سیره پیامبر در برخورد با مفاسد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: سیره پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، جرایم، مفاسد اجتماعی.
پرسش: پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در مقابله با جرایم و مفاسد اجتماعی چهگونه برخورد میکردند؟
پاسخ: هدف پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از مبارزه با مفاسد اجتماعی، رساندن
انسان و جامعه بشری به فلاح و رستگاری است. برخی روشهای مهمی که
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در مبارزه با جرایم و مفاسد اجتماعی و هدایت مردم انجام میدادند، عبارتاند از:
تعلیم و تربیت مردم، مبارزه با
خرافات، مدارا و گذشت، مبارزه با
فقر به عنوان اقدامی برای پیشگیری از جرم و گناه، مجازات و اجرای حدود الهی و... .
کشف سیره نبوی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در برخورد با مفاسد و رسیدگی به جرایم یکی از نیازهای حیاتی جوامع اسلامی است، و توجه و
عمل به
سیره و روش پیامبر
اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میتواند راهگشای بسیاری از مشکلات امروزی بشریت باشد. پرداختن به تمام زوایای سیره نبوی از حوصله این مقاله خارج است؛ اما به طور خلاصه مواردی بیان میشود.
باید دانست که هدف رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از مبارزه با مفاسد اجتماعی، رساندن انسان و جامعه بشری به
فلاح و رستگاری است؛ زیرا انسان موجودی است که برای رسیدن به
سعادت و خوشبختی نیازمند
الگو و اسوه نیکو میباشد که بتواند با پیروی از او
عقل و
فطرت خود را شکوفا کند و زمینه خوشبختی خویش را فراهم نماید. برای رفع این نیاز حیاتی، خداوند متعال، پیامبرش را به عنوان اسوه حسنه معرفی مینماید: «لقد کان لکم فی
رسول الله اسوة حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر و ذکر الله کثیرا»؛
«مسلما برای شما در زندگی
رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که
امید به
رحمت خدا و
روز رستاخیز دارند و
خدا را بسیار یاد میکنند».
بر این اساس
مسلمانان موظف هستند که تمام ابعاد شخصیت حضرت را مورد تحقیق قرار دهند تا مقدمه پیروی از ایشان برای آنان فراهم آید.
در اینجا برخی روشهای مهمی که پیامبر گرامی
اسلام در مبارزه با جرایم و مفاسد اجتماعی و
هدایت مردم انجام میدادند، بیان میشود:
از جمله اقدامات اساسی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در مبارزه با مفاسد،
تعلیم و تربیت مردم بود. تعلیم و تربیت، عبارت است از: مجموعهای از
اعمال عمدی و هدفدار یک انسان (مربی) بر انسان دیگر (متربی)؛ برای ایجاد صفتهای اخلاقی و علمی یا مهارتهای حرفهای. به سخن دیگر، تعلیم و تربیت فراهم کردن زمینهها و عوامل شکوفاسازی استعدادهای آدمی است، در جهت
رشد و تکامل اختیاری او به سوی هدفهای مطلوب و بر اساس برنامهای سنجیده.
یکی از برنامههای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در تحقق تعلیم و تربیت مردم، آگاهی دادن به مردم و مبارزه با
جهل و نادانی است.
اسلام به عنوان یک آیین همهجانبه و کامل، با توجه به ابعاد جسمی و روحی انسان و نیازهای واقعی او، برای علم و آگاهی ارزش ویژهای در نظر گرفته است و همانگونه که نقش بنیادی
ایمان در جهت رشد و تعالی انسانها را مطرح کرده، بر نقش اساسی
علم در رابطه با پویایی فردی و اجتماعی تأکید کرده است.
قرآن کریم در آیات متعددی به ارزش علم و مقام بلند دانشمندان اشاره کرده، جهل و نادانی را بهشدت مورد نکوهش قرار داده است.
در آیهای خطاب به پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرماید: «و قل رب زدنی علما»؛
«بگو: پروردگارا بر
دانش من بیفزای».
در جای دیگر نیز علم را به عنوان ارزش، وجه تمایز دانایان و نادانان معرفی کرده و میفرماید: «قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون»؛
«بگو، آیا آنهایی که میدانند، با آنهایی که نمیدانند، برابرند».
در روایتی آمده است:
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) وارد
مسجد شدند؛ دو حلقه جمعیت را مشاهده نمودند که در یکی مردم مشغول
عبادت بودند و در دیگری مشغول تعلیم و تعلم. پیامبر فرمود: «هر دو گروه به
خیر هستند؛ ولی من برای تعلیم فرستاده شدهام». سپس حضرت در جمعی که مشغول کسب علم بودند حضور پیدا کردند.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) برای کسب علم چنان اهمیت قائل بودند که در
جنگ بدر فرمود: «هر اسیری که بتواند ده نفر از اطفال را باسواد نماید، آزاد میگردد».
سنتهای جاهلی ریشه بخش عمدهای از مفاسد و
گناهان اجتماعی است؛ لذا
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تلاش گسترده تبلیغی و عملی انجام دادند تا آنها را از صحنه زندگی مردم محو نمایند.
آیاتی از
قرآن کریم به گوشههایی از این
خرافات اشاره میکند، که دو نمونه بیان میشود:
«و گفتند: این قسمت از چهارپایان و زراعت (که مخصوص بتها است، برای همه) ممنوع است و جز کسانی که ما بخواهیم ـ به گمان آنها ـ نباید از آن بخورند! و (اینها) چهارپایانی است که سوار شدن بر آنها (بر ما)
حرام شده است! و (نیز) چهارپایانی (بود) که (هنگام
ذبح،) نام خدا را بر آن نمیبردند، و به خدا
دروغ میبستند (و میگفتند: این احکام، همه از ناحیه اوست.) بهزودی (خدا) کیفر افتراهای آنها را میدهد!».
از جمله خرافات آنان در زمان جاهلیت آن بود که قسمتی از
شتران را از نظر احترام و رعایت حال آنها از باربری و استفاده از شیر و
گوشت آنها خود را محروم نموده و آنها را به بتها اختصاص میدادند و میگفتند از گوشت آنها نباید کسی استفاده کند جز
مردان و
زنان از خوردن گوشت آنها محروم بودند، و نیز قسمتی از محصول کشت خود را برای بتها قرار میدادند.
آیات ۳۶ تا ۴۰
سوره احزاب به یکی از صحنههای مبارزاتی آن حضرت برای کوبیدن سنتهای غلط جاهلی اشاره میکند. یکی از سنن جاهلی این بود که
دختران اشراف نباید به
ازدواج طبقه
فقیر درآیند و
سنت الهی در این موضوع این بود که ملاک برتری، تقواست. پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) برای نشاندن این سنت الهی به جای آن سنت جاهلی، زینب، دختر عمه خود را که از طبقه اشراف جامعه بود، به عقد زید بن حارثه که غلام آزادشدهای بود، درآورد.
عرب جاهلی اعتقادات و کردارهای خرافی فراوانی داشت که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با همه آنها به مبارزه پرداختند. آن حضرت به همین موضوع اینگونه اشاره میکنند: «تمام آداب و رسوم جاهلیت را زیر پایم قرار دادم».
دین اسلام مدارا با توده مردم ـ اعم از مخالف و موافق ـ را ضروری میداند و
عفو و گذشت از اساسیترین اصول
دین اسلام، و اوصاف پسندیده اخلاقی در حوزه
اخلاق اسلامی است.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به عنوان سر سلسله این الگو، در مدیریت خود همواره بر این اصل تأکید میورزید؛ چنانکه میفرماید: «عاقلترین مردم آن کسی است که از همگان بیشتر با مردم مدارا کند... و پستترین مردم کسی است که مردم را خوار بشمارد (و مورد
تحقیر و توهین قرار دهد)».
به کارگیری این شیوه، موفقیت بیشتری برای حاکمان و مدیران جامعه به همراه خواهد داشت؛ ازاینرو پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در راستای تحقق اهداف اصلی خود در امر
هدایت جامعه، این شیوه را برگزیدند و اصل
رحمت و
محبت اساس دعوت ایشان بود و راز موفقیت آن حضرت در تألیف قلبها، همان محبت و ملایمت بود.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرماید: «من با
دین حنیف (دین
حضرت ابراهیم (علیهالسلام)) با گذشت و آسان مبعوث شدهام و هرکس با
سنت من مخالفت ورزد، از من نیست».
وحشی که در
جنگ احد، حمزه، عموی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را به شهادت رساند و پیامبر
حکم قتل او را صادر کرد، پس از
فتح مکه به طائف گریخت؛ اما پس از مدتی، ناگهان بر پیامبر وارد شد و شهادتین گفت و پیامبر او را بخشید، ولی فرمود: «به جایی برو که دیگر تو را نبینم». او
مسلمان شد و بنا بر نقلی، در یکی از جنگها مسیلمه کذاب را کشت.
مبارزه با فقر، به عنوان اقدامی برای پیشگیری از جرم و
گناهبسیاری از انسانها با اینکه در فقر به سر میبرند و زندگی سختی دارند، اما با توجه به اندیشه و
معرفت و ظرفیت بالایی که دارند، در برابر مشکلات صبر میکنند و فقر آنها را به
فساد و گناه نمیکشاند و با عزت و آبرو زندگی میکنند تا
کرامت انسانی آنها حفظ شود، با این حال مگر چند درصد از مردم جامعه این چنیناند و میتوانند در مقابل فقر و تنگدستی مقابله کنند و آن را نردبان تکامل و تعالی خود قرار دهند؟! به همین جهت تأمین صحیح نیازها، و برآورده شدن نیازهای زندگی در حد متعادل دارای اهمیت است؛ زیرا با توجه به نقش انگیزه که یکی از مبادی رفتار است، مادامی که فرد تحت فشار گرسنگی یا تمایلات جنسی است یا سرپناهی برای حداقل زندگی ندارد و... غالباً نمیتواند به طرف تعالی اخلاقی و معنوی پیش رود.
در تعالیم اسلامی این نکته مورد توجه واقع شده است.
همانطور که در
قرآن کریم میخوانیم: «فلیعبدوا رب هذا البیت • الذی اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف»؛
«پس باید پروردگار این خانه را
عبادت کنند؛ همان کس که ایشان را از گرسنگی نجات داد و از ناامنی رهایی بخشید».
در این
آیه شریفه، دعوت به
عبادت خداوند، پس از یادآوری تأمین
طعام و
امنیت آنان آمده است.
دقت در
آیات زیر نیز معلوم میدارد که صفات اخلاقی،
تقوا،
شکر و نیز
عمل صالح، مترتب بر تأمین احتیاجات اولیه
انسان مطرح شده است:
«و کلوا مما رزقکم الله حلالا طیبا و اتقوا الله الذی انتم به مؤمنون»؛
«و از
نعمتهای حلال و پاکیزهای که خداوند به شما روزی داده است، بخورید! و از (مخالفت) خداوندی که به او
ایمان دارید، بپرهیزید!».
«یا ایها الذین آمنوا کلوا من طیبات ما رزقناکم و اشکروا لله ان کنتم ایاه تعبدون»؛
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! از نعمتهای پاکیزهای که به شما روزی دادهایم، بخورید و
شکر خدا را به جا آورید؛ اگر او را پرستش میکنید!».
«یا ایها الرسل کلوا من الطیبات و اعملوا صالحا انی بما تعملون علیم»؛
«ای
پیامبران! از غذاهای پاکیزه بخورید، و عمل صالح انجام دهید، که من به آنچه انجام میدهید، آگاهم».
پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آیین اقتصادی
اسلام را برای مردم تبیین و با استفاده از قدرت سیاسی، آنها را اجرا میکردند. آن حضرت در
حدیث شریفی، به نقش حیاتی تأمین نیازهای زیستی برای توجه به نیازهای عالیتر اشاره میفرماید: «حاکم مسلمانان نباید مردم را به
فقر بکشاند تا مبادا سر از
کفر و بیاعتقادی درآورند».
آبراهام مزلو، یکی از روانشناسان انسانگرا، طریقه جدیدی برای طبقهبندی انگیزههای آدمی عرضه کرده است. وی سلسله مراتبی از نیازها ارائه کرد که از نیازهای اساسی زیستی آغاز میشود و در سطوح بالاتر به انگیزههای روانی پیچیدهتر میرسد. وی میگوید:
«... اصل عمده سازمانبندی در زندگی انگیزشی انسان، ترتیب نیازهای اساسی به صورت سلسله مراتبی از اولویت، با
قدرت غلبه کمتر یا بیشتر میباشد. اصل پویای عمدهای که این سازمانبندی را موجب میشود، پیدایش نیازهای ضعیفتر بر اثر ارضای نیازهای قویتر در شخص سالم است. هرگاه نیازهای زیستی ارضا نشده باشند، بر ارگانیزم غلبه مییابند و تمام استعدادها را به خدمت میگیرند و این استعدادها را چنان سازمانبندی میکنند که بتوانند بیشترین کارآیی را داشته باشند. رضامندی نسبی، این نیازها را محو میسازد و به مجموعه والاتری از نیازهای بعدی سلسله مراتب مجال میدهد که ظاهر شوند، بر شخصیت مستولی شوند و آن را سامانبندی کنند؛ به طوری که به جای رنج بردن از گرسنگی، نگران ایمنی باشد. این اصل در مورد مجموعههای دیگر نیازها در سلسله مراتب یعنی محبت، احترام و خودشکوفایی نیز
صادق است».
ازهمینرو آفرینشهای علمی، هنری و اخلاقی در اجتماعات
فقیر، شکوفایی کمتری دارد. مزلو معتقد است افراد سالم به نیازهای عالیتر روی دارند؛ یعنی خواستار متحقق شدن استعدادهای بالقوه خود و شناختن دنیای پیرامونشان هستند. هدف، غنی ساختن و گسترش تجربه زیستی و افزایش شادمانی و شور زنده بودن است... صفات اخلاقی نیکو که وی تعبیر به «ارزشهای هستی» میکند، در این موقعیت رخ مینمایانند. برخی ارزشهای هستی در نظر او، عبارتاند از: حقیقت (در مقابل بیاعتمادی،
بدگمانی و شکگرایی)، نیکی (در مقابل نفرت)، کمال (در مقابل نومیدی و بیمعنایی)، یکتایی (در مقابل بیهویتی و بیثباتی)، نظم (در مقابل
احساس عدم
امنیت و احتیاط)، خودکفایی (در مقابل مسئولیت را به دیگران دادن).
این نظریه ـ که انسانها بدون توجه به نیازهای پایینتر یا ارضای نسبی آنها به سوی
فضایل انسانی گام برنمیدارند ـ در مورد غالب افراد جامعه صدق میکند؛ لذا پیش از همه این نظریهپردازان،
دین اسلام به این امر اهتمام داشته و مورد اهمیت قرار داده است که نمود و اهمیت آن را در سیره و روش عملی پیامبر رحمت (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
مشاهده میکنیم که با عنایت به محرومان و رفع نیازمندیهای آنان سعی در تأمین حداقل احتیاجات آنان مینمودند و همین مطلب مقدمات نیل به سوی انوار
هدایت را برای آنها فراهم میکرد.
با وجود موارد زیادی از مدارا، در رفتار و
سیره نبوی در مقابله با جرایم نمونههای برخورد انعطافناپذیر نیز در
سیره عملی پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) وجود داشت. آن حضرت اقدام به تعیین مجازاتهای قانونی در برابر برخی
گناهکاران نمود؛ و در اجرای حدود الهی که مربوط به حقوق اجتماعی است، ذرهای از خود انعطاف نشان نمیداد و با اصرار بر
عفو از سوی دیگران، آن حضرت گناهکاران و
مفسدان را
مجازات میکرد.
و کارهای دیگری که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در مبارزه با جرایم و مفاسد اجتماعی و پیشگیری از آنها انجام میدادند؛ و برحسب احکام الهی و نیز مصلحت، برخوردشان را در مبارزه با این امور تنظیم میفرمودند.
(مراجعه به آدرس اینترنتی: http://www. ensani. ir/fa/content/۷۷۳۶۷/default. aspx)
(مقاله «روشهای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در مبارزه با مفاسد اجتماعی»، به آدرس اینترنتی: http://www. rahebehesht. org/info/item. asp?ID=۱۱۰۹)
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «سیره پیامبر در برخورد با مفاسد»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱/۱۶.