شهرت حدیث رد شمس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حدیث رد شمس،
امام علی (علیهالسّلام).
پرسش: گستره نقل و شهرت حدیث «رَدُّ الشمس» چقدر است؟
پاسخ اجمالی: حدیث «ردّ الشمس» به راستی شهره آفاق است؛ از همان روزگاران وقوع، به گستردگی نقل شد و افراد بسیاری در ثبت و ضبط آن کوشیدند. اگر کیفیت حادثه و دشواریابی آن را با جوّ هراس آلودِ ستیز با
فضائل امام علی (علیهالسّلام) در نظر بگیریم، درخواهیم یافت که حجم نقلها بسی قابل توجّه است. انعکاس حدیث رد شمس در گزارش صحابیان، تکنگاری برخی مؤلّفان، روایات
شیعه و
اهلسنت و حتی شعر شاعران دیده میشود.
جمعی از صحابیان، جریان «ردّ الشمس» را گزارش کردهاند که ده تن از برجسته ترینهای آنان، عبارتاند از:
امام علی (علیهالسلام)،
امام حسین (علیهالسلام)،
اسماء بنت عُمَیس،
عبداللّه بن عباس،
اَنَس بن مالک،
ابورافع،
ابوسعید خُدْری،
جابر بن عبداللّه انصاری،
ابوهُرَیره و
اُمّ سَلَمه.
بسیاری از محقّقان و مؤلّفان، تک نگاریهایی (تکنگاری: توصیف دقیق از یک واحد) را در این زمینه سامان دادهاند و بدینسان در میان آثار مکتوب، مجموعهای فخیم و خواندنی را درباره یکی از برجستهترین فضایل علی (علیهالسّلام) رقم زدهاند که برخی از بزرگان آنان، عبارتاند از:
ابوبکر ورّاق،
ابوالحسن شادان فضلی، حافظ ابوالفتح
محمّد بن حسین اَزْدی موصلی، ابوالقاسم حاکم
ابن حَذّاء حَسَکانی نیشابوری حنفی، ابوعبد اللّه
حسین بن علی بصری بغدادی جُعَل، ابومؤیّد
موفّق بن احمد اخطب خوارزم، ابوعلی
محمّد بن اسعد بن
علی بن معمّر شریف حَسَنی نقیب نسّابه، حافظ
جلال الدین سیوطی، ابوعبد اللّه
محمّد بن یوسف دمشقی صالحیو حافظ
ابن مردوُیِه.
بسیاری از عالمان و محدّثان اهل سنّت، حدیث «ردّ الشمس» را گزارش کردهاند و برخی افزون بر گزارش، بر صحّت و استواری آن نیز تاکید کردهاند. علامه عالی قدر شیخ
عبدالحسین امینی (م ۱۳۹۰ق) مینویسد:
«مجال یادکرد همه آن متون و طرق و اسناد نیست؛ چرا که خود، نیازمند کتابی سِترگ است؛ ولی نمونهای از آنچه را که محدّثان و بزرگان آوردهاند، میآوریم. پارهای از آنان، پس از یادکرد روایت، بر آن ایراد گرفتهاند و گروهی هم درباره آن بحث کرده، آن را صحیح شمردهاند و در مجموع، به مقدار کافی و قانعکننده در مورد آن، روایت موجود است.» آنگاه، نام ۴۳ تن را یاد میکند.
بی گمان، آنچه در
الغدیر آمده (چنانچه خود علّامه امینی اشاره کرده است)، نام تمام کسانی نیست که حدیث را در آثار مکتوب خود آوردهاند و علّامه امینی از افراد مشهوری چون
فخر الدین رازی در
التفسیر الکبیرو
رافعی در
التدوین فی اخبار قزوین و
حسین بن محمد دیاربکری در
تاریخ الخمیس و...
یاد نکرده است. اکنون، نام برخی از اینگونه کسان را که علّامه امینی شناسانده است، میآوریم:
حافظ
ابوبِشْر دولابی، حافظ ابوجعفر طحاوی، حافظ
ابوجعفر عقیلی، حافظ
ابوالقاسم طبرانی، حاکم
ابوعبد اللّه نیشابوری، حافظ
ابن مردوُیِه اصفهانی،
ابواسحاق ثعلبی،
ابوالحسن فقیه ماوَرْدی، حافظ
ابوبکر بیهقی، حافظ
خطیب بغدادی، حافظ
ابوزکریا ابن مَنْده، حافظ ابن حَجَر عسقلانی، حافظ جلال الدین سیوطی،
نورالدین سَمهودی، حافظ
ابنحَجَر هیثمی،
نورالدین حلبی، حافظ ابوالحسن
عثمان بن ابیشَیبه و حافظ
قاضی عیاض.
بسیاری از محدّثان و مؤلفان اهلسنّت، افزون بر نقل حادثه، بر استواری نقلهای حدیث «ردّ الشمس» نیز تاکید کردهاند؛
ابوجعفر
احمد بن صالح طبری مصری از محدّثانی است که در تصحیح (صحیح شمردن سَنَد) و تایید حدیث «ردّ الشمس» نقش دارد. (ابوجعفر مردی جامع علوم بود،
فقه،
حدیث و
نحو را میدانست و در حدیث
سفیان ثوری و انواع آن و نیز احادیث اهل عراق، بحث کرده است.)
وی که از محدّثان قرن سوم و از
مشایخ بخاری است، پس از نقل حدیث اسماء از دو طریق صحیح، میگوید:
«بر کسی که در راه دانش گام میزند، سزاوار نیست که از به حافظه سپردن حدیث اسماء از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روی برتابد؛ چون این روایت از مهمترین نشانههای پیامبری است.»
ابوجعفر
احمد بن محمّد طَحاوی: وی حدیث اسماء را به دو طریق، نقل میکند و آنگاه به دفاع از حدیث پرداخته، شبهه
تعارض آن با روایت «لم تحبس الشمس علی احد الّا لیوشع؛ خورشید، جز برای یوشع، برای هیچ کس نگهداشته نشد» را آورده، جواب میدهد و در پایان مینویسد:
همه این احادیث، از نشانههای پیامبران است.
حافظ
ابنحجر عَسقَلانی: او در کتاب مهم و مشهورش
فتح الباری بشرح
صحیح البخاری نوشته است:
«طحاوی و
طَبَرانی در
المعجم الکبیر و
بیهقی در
دلائل النبوة از اسماء بنت عمیس نقل کردهاند که پیامبر خدا، در هنگامی که بر روی زانوی علی (علیهالسّلام) خوابیده بود و وقت نماز عصر گذشت،
دعا کرد و
خورشید بازگشت، علی (علیهالسّلام) نمازش را خواند و آنگاه، خورشید غروب کرد، و این جریان، رساترین
معجزه است.
ابنجوزی که بر این حدیث در کتاب
الموضوعات خویش ایراداتی گرفته و نیز
ابنتیمیّه که آن را در کتاب
الردّ علی الروافض مجعول شمرده، هر دو اشتباه کردهاند.»
حافظ جلالالدین سیوطی: او در کتابهای مختلف خود، این حدیث را آورده و به تایید و تصحیح آن پرداخته و از جمله در کتاب
الدرر المنتثرة فی الاحادیث المشتهرة که ویژه گزارش احادیث مشهور است، این حدیث را نیز آورده است و در ذیل آن نوشته است:
«
ابنمَنده و
ابنشاهین، آن را از جمله احادیث اسماء بنت عمیس دانستهاند و
ابنمردوُیِه، آن را از احادیث
ابوهریره آورده و سند هر دو «
حَسَن» است. طحاوی و
قاضی عیاض، آن را صحیح دانستهاند و
ابنجوزی آن را
مجعول پنداشته است و البته همانگونه که در کتاب
مختصر الموضوعات و
التعقّبات توضیح دادهام، وی اشتباه کرده است.»
سیوطی رساله مستقلّی به نام
کشف اللبس عن حدیث ردّ الشمس در بیان طرق این حدیث و تصحیح آن و دفاع از آن نگاشته است.او در آغاز این کتاب نوشته است:
«حدیث ردّ الشمس، معجزه پیامبر ماست و امام ابوجعفر طحاوی و دیگران، آن را صحیح دانسته است.حافظ ابوالفرج، زیاده روی کرده و آن در کتاب الموضوعات نقل کرده است.و این، گوشهای از پژوهش در طرق روایت و بیان حال آن است که نامش را کشف اللبس عن حدیث ردّ الشمس گذاشتهاند.»
و در پایان آن رساله آورده است که:
«از جمله دلایل درستی آن، سخن امام شافعی و دیگران است که گفتهاند: هیچ پیامبری را معجزهای نبود، جز آنکه همگونتر و رساتر از آن برای پیامبر ما نیز بود. توقّف خورشید در چندین شب برای
حضرت یوشع (علیهالسلام)، قاتل ستمکاران، حادثهای درست است و باید برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز چنین حادثهای باشد و این داستان، نظیر همان است و
خداوند به حقیقت امر، آگاهتر است.»
حافظ ابنحجر هیثمی: ابنحجر، در کتاب
الصواعق المحرقة در ضمن برشماری کرامات علی (علیهالسّلام) نوشته است:
«از کرامات شگفت امام علی (علیهالسّلام) این است که در آن روز که سر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر دامنش بود، خورشید برای وی بازگشت... و طحاوی و قاضی در کتاب
الشفاء آن را صحیح دانسته و شیخ الاسلام
ابوزُرْعه و دیگران، آن را نیکو شمرده، کلام آنانی را که حدیث را جعلی دانستهاند، رد کردهاند.»
در منابع شیعی از کهنترین روزگاران تا سدههای واپسین، نقلهای این حادثه شگفت، فراوان بوده است.
امامان (علیهمالسّلام) بر این حادثه چونان فضیلتی سترگ برای مولا (علیهالسّلام) و معجزهای عظیم برای
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فراوان تاکید کردهاند.
علی (علیهالسّلام) بارها این حقیقت را مطرح ساخته و چنانکه در متون شیعی در موارد لازم، بدان استناد (و به اصطلاح: مُناشَده) کرده است.
عالمان شیعه، مرزبانان سرزمینهای باور و اندیشه، افزون بر آنکه حادثه را با طرق مختلف نقل کردهاند، گفتهها و موضعگیریهای دیگران در برابر آن را نیز رصد کرده، به شبههها و نقدها به استواری پاسخ گفتهاند.
شاعران در هماره تاریخ، فریادگران ارزشها و جاودانه سازان حادثهها بودهاند و شعر، در روزگارانی دراز، مهمترین عامل نقل و انتقال ارزشها، احساسها، اخبار واندیشهها بوده است.نقش شعر در تثبیت گزارشها و واقعهها، بس عظیم و کارآمد است.شاعران در برابر این حادثه عظیم (ردّ الشمس) سکوت را روا ندانستهاند و نقل و برنمودن ارجها و ارجمندیهای آن را به واژهها سپرده، این فضیلت والا را در قالب شعرهایی آکنده از شعور بر رواق تاریخ، ثبت کردهاند.
پیشینه یادکرد «ردّ الشمس» در شعر شاعران، به روزگار پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میرسد. حَسّان بن ثابت، در ضمن چکامهای در برشماری والاییهای علی (علیهالسّلام) از جمله سرود:
ای مردم! چه کسی به مانند علی است ••• که خورشید برای او از مغرب، بازگشت؟
اشعار ارجمند و سرودههای والای شاعران در جاودانه سازی این حادثه و حفظ و حراست آن در گذرگاه تاریخ، بسی مهم بوده است.
سایت حدیثنت، برگرفته از مقاله «گستره نقل و شهرت حدیث رد الشمس» تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۹/۱۱.