دفع افکار بد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: انسان،
خداوند پرسش: من احساس میکنم مدتی است که ارتباطم با خداوند ضعیف شده است. البته فکر میکنم دلیل آن فکرهای بدی است که مدام به ذهنم میرسد. هر چقدر سعی میکنم که خودم را خلاص کنم فایدهای ندارد. برخی اوقات دلم میخواهد بمیرم و از این وضعیت رها شوم. چه کنم؟
پاسخ: اگر رابطه ما با خداوند کم رنگ شده است باید به دنبال خللی و نقصی در خود باشیم. گفته شده راه انس با چیزی، ارتباط زیاد داشتن با آن است و این مطلب از نقطه نظر روانشناختی امری مسلم و غیر قابل انکار است.
ارتباط همیشه دو طرفه است، ارتباط ما با خداوند، از طرف ما است که گاهی قطع یا کمرنگ میشود؛ اما او همیشه و در همه جا با ما است. خداوند میفرماید: «وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ ؛
هرکجا باشید خداوند با شما است.»
پس اگر رابطه ما با خداوند کم رنگ شده است باید به دنبال خللی و نقصی در خود باشیم.
گفته شده راه انس با چیزی، ارتباط زیاد داشتن با آن است و این مطلب از نقطه نظر روانشناختی امری مسلم و غیر قابل انکار است.
بنابراین باید به دنبال اموری باشیم که ما را از خداوند دور کرده است. گاهی این امور
غرور و
حسد و احساس بینیازی، و دیگر گناهانی است که جایگاه آن فکر و ذهن انسان است؛ یعنی بخشاندیشه و تفکر روح ما مختل کرده است و گاهی نیز برخی از گناهان جوارحی است که توسط اعضاء و جوارح انسان انجام میگیرد و حجاب بین ما و خدا میشود.
همانطور که گفتید بعید نیست این دوری شما از خداوند، ناشی از همین افکار باشد.
چون در وراء هر عملی که انسان انجام میدهد، نظر و تفکری خوابیده است، یا به عبارت دیگر علم مقدمه عمل است؛ باید بر در خانه دل نشست و به هر تفکر و فکری اجازه ورود نداد. اگرچه این کار شاید کمی سخت باشد ولی نتائج بسیار شیرینی دارد.
گاهی افکاری که به ذهن میآید از ناحیه
شیطان است که باید هرچه زودتر آنها را از خود راند چرا که به زودی انسان را وادار به عمل میکند.
خداوند میفرماید: "به راستی که شیاطین به دوستانشان الهام میکنند..."
پس باید جلوی افکار شیطانی را گرفت.
"یکی از بزرگترین و مهمترین عواملی که انسان را از خداوند دور کرده و موجب
غفلت میشود همین خاطرات ناخوانده است".
گاهی این خاطرات غیر الاهی آن قدر بر انسان تاثیرگذار میشود که در بهترین حالات عبادی مانند
نماز، حضور قلب نداریم.
باید از ابتدا جلوی رشد و نمو این خواطر را گرفت."خاطرات با یک سلسله گفتنها، شنیدنها، شرکت در مجالس و خواندن برخی مجلات و..به تدریج در ذهن ترسیم میشود و هنگامی که متراکم و فراوان شد، زمینه شوق را فراهم میکند، و در نتیجه؛ این خواطر و افکار "
ملکه نفسانی" ما میشود، و از این به بعد به آسانی به ذهن میآیند و زنده نگهداشته میشوند و پیوسته انسان را از یاد خدا غافل میکنند. به همین خاطر انسانهایی که تفکر مادی دارند پیوسته به فکر مسائل لذت بخش مادیاند.
آنچه گفته شد تا حدی تحلیل واقعه بود اما باید دید چاره کار چیست؟
همانطور که عرض شد باید جلوی ورود اینگونه افکار را گرفت و برای طرد قسمت دیگر آن تلاش کرد. قرآن راه حلّی که میدهد؛ (مراقبت از خود و یاد خداوند است؛ انسان باید مواظب جلسات، خواندنیها، شنیدنیها، خوردنیها و پوشیدنیهای خود باشد. وقتی مواظب این مطالب بود به تدریج یاد خداوند در دل او نقش میبندد و خاطرههای خوب در ذهنش ترسیم میشود از این رو قرآن ذکر خداوند را برای غفلت زدایی و قرب به حق به ما میآموزد.)
خداوند میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردید بسیار خداوند را ذکر کنید"
وقتی ذکر کسی در دل زیاد شد به او علاقهمند شده و این علاقه، ملکه انسان میشود؛ تا به حدی که انسان در همه حالات خود در نماز و ذکرخداوند است، چه خوش میگوید: خوشا آنان که دائم در نمازند.
پس، با یاد خداوند و کنترل مجاری نفوذ افکار آزار دهنده و توجه نکردن به آنها، زمینه پاکشدن صفحه قلب از خواطر الاهی و ترسیم خواطر خوش الاهی در ذهن و قلب انسان ایجاد میشود.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «دفع افکار بد»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۸/۱۲.