• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سخن گفتن ائمه با پیامبر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: توسل، اهل بیت (علیهم‌السلام)، قبر پیامبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله).

پرسش: آیا امامان معصوم (علیهم‌السلام) یا صحابه پیامبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله) بعد از وفات حضرتشان، با ایشان سخن گفته و از ایشان چیزی خواسته‌اند؟ ( ائمه معصومان (علیهم‌السلام) بعد از وفات پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، از ایشان چه چیزی خواسته‌اند؟ لطفاً با نمونه‌های ویژه پاسخ بدهید).

پاسخ:



در منابع شیعه و اهل سنت، مواردی نقل شده است که براساس آنها، اهل بیت (علیهم‌السلام) و برخی معاصران پیامبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله)، بعد از رحلت حضرتشان با ایشان سخن گفته و مشکلات خویش را با پیامبر در میان گذاشته‌اند. در ذیل به تعدادی از آنها اشاره می‌کنیم:

۱.۱ - روایت اول

امام علی (علیه‌السلام) هنگام غسل دادن پیامبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله) خطاب به ایشان عرضه داشت: «پدر و مادرم فدای تو ای رسول خدا! با مرگ تو رشته‌ای پاره شد که در مرگ دیگران این‌گونه قطع نشد، با مرگ تو رشته پیامبری، و فرود آمدن پیام و اخبار آسمانی گسست. مصیبت تو، دیگر مصیبت‌دیدگان را به شکیبایی واداشت و همه را در مصیبت تو یکسان عزادار کرد. اگر به شکیبایی امر نمی‌کردی، و از بی‌تابی نهی نمی‌فرمودی، آن‌قدر اشک می‌ریختم تا اشک‌هایم تمام شود، و این درد جانکاه همیشه در من می‌ماند، و اندوهم جاودانه می‌شد، که همه اینها در مصیبت تو ناچیز است! چه باید کرد که زندگی را دوباره نمی‌توان بازگرداند، و نمی‌توان مانع مرگ شد، پدر و مادرم فدای تو! ما را در پیشگاه پروردگارت یاد کن، و در خاطر خود نگهدار!».
[۲] شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص۳۵۵، ‌گفتار ۲۳۵، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.


۱.۲ - روایت دوم

امام علی (عليه‌السلام) در روزهای آخر عمرشان فرمود: «همان‌گونه که نشسته بودم، خواب چشمانم را ربود رسول خدا (صلي‌الله‌عليه‌وآله) را دیدم. سپس گفتم ای رسول خدا! از امت تو چه تلخی‌ها دیدم و از لجبازی و دشمنی آنها چه کشیدم! پیامبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله) فرمود: نفرینشان کن. گفتم: خدا بهتر از آنان را به من بدهد، و به جای من شخص بدی را بر آنها مسلط گرداند».
[۴] شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص۹۹، ‌گفتار ۷۰، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.


۱.۳ - روایت سوم

سجستانی نقل می‌کند؛ زمانی که قاصد مأمون برای احضار حضرت رضا (علیه‌السلام) از خراسان به مدینه وارد شد، من در مدینه بودم آن بزرگوار برای وداع رسول اکرم (صلي‌الله‌عليه‌وآله) به مسجد وارد شد و چند مرتبه خداحافظی کرده و دوباره به سوی قبر مطهر باز می‌گشت و صدایش را به گریه و ناله بلند می‌کرد. من پیش رفتم و سلام کردم، جوابم را داد، او را به طلب مأمون تهنیت گفتم. فرمود: «مرا واگذار! همانا از جوار جد بزرگوارم بیرون می‌روم و در غربت می‌میرم و پیش هارون دفن می‌شوم‌».
[۵] ابن بابويه، محمد بن علي (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج۲، ص۲۱۷، تهران، نشر جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق.


۱.۴ - چهارم

نقل شده است: حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) دختر امام علی (علیه‌السلام) با صدای غمناک و دل پُر درد بر حسین می‌نالید و صدا می‌زد: «ای محمد که فرشتگان آسمان بر تو درود فرستادند؛ این حسین است که به خون آغشته و اعضایش از هم جدا شده است و این دختران تو هستند که اسیرند، شکایتم را به پیشگاه خداوند می‌برم و به محمد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه زهرا و حمزه سیدالشهداء شکایت می‌کنم‌».
[۶] سید بن طاووس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص ۱۳۳، تهران، نشر جهان، چاپ اول، ۱۳۴۸ش.


۱.۵ - پنجم

در برخی منابع اهل سنت نیز نقل شده است که زمان خلیفه دوم، خشک‌سالی سختی به وجود آمد. مردی پیش قبر پیامبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله) آمده و گفت: ای رسول خدا! از خداوند برای امتت طلب آب کن که آنها در حال هلاک شدن هستند. پیامبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله) به خواب این شخص آمده و فرمود: «پیش عمر برو و سلام مرا به او برسان و بگو که نماز استسقا بخواند که به زودی همگان سیراب می‌شوند. آن مرد پیش عمر رفت و داستان را به او گفت. عمر با شنیدن این سخنان گریست...
نقل چنین روایتی در منابع اهل سنت (حتی اگر آن‌ را صحیح ندانند) نشانگر آن است که آنان مشکلی با درخواست از پیامبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله) بعد از رحلتشان نداشتند.


۱. شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه ت حسون، ص۵۷۲، خطبه۲۳۵.    
۲. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص۳۵۵، ‌گفتار ۲۳۵، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
۳. شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه ت حسون، ص۱۳۰، خطبه۷۰.    
۴. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص۹۹، ‌گفتار ۷۰، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
۵. ابن بابويه، محمد بن علي (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج۲، ص۲۱۷، تهران، نشر جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق.
۶. سید بن طاووس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص ۱۳۳، تهران، نشر جهان، چاپ اول، ۱۳۴۸ش.
۷. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، ص۷۹، قم، مدرسه امام مهدی(عج)، چاپ سوم، ۱۴۰۶ق.    
۸. بیهقی، ابوبکر احمد بن حسین، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعة، تحقیق، قلعجی، عبد المعطی، ج۷، ص۴۷، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.    
۹. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله‌، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، البجاوی، علی محمد، ج۳، ص۱۱۴۹، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «سخن گفتن ائمه با پیامبر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱/۱۶.    



جعبه ابزار