رفتار مناسب با بدیهای افراد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: نصیحت کردن، افراد بداخلاق، منفیباف.
پرسش: رفتارمان در مقابل کسی که برای خدا او را نصیحت کردهام، ولی او در عوض بدی میکند، چگونه باید باشد؟
پاسخ:
اخلاق و روحیه همه انسانها مثل هم نیست. برخی افراد
خوشاخلاق، خیرخواه،
صبور و پر حوصلهاند. این افراد هم در
زندگی فردی و هم در روابط اجتماعی خود موفق هستند. از ویژگیهای اصلی این افراد این است که زود خشمگین و ناراحت نمیشوند، دوراندیشند و سنجیده تصمیم میگیرند؛ اما برخی افراد بدبین و منفینگر هستند و همه چیز حتی نیکی و کارهای خوب دیگران را بد میبینند و فکر میکنند که قصد بدی در مورد آنها دارند.
از نظر روانشناسی این ویژگی به
شخصیت افراد و عوامل تربیتی و خانوادگی آنها برمیگردد. افرادی که منفینگر و بداخلاق هستند، معمولاً در خانوادههای سختگیر، بداخلاق و تحت تربیت پدر و مادرهای منفیباف و
عصبانی بزرگ شدهاند. البته اینگونه نیست که
اخلاق کاملاً امر جبری و تحت تأثیر ژنتیک یا محیط باشد و خود فرد هیچ نقشی نداشته باشد؛ ولی با این وجود صفات و شخصیت فرد تا حدود زیادی متأثر از محیط و
خانواده است.
با توجه به این مقدمه رعایت چند نکته میتواند در برخورد با اینگونه افراد مفید باشد:
در حد امکان از نصیحت کردن به صورت مستقیم اجتناب شود:
نصیحت کردن از نظر
اسلام خوب بوده و حتی دارای ثواب نیز میباشد؛ اما شرایطی دارد مثل اینکه نصیحتکننده خودش اهل عمل باشد و مسائل شرعی و اخلاقی را رعایت کند، طرف مقابل نیز کسی باشد که
نصیحت را بپذیرد. در برخی موارد نصیحت کردن نهتنها اثر مثبت ندارد، بلکه باعث
خشم و عصبانیت طرف شده و آثار منفی بر جای میگذارد. این مورد معمولاً در جایی است که فرد مورد نظر ما را قبول نداشته باشد. البته سبک نصیحت و
الفاظ و عباراتی که به کار میبریم نیز مهم است. باید بدانیم افراد را با چه لحنی و چهگونه نصیحت کنیم. اگر نصیحت کردن، نوعی برخورد از موضوع بالا یا جلوی روی دیگران باشد، قطعاً اثر مطلوب را نخواهد داشت. بنابراین اگر شرایط نصیحت کردن فراهم نیست، حتیالمقدور از آن دست بردارید.
رفتارتان دخالت در زندگی او نباشد؛ رفتار خیرخواهانه در مورد اینگونه افراد برای حس انساندوستی و رضای خدا اشکالی ندارد؛ به شرط آنکه رفتار ما دخالت در زندگی او به حساب نیاید. بسیاری اوقات ما قصد کمک به دیگران را داریم؛ اما از نظر او رفتار ما نوعی بیاحترامی،
تحقیر و دخالت به حساب میآید. اگر واقعاً تلقی افراد اینگونه است، ما هیچ وظیفه و مسئولیتی در قبال آنها نداریم؛ مگر آنکه شرایط بسیار حساس و مهم باشد؛ بهگونهای که اگر ما کاری انجام ندهیم و بیتفاوت باشیم، زندگی او با خطر جدی مواجه شود.
باید سعی نمود سبک
تفکر اینگونه افراد اصلاح گردد؛ افرادی که بدبین و منفینگر هستند و حتی کارهای خوب و خیرخواهانه دیگران را با دید منفی مینگرند، باید ساختارشناختیشان عوض شود. تا زمانی که شما را دشمن میداند، رفتار خیرخواهانه شما از نظر او کنیهجویانه خواهد بود. شما باید ابتدا رابطه خود را با ایشان خوب کنید و کاری کنید که مورد اعتماد او قرار بگیرید. وقتی مورد
اعتماد او قرار گرفتید و شما را پذیرفت، نصیحت شما را هم میپذیرد. این نکته بسیار ظریفی است.
مثلاً اگر زندایی یا جاری شما
نماز نمیخواند، به جای اینکه مستقیماً به نماز خواندن دعوت کنید یا از او به خاطر نماز نخواندنش
بدگویی کنید، بهتر است بدون آنکه از نماز صحبتی به میان آید، ابتدا با او دوست شوید و با او در لباس شستن، نگهداری بچه و... یا هر چیز دیگری که نیاز به کمک دارد همکاری کنید. وقتی همکاری نمودید و مورد اعتماد وی قرار گرفتید، هم رفتار شما میتواند الگوی خوبی برای او باشد و هم نصیحت شما مؤثر واقع خواهد شد.
نیتتان الهی باشد؛ آنگاه که قصد شما از خوبی کردن و نصیحت نمودن، خیرخواهی و کسب
رضای الهی است، از بدیها و برخوردهای نادرست او هم ناراحت نشوید. اگر توانستید در مقابل بدیهای او
صبر کنید و ناراحت نشوید، معلوم میشود که رفتارهای شما برای رضای خدا و به خاطر حس
انساندوستی بوده است؛ اما اگر ناراحت شدید، نشان میدهد که انگیزه شما چندان قوی نبوده است. در زندگی
ائمه (علیهمالسّلام) نمونههای بسیاری وجود دارد که به خاطر نصیحت و خیرخواهی، مورد سبّ و دشنام و یا حتی اذیت و آزار مشرکان و منافقان واقع شدهاند؛ اما از آنجا که هدف کسب رضای الهی و
خیرخواهی بوده است، هیچ احساس ناراحتی از خود نشان نمیدادند. کاملترین الگوی
اخلاق،
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است آن حضرت در روابط اجتماعی و حتی برخورد با
مشرکان، حلیم و بردبار بود و کارهای زشت و ناپسند دیگران را به نیکی پاسخ میداد.
آخرین نکتهای که باید توجه داشته باشید این است که سعی نکنید حتماً دیگران را به اشتباهشان متوجه کنید. همین که رفتار درست را به آنها منتقل کردهاید، کفایت میکند. اگر هدف
انسان فقط این باشد که هر طوری شده دیگران را به اشتباهش متوجه نموده و کاری کند که به اشتباهش
اعتراف نماید، از نظر اخلاقی نوعی اقرار گرفتن و
انتقامجویی است. باید هدف اصلی شما خدمت به دیگران و کسب رضای خداوند باشد و سعی کنید کاری انجام دهید که مشکلات دیگران حل شود.
امید است رعایت این نکات و
مطالعه کتابهایی که در زیر معرفی میشود، برای شما مفید و راهگشا واقع شود.
۱. محمدرضا تقدمی، چهگونه دیگران را روانشناسی کنیم؟ انتشارات کتاب درمانی، ۱۳۷۹ ش.
۲. لطیف راشدی، داستانهای معنوی در آثار شهید مطهری، انتشارات نصر، ۱۳۸۱ ش.
۳. احمد دیلمی و مسعود آذربایجانی، اخلاق اسلامی، دفتر نشر و پخش معارف، ۱۳۷۹ ش.
۴. محمدرضا مهدوی کنی، اخلاق عملی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴ ش.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «رفتار مناسب با بدیهای افراد»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۱/۱۱.