سستی نوجوان در مسائل دینی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: نوجوان، تربیت فرزند، مسائل دینی.
پرسش: پسر ۱۴ سالهای دارم که به علت مشغله کاری مدتی از او غافل شده بودم، بعدها از طریق مدیر مدرسه متوجه شدم که با دوستان ناباب در ارتباط است. با مراجعه به مدرسه و سرکوب دوستان ناباب او، مدرسه او را عوض کردم؛ اما بعد از آن نسبت به مسائل دینی خود سست و کماهمیت شده است، لطفا در این رابطه من را راهنمایی کنید.
پاسخ:
فرزند، موهبت الهی و امانت خدا در دست
انسان است و این رسالت سنگین بر دوش پدر و مادر قرار دارد که فرزندانی سالم و صالح تربیت نمایند.
حضرت سجاد (علیهالسلام) خطاب به پدر میفرمایند: «حق فرزندت بر تو آن است که بدانی او از توست و رفتار نیک و بدش در این
دنیا با تو پیوند دارد و تو به دلیل مسئولیت و ولایتی که بر او داری موظفی او را خوب تربیت کنی و به جانب پروردگارش رهنمون باشی و به او کمک کنی تا در ارتباط با تو و خودش از خدا فرمان برد و نیز توجه داشته باش که اگر او پاداش آن را خواهی یافت و چنانچه در تربیت او سهلانگاری کنی، مورد عقوبت خداوند قرار خواهی گرفت».
اما در جهت ادای این
حق و انجام این وظیفه الهی و برای مصون ماندن فرزندان از آفات و
انحرافات ـ به خصوص دوستان ناباب ـ و همچنین توجه و میل بیشتر آنها در انجام
تکالیف دینی و ارتباط با
خداوند متعال بسیار شایسته است که نسبت به مسائل مهمی در این رابطه
علم و اطلاع پیدا کنیم. همان چیزی که شما در مکاتبه خود به دنبال آن هستید و با توجه به اینکه فرزند شما در سنین نوجوانی قرار دارد، بحث و گفتوگوی خود را پیرامون مسائل آن مطرح میکنیم.
گام اول، شناخت ویژگیهای دوره نوجوانی است.آدمی در هر دورهای از زندگی خود واجد خصال و صفات متمایز از سایر مراحل
حیات است. در سنین کودکی
انسان صاحب ویژگیهایی است که در دوران نوجوانی و جوانی فاقد آنهاست و همچنین در سن جوانی صفات و روحیاتی دارد که با دوران میانسالی و کهنسالی کاملاً متفاوت است و طبیعتاً این تفاوت در ویژگیها، تفاوت در نیازها، احساسات و رفتارها را به دنبال خواهد داشت و از دیگران نیز این انتظار میرود که رفتار خود را با این ویژگیها مطابقت دهند. آن
روایت معروف از رسول گرامی اسلام (صلیاللهعليهوآلهوسلم) که میفرماید: هر کسی که کودکی دارد، باید راه و رسم کودکی را با او در پیش گیرد («من کان له صبی فلیتصاب له»)،
در واقع بیان یک روش و قانونی عقلی است که در تمام مراحل دیگر نیز باید مورد توجه قرار گیرد؛ یعنی اگر کسی فرزند نوجوان یا جوانی دارد، او هم باید راه و رسم نوجوانی و جوانی را با او در پیش گیرد؛ اما دوره نوجوانی که به تعبیر روانشناسان، رها شدن از مرحله کودکی و قرار گرفتن در آستانه جوانی و به تعبیری «
برزخ میان کودکی و جوانی» است. دوره بحران هویت و دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که آن را از حساسیت فوقالعاده برخوردار میسازد.
نوجوانی دوره تحول سریع در ابعاد مختلف جسمی و روحی است. نوجوان در عین اینکه احساس
قدرت میکند و مایل است شخصیت جدید او به رسمیت شناخته شود، احساس تنهایی و بیپناهی هم میکند. معمولاً
پدر و مادر و اطرافیان توجه و اهمیت و محبتی که در سنین کودکی به او داشتند دیگر ندارد. حال آنکه او نیاز عمیقتر و بیشتری به مهربانی و محبت دارد و درعینحال میخواهد
استقلال او هم به رسمیت شناخته شود. نوجوان نیاز به امنیت و آسایش خاطر، قابلیت، احترام، احساس
هویت و
شناخت خود دارد
و شما به عنوان یک پدر مهربان باید نسبت به این نیازها که اهمیت آنها کمتر از نیازهای اولیه (خوراک و پوشاک و...) نیست هم توجه و عنایت کافی داشته باشید. خوب اگر نوجوان از
محبت در کانون خانواده سیراب نشود یا محیط خانواده را مأوی و مأمن مناسبی برای برآورده شدن نیازهای خود نیابد، آن را در خارج از خانواده جستوجو میکند که زمینه بسیاری از فریبها و
انحرافات از همین جا فراهم میشود؛ البته اگر با اشخاص ناسالم و دوستان ناباب مواجه شوند.
گام دوم: بد نیست مروری بر خاطرات دوران نوجوانی خود داشته باشید.حتماً آنها را فراموش نکردهاید. شاید بعضی وقتها برای فرزند خود آنها را بازگو میکنید. آیا نیازها و احساسات خود را به یاد دارید؟ رفتار پدر شما در مقابل این نیازها چگونه بود؟ شما چه انتظاری از او داشتید؟
امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) در
وصیت خود خطاب به
امام حسن مجتبی (علیهالسلام) میفرمایند: «تو را دیدم که پاره تن من، بلکه همه جان منی، آنگونه که اگر آسیبی به تو برسد، به من رسیده است و اگر
مرگ به سراغ تو آید،
زندگی مرا فرا گرفته است؛ پس کار تو را کار خود شمردم و....».
چهقدر این کلام مولای متقیان زیبا و دلنشین است. همان نیازی که فرزند به پدر دارد؛ یعنی محبت، شفقت،
دوستی و مهربانی. ببینید که آن حضرت چگونه قبل از هر پند و موعظهای، عمق
علاقه و مهر خود را به فرزند گرامیاش ابراز میدارد و بعد از آن با زیباترین واژهها و کلمات توأم با محبت، فرزند خود را
نصیحت میکنند. شما هم سعی کنید از مهربانی به فرزند خود تا آنجا که میتوانید دریغ نکنید؛ البته نه به این معنی که هر چه گفت و هر چه خواست بیچونوچرا برایش تهیه کنید و... بلکه منظور آن است که چرا شما یک دوست خوب برای او نباشید. بعضی وقتها در فضایی خارج از محیط خانه و در یک فضای فرحانگیز و دلگشا، مانند یک دوست با او به درددل بنشینید. تجربیات خود را صادقانه و دلسوزانه در
اختیار او بگذارید و از عواقب دوستان ناباب با او بگویید. حسن
اعتماد و دوستی نسبت به خودتان را در او به وجود آورید. اجازه ندهید این خلأ روحی خود را با هر کسی پر کند که او کمتجربه و نسبت به بسیاری از وقایع جامعه کماطلاع است.
قال علی (علیهالسلام): جهل الشباب معذور و علمه محقور؛ ناآگاهی جوان قابل گذشت و دانش او اندک است.
مطمئن باشید پندواندرزهای خشک و احیاناً طعن و
تحقیر و یا
تنبیه و
تهدید، جز خدشه وارد ساختن به
روح و روان او اثر دیگری نخواهد داشت. برخورد مستقیم یا سرکوب کردن دوستان ناباب هم روش مناسبی نیست و موجب تحقیر و شکسته شدن
شخصیت او میشود. ضمن آنکه مگر میتوانید هر لحظه و همیشه او را و دوستان او را زیر نظر داشته باشید؟
پس بهتر است در شناخت و
باور او تغییر به وجود آورید؛ به گونهای که اگر شما هم ناظر او نبودید و شرایط و موقعیت برای او مساعد بود، نسبت به خطر و آفت همنشین ناصالح و ناشایست آگاه بوده و از او برحذر باشد و خداوند متعال را برترین ناظر و گواه خود بداند؛ به خصوص در عصر حاضر که قرن توسعه اطلاعات و جامعه باز فرهنگی است و در اطراف نوجوان ابزارهایی مانند
کامپیوتر،
ماهواره و... وجود دارد که هر کدام آثاری به مراتب مخربتر از یک دوست ناشایست بر جا میگذارد. اگر در این رابطه با معلم او و یا یک
مشاور و...
مشورت میکنید، سعی کنید که این کار دور از نظر و اطلاع او صورت پذیرد. نباید این احساس در او به وجود آید که شما مدام او را تحت نظر داشته و برای تربیت او به دنبال برنامه خاصی هستید؛ چراکه همین امر حالت تدافعی را در او به وجود آورده و ممکن است اقدامات شما را بیاثر سازد.
«
سعه صدر» و «
صبر» از واجبات و ضروریات این مسیر است:
تربیت فرزند درست مانند محافظت از یک نهال نوپایی است که اندکی فشار آن را میشکند. اگر سیراب محبت نشود، خشک خواهد شد و اگر از آفات و بلایا محفوظ نماند، تباه میشود.
گام سوم: ایجاد ارتباط فرزند با خداوند متعال، ائمة اطهار (علیهمالسلام) و انس با قرآن است.چه خوب است پدر و مادری که خود از بندگان شایسته
خدا و محب
اهل بیت (علیهمالسلام) هستند، بتوانند با همان ارتباط دوستانه و سرشار از محبت خود با فرزندانشان، طعم خوش
بندگی،
توسل به اهل بیت (علیهمالسلام) و
عشق و
علاقه به آن بزرگواران را در قلب پاک و فطرت نورانی او وارد سازند. به این منظور باید خودشان الگوی واقعی دین باشند و به آنچه میگویند عمل کنند. از نظر اخلاقی خود الگوی اخلاق باشند؛ با
اخلاص، مهربان، انساندوست و به دور از
گناه و
معصیت باشند. فرزند خود را با مجالس مذهبی و افراد سلیم النفس و پاکدل و
مؤمن و عالم مرتبط نمایند.
گام چهارم: روحیه رفاقتطلبی است. نوجوانان و جوانان در این سنین به دنبال دوست هستند. یکی از نکات بسیار دقیق تربیتی برای والدین این است که خودشان سعی کنند در گزینش دوستان فرزندشان اقدام کنند و کمک کنند تا آنها با افرادی مؤمن، با نشاط و معقول دوست شوند. والدین نیز میتوانند زمینههای رشد آنها را فراهم کنند و از دور بر کارهای آنها نظارت داشته باشند.
۱. فلسفی، محمدتقی، جوان از نظر عقل و احساسات، نشر معارف اسلامی، تهران، ۱۳۷۹ ش.
۲. ایزدی، سیروس، مسائل نوجوانی، بخش، تهران، ۱۳۵۱ ش.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «سستی نوجوان در مسائل دینی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۰/۲۸.