کسی ما را نمی‌میراند».

ــ و هم‌چنین می‌فرماید: «... اِنْ هُمْ اِلا یَظُنُّونَ؛ جز پندار و گمان دلیل دیگری ندارند».

ــ و نیز فرموده: «اِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ ءَاَنْذَرْتَهُمْ اَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ؛ کسانی که کافر شدند، چه انذارشان کنی و چه نکنی، ایمان نمی‌آورند»؛ یعنی به این توحید ایمان نمی‌آورند، این یکی از وجوه کفر است.

۴.۱.۲ - کفر و جحود بر معرفت

و اما نوع دوم از کفر جحود، کفر و جحود بر معرفت است؛ یعنی کسی که حق را شناخته است و برایش ثابت شده است، باز انکار حق می‌کند.

ــ خدای عزوجل درباره آن‌ها می‌فرماید: «وَ جَحَدُوا بِهَا وَ اسْتَیْقَنَتْهَا اَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَ عُلُوًّا ...؛ دین خدا را انکار کردند، با این‌که در دل به حقانیت آن یقین داشتند؛ ولی چون ظالم و سرکش بودند، زیر بار آن نرفتند».

ــ و نیز فرموده: «... وَ کَانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الْکَافِرِینَ؛ قبل از آمدن اسلام، یهودیان به کفار می‌گفتند: به‌زودی پیامبر آخرالزمان می‌آید، و ما را بر شما پیروزی می‌بخشد؛ ولی همین که اسلام آمد، بدان کافر شدند؛ پس لعنت خدا باد بر کافران».

۴.۲ - کفران نعمت

قسم دوم از کفر، کفران نعمت و پوشاندن آن است، که خدای سبحان درباره آن از سلیمان حکایت کرده که گفت:

«... هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی اَاَشْکُرُ اَمْ اَکْفُرُ وَمَنْ شَکَرَ فَاِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ کَفَرَ فَاِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ؛ این از فضل پروردگارم است، تا مرا بیازماید، آیا شکر می‌گزارم؟ یا کفران می‌کنم؟ و کسی که شکر گزارد، به نفع خود شکر کرده و کسی که کفران کند، خدا بی‌نیاز و کریم است».

و نیز فرموده: «... لَئِنْ شَکَرْتُمْ لازِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ اِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ؛ اگر شکر بگذارید، نعمت را برایتان زیاده کنم، و اگر کفر بورزید، به‌درستی عذابم شدید است».

و نیز فرموده: «فَاذْکُرُونِی اَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُوا لِی وَلا تَکْفُرُونِ؛ به یاد من باشید تا بیادتان باشم و شکرم بگذارید، و کفرانم مکنید».
در این آیات، کلمه کفر به معنای کفران نعمت و ناسپاسی است.

۴.۳ - ترک دستورات خدا

قسم سوم از کفر، ترک دستورات خدای عزوجل می‌باشد، که در آن باره فرموده:

«وَاِذْ اَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ لا تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَلا تُخْرِجُونَ اَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ ثُمَّ اَقْرَرْتُمْ وَاَنْتُمْ تَشْهَدُونَ ثُمَّ اَنْتُمْ هَؤُلاءِ تَقْتُلُونَ اَنْفُسَکُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِیقًا مِنْکُمْ مِنْ دِیَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَیْهِمْ بِالاثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاِنْ یَاْتُوکُمْ اُسَارَی تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیْکُمْ اِخْرَاجُهُمْ اَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ یَفْعَلُ ...؛ و چون پیمان از شما گرفتیم، که خون یک‌دیگر مریزید، و یک‌دیگر را از دیارتان بیرون مکنید، شما هم بر این پیمان اقرار کردید و شهادت دادید، آن‌گاه خود شما یک‌دیگر را کشتید و از وطن بیرون کردید و بر دشمنی آنان و جنایت‌کاری پشت به پشت هم دادید و چون اسیرتان می‌شدند، فدیه می‌گرفتید، با این که فدیه گرفتن و بیرون راندن بر شما حرام بود، آیا به بعضی احکام کتاب ایمان می‌آورید و به بعضی کفر می‌ورزید؟ عمل نمی‌کنید»؟

بنابراین در این آیه منظور از کفر، ترک دستورات خدای عزوجل می‌باشد؛ چون نسبت ایمان به ایشان داده؛ هر چند که این ایمان را از ایشان قبول نکرده و سودمند به حالشان ندانسته است:

«فَمَا جَزَاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذَلِکَ مِنْکُمْ اِلا خِزْیٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یُرَدُّونَ اِلَی اَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ؛ پس چیست جزای هر که از شما چنین کند، به جز خواری در زندگی دنیا و روز قیامت به سوی شدیدترین عذاب برمی‌گردند و خدا از آن‌چه می‌کنید، غافل نیست».

۴.۴ - کفر برائت

قسم چهارم از کفر، کفر برائت است، که خدای عزوجل درباره آن از ابراهیم (علیه‌السلام) حکایت کرده، که گفت:

«... کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ اَبَدًا حَتَّی تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ ...؛ از شما بیزاریم و میان ما و شما دشمنی و خشم آغاز شد و دست از دشمنی برنمی‌داریم، تا آن‌که به خدای یگانه ایمان بیاورید».
در این آیه، کفر به معنای بیزاری آمده است.

و هم چنین از ابلیس حکایت می‌کند، که از دوستان انسی خود در روز قیامت بیزاری جسته، می‌گوید:

«... اِنِّی کَفَرْتُ بِمَا اَشْرَکْتُمُونِی مِنْ قَبْلُ ...؛ من از این‌که شما مرا در دنیا شریک قرار دادید، بیزارم».

و از قول بت‌پرستان حکایت می‌کند، که در قیامت از یک‌دیگر بیزاری می‌جویند:

«وَقَالَ اِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ اَوْثَانًا مَوَدَّةَ بَیْنِکُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا ثُمَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکْفُرُ بَعْضُکُمْ بِبَعْضٍ وَیَلْعَنُ بَعْضُکُمْ بَعْضًا ...؛ و گفت تنها علت بت‌پرستی شما در دنیا، رعایت دوستی با یک‌دیگر بود؛ ولی روز قیامت از یک‌دیگر بیزاری جسته، یک‌دیگر را لعنت خواهید کرد».
کفر در این آیه به معنای بیزاری آمده است.


با توجه به روشن شدن اقسام کفر به این نتیجه می‌رسیم که شکر نکردن و ناسپاسی، نوعی از کفر است که به معنای پوشاندن نعمت و کفران آن است و این قسم از کفر، کفر عقیدتی محسوب نمی‌شود و باعث دخول در جهنم نمی‌گردد.


۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۵۲-۵۴.
۲. شیخ کلینی، محمد ین یعقوب، کافی، ج۲، ص۳۸۹-۳۹۱.


۱. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۷.    
۲. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۳۸۹، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ه‌.    
۳. جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۴.    
۴. جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۴.    
۵. بقره/سوره۲، آیه۶.    
۶. نمل/سوره۲۷، آیه۱۴.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۸۹.    
۸. نمل/سوره۲۷، آیه۴۰.    
۹. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۷.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۱۵۲.    
۱۱. بقره/سوره۲، آیه۸۴-۸۵.    
۱۲. بقره/سوره۲، آیه۸۵.    
۱۳. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۴.    
۱۴. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۲.    
۱۵. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۲۵.    



سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «شکر و کفر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۱۷.    



جعبه ابزار