• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ده آیه اول انفال

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: سوره انفال، تفسیر.
پرسش: تفسیر دقیق از ۱۰ آیه اول سوره انفال و معانی اصطلاحاتی نظیر «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَنْفال» را بیان کنید و آیا انفال با غنائم جنگی هم معناست یا نه؟
پاسخ:



تفسیر ده آیه اول سوره انفال به‌طور خلاصه به ترتیب به شرح زیر است:

۱.۱ - آیه یکم

درباره آیه اول سوره انفال «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَنْفال» و غنائم جنگی نمایه‌های «مالکیت انفال»، سؤال ۴۹۸۳ و «مالکیت خدا بر انفال و غنائم»، سؤال ۶۵۰۴ و «دلیل وجوب خمس و مصرف آن»، سؤال ۸۹۸ را مطالعه کنید.

۱.۲ - آیه دوم


«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً وَ عَلی‌ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُون»؛ «مؤمنان، تنها کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دل‌هاشان ترسان می‌گردد و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده می‌شود، ایمانشان فزون‌تر می‌گردد و تنها بر پروردگارشان توکل دارند».

۱.۲.۱ - اولین ویژگی مؤمنان

خدا در این آیه شریفه به معرفی مؤمنان حقیقی می‌پردازد که مؤمنان واقعی، فقط کسانی هستند که وقتی نام خدا برده می‌شود یا به خاطر درک مسؤلیت‌هایی که برعهده دارند و به دلیل وجود احتمال اهمال یا عمل نکردن به وظیفه و یا به خاطر درک عظمت مقام و جایگاه خدای متعال و توجه به وجود بی‌انتها و پر هیبت او، قلبشان دچار خوف و ترس می‌شود.

۱.۲.۲ - دومین

دومین صفتی که برای مؤمنان واقعی مطرح می‌کند این است که آنها دائماً در مسیر تکامل قرار دارند و هرگاه که آیات الهی بر آنها خوانده می‌شود به ایمانشان افزوده می‌شود. هرگاه مؤمنی در آیاتی که مربوط به خداشناسی است، تفکر و تدبیر ‌ کند، بر ایمانش افزوده می‌شود و این تقویت ایمان اگر ادامه پیدا کند، موجب می‌شود که مؤمن به درجه یقین برسد.

۱.۲.۳ - سومین

این آیه از قرآن، سومین ویژگی مؤمنان حقیقی را داشتن توکل معرفی می‌کند و این افراد آن‌چنان افق دید فکرشان بلند است که از تکیه و توکل به مخلوقات ابا دارند و فقط خدا را قادر حقیقی می‌بینند.

۱.۳ - آیه سوم


«الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ»؛ «آنها که نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آنها روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند».
این‌که به‌جای خواندن نماز، تعبیر به برپایی نماز کرده، اشاره به این است که چهارمین نشانه مؤمنان واقعی این است که نه فقط نماز می‌خوانند، بلکه کاری می‌کنند که این رابطه محکم در همه جا برپا باشد.

۱.۳.۱ - چهارمین

نشانه چهارم، انفاق کردن است. البته نه فقط انفاق مال، بلکه انفاقی عام که همه شئون را دربر می‌گیرد؛ مانند: علم و دانش. حتی استفاده از موقعیت و مقام خود برای خدمت به بندگان نیز شامل این بخش می‌شود.
در ذکر این اوصاف که ملازم با حقیقت ایمان هستند، ترتیب طبیعی رعایت شده. بدین شکل که ابتدا نور ایمان به‌تدریج بر قلب می‌تابد و همواره بیش‌تر می‌شود تا این‌که به حد کمال برسد. این همان مرتبه خوف و ترس هنگام ذکر خداست. سپس این ایمان در دل ریشه می‌دواند و شاخ و برگ می‌زند تا این‌که به مرحله یقین می‌رسد که مرحله دوم است. وقتی ایمان زیاد شد و جایگاه خود و پروردگارش را شناخت، می‌فهمد که همه چیز به دست خداست و لذا فقط به او اعتماد کرده و توکل می‌کند.
فرق بین صفات مذکور در آیه ۲ و ۳ این است که اوصافی که در آیه ۲ آمده مربوط به قلب و اوصاف ذکر شده در آیه ۳ مربوط به عبودیت و بندگی می‌رسد که به شکل نماز تجلی می‌کند. سپس مؤمن به سمت جامعه و مردم متوجه می‌شود و سعی بر رفع نواقص جوارح و اعضای انسان است.

۱.۴ - آیه چهارم


«أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَریم»؛ «(آری) مؤمنان حقیقی آنها هستند برای آنان درجاتی (مهم) نزد پروردگارشان است و برای آنها، آمرزش و روزی بی‌نقص و عیب است».

در این آیه تأکید می‌شود که فقط این‌گونه افراد مؤمنان واقعی هستند. در ادامه نیز به پاداش آنها اشاره کرده که آنان درجات مهم و والایی نزد خدا دارند و نیز رحمت و مغفرت الهی نصیبشان خواهد شد و روزی‌های فراوان و دائمی که بی‌عیب و نقص و بی‌حد و حساب است در انتظارشان خواهد بود. منظور از درجات در این آیه، مراتب قُرب و نزدیک بودن نسبت به خدا و درجه‌های کرامت معنوی است.

۱.۵ - آیه پنجم


«کَما أَخْرَجَکَ رَبُّکَ مِنْ بَیْتِکَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ فَریقاً مِنَ الْمُؤْمِنینَ لَکارِهُون».

خدا در ابتدای این آیه اشاره‌ای به مسئله مطرح شده در آیه اول می‌کند و می‌فرماید: این مرتبه اول نیست که از حکم خدا ناراضی بودید. اگر این بار از شیوه تقسیم غنائم جنگی راضی نبودید، این برخورد شما تازگی ندارد. برخی از شما قبلاً هم از اصل وقوع جنگ بدر و خارج شدن پیامبر از خانه و شهر، برای رفتن به جنگ، که به دستور الهی انجام گرفته بود، کراهت داشتید. به عبارت دیگر، خدا به حق حکم کرد که انفال سهم خدا و پیامبرش باشد؛ همان‌طور که حکم او مبنی بر خارج شدن از خانه برای جنگ به حق بود. هر دو کار به حق بود و هر دو حکم ناخوش‌آیند برخی مؤمنان بود و با آن مخالف بودند.

۱.۶ - آیه ششم


«یُجادِلُونَکَ فِی الْحَقِّ بَعْدَ ما تَبَیَّنَ کَأَنَّما یُساقُونَ إِلَی الْمَوْتِ وَ هُمْ یَنْظُرُون»؛ «آنها پس از روشن شدن ح، باز با تو مجادله می‌کردند (و چنان ترس و وحشت آنها را فرا گرفته بود، که) گویی به‌سوی مرگ رانده می‌شوند، و آن‌ را با چشم خود می‌نگرند».

آنها با این‌که می‌دانستند این اقدام به دستور خدا انجام شده و این کار حق است، اما با این حال دائماً در این‌باره با پیامبر به مجادله می‌پرداختند و زبان به اعتراض می‌گشودند. آنها دچار چنان ترس و وحشت شدیدی شده بودند، گویا که به‌سوی مرگ کشانده می‌شوند و مرگ و نابودی خود را با چشم می‌بینند؛ ولی نتیجه این کار نشان داد که این افراد چه قدر در اشتباه بودند؛ اما با این‌که برایشان معلوم شد که در اشتباه بوده‌اند، ولی درباره حکم انفال دوباره پذیرفتن حق برایشان سخت شد و به این موضوع اعتراض کردند. از عبارت «فَریقاً مِنَ الْمُؤْمِنینَ» (آیه ۵) چنین به دست می‌آید که علت این برخورد، ضعف ایمان این افراد بود نه وجود نفاق در قلبشان. و نیز فهمیده می‌شود که عده کمی از مسلمانان این مشکل را داشتند و اکثریت تابع پیامبر(ص) بودند.

۱.۷ - آیه هفتم


«وَ إِذْ یَعِدُکُمُ اللَّهُ إِحْدَی الطَّائِفَتَیْنِ أَنَّها لَکُمْ وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَیْرَ ذاتِ الشَّوْکَةِ تَکُونُ لَکُمْ وَ یُریدُ اللَّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یَقْطَعَ دابِرَ الْکافِرینَ»؛ «و (به یاد آرید) هنگامی را که خداوند به شما وعده داد که یکی از دو گروه (کاروان تجاری قریش، یا لشکر مسلح آن‌ها) نصیب شما خواهد بود و شما دوست می‌داشتید که کاروان (غیر مسلح) برای شما باشد (و بر آن پیروز شوید) ولی خداوند می‌خواهد حق را با کلمات خود تقویت، و ریشه کافران را قطع کند (از این‌رو شما را برخلاف میلتان با لشکر قریش درگیر ساخت، و آن پیروزی بزرگ نصیبتان شد».

این آیه اشاره دارد به وعده‌ای که خدا قبل از روبه‌رو شدن مسلمانان با مشرکین به آنها داده بود. بنابراین بشارت الهی، یکی از دو کاروان تجاری یا نظامی در اختیار مسلمانان قرار خواهد گرفت. سپس به خواسته درونی مؤمنان می‌پردازد و می‌فرماید: اما شما برای پرهیز از مشکلات جنگ و تلفات و ناخوشایندی‌های آن و از روی عافیت‌طلبی و علاقه به منافع مادی، دوست داشتید که با کاروان تجاری روبه‌رو شوید و آن‌ را در اختیار بگیرید نه با سربازان مسلح. اما بر خلاف خواسته این افراد، خدا خواسته دیگری داشت. او اراده کرده بود که حق را با کلمات خود تثبیت کند و دین اسلام را تقویت کرده و ریشه کافران را قطع کند. البته نتیجه جنگ نشان داد که رویارویی با کاروان نظامی قریش به مصلحت آنها بود و طی آن کارزار، مسلمانان توانستند، دشمن خود را درهم بکوبند و راه را برای پیروزی‌های آینده هموار سازند.

۱.۸ - آیه هشتم


«لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُبْطِلَ الْباطِلَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ»؛ «تا حق را تثبیت کند، و باطل را از میان بردارد، هر چند مجرمان کراهت داشته باشند».
در این آیه، پروردگار عالم، اهداف اصلی خود را از انجام جنگ بدر به‌طور آشکارتری بیان می‌فرماید، هدف خدا این است که حق؛ یعنی توحید، اسلام، عدالت، و آزادی بشر از خرافات و بی‌عدالتی پابرجا شود و باطل؛ یعنی شرک و بی‌ایمانی و ظلم و فساد از بین برود، هرچند که مشرکان مجرم مایل نباشند.

برخی مفسران گفته‌اند «حق» در آیه قبلی اشاره به پیروزی جنگ بدر و در آیه دوم اشاره به پیروزی اسلام و قرآن است که نتیجه پیروزی جنگ بدر بوده. این احتمال نیز وجود دارد که آیه قبل اشاره به اراده تشریعی الهی و آیه اخیر اشاره به نتیجه آن دارد.

۱.۹ - آیه نهم


«إِذْ تَسْتَغیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُرْدِفینَ»؛ این آیه و آیات بعدی به امدادهای غیبی در جنگ بدر می‌پردازند تا مسلمانان را به شکرگزاری راهنمایی و تشویق کرده و به آینده و پیروزی‌های پیش رو امیدوار سازد. قرآن در این آیه می‌فرماید: «آن زمانی را به یاد بیاورید که از شدت ترس و اضطراب ناشی از کثرت نفرات دشمن و تجهیزات فراوان آنها، به خدا پناه برده و از او درخواست کمک کردید، در نتیجه خدا درخواست شما را پذیرفت و خواسته شما را اجابت کرد و فرمود: من شما را با یک هزار فرشته که پشت سر هم فرود می‌آیند، کمک و یاری می‌کنم».

۱.۱۰ - آیه دهم


«وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْری‌ وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیم»؛ «ولی خداوند، این را تنها برای شادی و اطمینان قلب شما قرار داد؛ وگرنه پیروزی جز از طرف خدا نیست خداوند توانا و حکیم است». در آیه بعد برای رفع این شبهه که عامل اصلی پیروزی فرشته‌ها بوده‌اند، چنین می‌فرماید: خدا این کار را فقط برای بشارت دادن به شما و مطمئن ساختن قلبتان انجام داده و حقیقت آن است که نصر و پیروزی فقط از جانب خدا سرچشمه می‌گیرد و دیگران فقط اسباب و واسطه‌های این کار هستند. چراکه خدا آن‌چنان توانا و قدرتمند است که هیچ‌کس نمی‌تواند در برابر اراده او ایستادگی کند و آن‌چنان حکیم و داناست که یاری خود را جز در مورد افراد شایسته به اجرا نمی‌گذارد.

قابل ذکر است که کمک‌رسانی فرشتگان به مسلمانان به معنای شرکت مستقیم آنها در جنگ و کشتن مشرکان نبوده بلکه حضورشان موجب زیاد جلوه داده شدن تعداد مسلمانان و قوّت قلب دادن به آنها و انداختن ترس و وحشت در دل مشرکان بوده است.



۱. انفال (۸)، آیه ۱.    
۲. انفال (۸)، آیه ۲.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۸۶، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۸۷، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۵. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۹، ص ۱۱، دفتر انتشارات سلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۸۷ و ۸۸، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۷. انفال (۸)، آیه ۳.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۸۸، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۹، ص ۱۱ و ۱۲، دفتر انتشارات سلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.    
۱۰. انفال (۸)، آیه ۴.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۸۹، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۹، ص ۱۲، دفتر انتشارات سلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.    
۱۳. انفال (۸)، آیه ۵.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۹۰ و ۹۱، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۹، ص ۱۳، دفتر انتشارات سلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.    
۱۶. انفال (۸)، آیه ۶.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۹۱ و ۹۲، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۱۸. انفال (۸)، آیه ۷.    
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۱۰۰، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۲۰. انفال (۸)، آیه ۸.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۱۰۱، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۲۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۱۰۱، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۲۳. انفال (۸)، آیه ۹.    
۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۱۰۳، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۲۵. انفال (۸)، آیه ۱۰.    
۲۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۱۰۴، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۲۷. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۹، ص ۲۱، دفتر انتشارات سلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.    



پایگاه اسلام کوئست.    


رده‌های این صفحه : تفسیر | قرآن شناسی | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار