سن تربیت مذهبی کودک
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: پدر و مادر، فشار.
پرسش: اینکه والدین فرزندان خود را قبل از هفت سالگی به سوی نماز و حفظ قرآن میکشانند، آیا برخلاف سیره اهل بیت نیست؟
پاسخ: اولاً
آموزش قرآن،
نماز و آموزههای دینی از نظر
تربیت اسلامی قبل از
سن آموزشگاهی (۶ – ۷ سالگی) شروع میشود. ثانیاً آموزش و تربیت میبایست ضمن برنامهای دقیق و براساس سن رشدی کودک انجام شود. برنامهای که در آن استعدادها و توانایی سنین کودکی در نظر گرفته شده است؛ و مفهوم
روایات یادشده این نیست که فرزند را تا هفت سالگی رها کنیم و کاری به آموزش و تربیت دینی او نداشته باشیم؛ بلکه در هفت ساله اول عمر، آموزش و پرورش دینی به شکل مدرسهای که جنبه تحمیلی و آموزشگاهی دارند، نیست.
بنا بر روایات، سن آموزش رسمی هفت ساله دوم
زندگی است و وادار کردن کودک به یاد گرفتن چیزی پیش از هفت سالگی مطابق با روایات نیست؛ ولی این بدین معنا نیست که در هفت سال اول کودک را رها کرد و او را تربیت نکنیم. تربیت دوره خاصی ندارد و انسان در
طول عمر نیازمند تربیت است.
از آنجا که سؤال درباره سن تربیت مذهبی کودک در
سیره اهل بیت (علیهمالسلام) میباشد، مناسب است این موضوع را از جنبه روایی بررسی کنیم و سپس آثار روانی آن را مورد توجه قرار دهیم.
همانطور که
پدر و مادر بر گردن فرزندان خود حقوقی دارند،
روایات، حقوقی را نیز برای فرزندان مشخص کرده که ادا نکردن آنها توسط والدین، نافرمانی
خداوند محسوب شده و باعث
عاق شدن پدر و مادر میشود
و بر عکس تربیت صحیح فرزندان باعث
آمرزش و
پاداش برای آنها میشود.
از جمله حقوق فرزندان بر گردن والدین این است که نام نیکو برایش انتخاب کنند، نوشتن به او بیاموزند
و
قرآن و آموزههای دینی را به او تعلیم دهند.
در روایات برای آموزش ـ به طور عملی ـ محدوده سنی خاصی معین شده است و برای آموزش هر یک از
اصول دین،
نماز و... نیز سن نسبی آن بیان شده است.
ائمه اطهار (علیهمالسلام) مراحل رشد فرزند را به سه دوره هفت ساله تقسیم میکنند، که کودک در هر یک از این دورهها ویژگی خاصی داشته، بالطبع نیاز معینی دارد و در نتیجه روش تربیتی ویژهای را طلب میکند. به این روایات زیبا که اصل و پایه
روانشناختی دارد، توجه کنید:
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرماید: فرزند هفت سال مولا و هفت سال بنده (یا خدمتکار) و هفت سال وزیر است.
این
روایت هفت ساله اول (۷-۱ سالگی) را دوره حکومترانی و بازی و
تفریح و هفت ساله دوم (۱۴-۷ سالگی) را دوره اطاعتپذیری و آموزش و دوره سوم (۲۱-۱۴ سالگی) را دوره وزارت و مشورتپذیری کودک دانسته است.
درباره سن آموزش اصول دین به روایتی اشاره میکنیم:
در روایت
امام جعفر صادق (علیهالسلام) میفرماید: چون فرزند سه ساله شد، به او بگویید: هفت مرتبه بگو «
لا اله الا الله» و چون سه سال و هفت ماه و بیست روز از عمرش گذشت، به او بگویید: هفت مرتبه بگو «
محمد رسول الله» و وقتی چهار سال او تمام شد، به او بگویید هفت مرتبه بگو «صل الله علی محمدٍ وآل.
این روایت برای تعلیم اصل
توحید،
نبوت و
امامت سن خاصی را معین کرده است.
روایات این باب به دو قسمت تقسیم میشوند:
روایاتی که به ما دستور میدهند پیش از هفت سالگی، شکل ظاهری نماز را به فرزندانمان بیاموزیم.
روایاتی که به ما دستور میدهند از ۷ سالگی فرزندانمان را به خواندن نماز امر کنیم.
در اینجا باید دو امر بررسی شود:
منظور از آموزش قرآن چیست؟ در جواب دو احتمال وجود دارد: آموزش
حفظ قرآن و آموزش
روخوانی قرآن که با توجه به برخی از روایات و شیوه متداول زمان
ائمه (علیهمالسلام) آموزش حفظ و قرآن وجیهتر به نظر میآید.
روایات
سن خاصی را برای آموزش قرآن مشخص نکردهاند؛ بنابراین باید بر همان محدوده سنی آموزش به طور کلی (۱۴-۷) حمل کرد و هفت ساله دوم را سن آموزش قرآن دانست.
همانگونه که دیدیم، اولاً آموزش قرآن، نماز و آموزههای دینی از نظر تربیت اسلامی قبل از سن آموزشگاهی (۶ – ۷ سالگی) شروع میشود. ثانیاً آموزش و تربیت میبایست ضمن برنامهای دقیق و براساس سن رشدی کودک انجام شود. برنامهای که در آن استعدادها و توانایی سنین کودکی در نظر گرفته شده است؛ و مفهوم روایات یادشده این نیست که فرزند را تا هفت سالگی رها کنیم و کاری به آموزش و تربیت دینی او نداشته باشیم؛ بلکه در هفت ساله اول عمر، آموزش و پرورش دینی به شکل مدرسهای که جنبه تحمیلی و آموزشگاهی دارند، نیست.
با توجه به مطالب بالا میتوان نکات زیر را به عنوان شرایط مؤثر در آموزش و تربیت دینی کودکان از دیدگاه روایات و
علم روانشناسی پیشنهاد نمود:
دین اسلام تربیت را مختص به محدوده زمانی معینی نمیداند و برای تمام سنین دستوراتی خاص دارد و حتی
قرائت قرآن در زمان حمل و پس از تولد را در روحیه کودک مؤثر میداند؛ ولی تربیت به معنای خاص آن و آموزش مفاهیم ساده دینی (مثل
لا اله الا الله و...) بهتر است از دو سالگی آغاز شود.
از آنجا که هفت سال اول دوره
سیادت و حکمرانی کودک است، باید فرزند ضمن کنترل غیر مستقیم آزاد و رها باشد. بنابراین در آموزش و تربیت فرزند روشهایی مؤثر است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
دورة سیادت (هفت سال اول) به هیچ وجه با اجبار و تحمیل تناسب ندارد. پس با
اجبار و زور نمیتوان به جایی رسید و تنها ملاطفت و
مهربانی همراه با
صبر و حوصله ثمربخش است.
در آموزش غیر رسمی و تربیت کودک باید بهترین زمانها (مثل زمان شادابی و خوشحالی کودک ـ نه خوابآلودگی و خستگی ـ) و بهترین مکانها (مثل تفریحگاهها، محیط بازی و مهدهایی که همسن و سالهای کودک در آنجا حاضرند)، انتخاب شود.
یکی از مؤثرترین روشها انجام کار خوب توسط والدین است که کودک با مشاهده آن و تقلید از والدین با آموزههای دینی آشنا میشود. حسن این روش این است که فرزند دچار دوگانگی تربیت نمیشود که مثلاً از پدر بشنود
دروغ بد است؛ ولی ببیند مادرش به او قول داده و دروغ گفته است. والدین باید در صورت
تقلید کودک وی را مورد تشویق ـ مثل نوازش و... ـ قرار دهند.
یعنی مفاهیم دینی را با خاطرهای خوش همراه کنیم تا کودک با یادآوری آن خاطره به یاد آن آموزه دینی بیفتد.
مثل
قصه،
شعر، فیلم،
کارتون،
نمایش و... (فیلم و سی دیهای مذهبی).
افراط در آموزش و کمرنگ کردن بازی و تفریح کودک ضربهای جبرانناپذیر بر روحیه او پیدا میکند. به عنوان مثال، حضرت
آیتالله بهجت در دیدار حافظ پنج ساله قرآن
محمدحسین طباطبایی (
علم الهدی) با ایشان تأکید داشتند: او را به
مسافرت زیاد ببرید و
تفریح و
بازی او را فراموش نکنید.
البته همین
افراط در بازی،
محبت و... نیز مضر است.
بنا بر
روایات سن آموزش رسمی هفت ساله دوم زندگی است و وادار کردن کودک به یاد گرفتن چیزی پیش از هفت سالگی مطابق با روایات نیست؛ ولی این بدین معنا نیست که در هفت سال اول کودک را رها کرد و او را
تربیت نکنیم. تربیت دوره خاصی ندارد و
انسان در طول عمر نیازمند تربیت است.
۱. نسیم مهر، حسین دهنوی، انتشارات خادم الرضا (علیهالسلام)، چاپ هفتم، ۱۳۸۳ ش.
۲. تربیت از دیدگاه اسلام و روانشناسی، سجاد بیگی ئیلانلو، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۳ ش.
۳. روانشناسی و تربیت کودکان و نوجوانان، غلامعلی افروز، انجمن اولیا و مربیان، چاپ نهم، ۱۳۸۳ ش.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «سن تربیت مذهبی کودک»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۰/۱۹.