• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خضر و کشتن جوان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: حضرت خضر (‌علیه‌السلام)، قتل جوان، علم، قصاص، جنایت، نظام تکوینی، نظام تشریعی، حکمت الهی.

پرسش: چرا حضرت خضر (‌علیه‌السلام) آن جوان را کشت؛ در حالی که مرتکب معصیتی نشده بود و اگر گفته شود علم داشت، قصاص قبل از جنایت است که حضرت علی (علیه‌السلام) با این‌که علم به جنایت ابن ملجم داشت و به او فرمود: تو مرا می‌کشی، ولی با این حال قصاص قبل از جنایت نکرد؟

پاسخ: خط مأموریت حضرت موسی (‌علیه‌السلام) از خط مأموریت حضرت خضر (‌علیه‌السلام) جدا بود و به تعبیری، موسی مأمور به «ظاهر» بود و خضر مأمور به «باطن». حال چه مصلحت و حکمتی موجب این عمل و این مأموریت می‌شود، شاید بتوان از ظاهر برداشت کرد که ایمان آن پدر و مادر در نزد خدا ارزش زیادی داشت، آن‌قدر که اقتضا داشت فرزندی مؤمن و صالح در همین دنیا داشته باشند و اما این فرزند خلاف این اقتضا بود و خداوند امر فرمود تا او را بکشند تا فرزندی دیگر بهتر از او و صالح به آن‌ها بدهد و با این عمل، ایمان آن‌ها نیز محفوظ بماند.



نظام الهی عالم بر دو قسم است: ۱. نظام تکوینی؛ ۲. نظام تشریعی.

۱.۱ - نظام تکوینی

نظام تکوینی مربوط به خلقت و تدبیر تمام موجودات عالم است. این نظام براساس نظمی دقیق و بر مبنای حکمت الهی ایجاد شده و در آن رابطة علی و معلولی حاکم است؛ یعنی هر پدیده‌ای در اثر علت‌های خاص ایجاد می‌شود و ضوابط و روش‌هایی که امور عالم و آدم بر پایه آن‌ها تدبیر و اراده می‌شود، براساس قضا و قدر الهی است.
این ضوابط الهی بعضاً برای تمام انسان‌ها قابل درک و فهم است؛ مانند این‌که آتش خصوصیت سوزاندن و حرارت بخشیدن دارد که هر انسانی در زندگی‌اش آن‌ها را درک و تجربه می‌کند و در موارد بسیاری نیز برای انسان‌های عادی مجهول است و حتی بعضاً انسان فکر می‌کند علت اصلی یک پدیده را به طور کامل شناخته است؛ اما در مواقعی خاص در می‌یابد که به بی‌راه رفته است؛ مانند این‌که انسان می‌پندارد که آتش در همة حال می‌سوزاند، ولی می‌بیند همین آتش به جای سوزاندن برای حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) گلستان می‌شود؛ یعنی آتش جزئی از علت بوده و علتی بالاتر در سوزاندن آتش نقش دارد.

۱.۱.۱ - عوامل معنوی غیبی

از نظر جهان‌بینی الهی علل و عوامل دیگری که عوامل معنوی غیبی نامیده می‌شوند، علاوه بر عوامل مادی، در کار اجل و روزی و سلامت و سعادت و امثال این‌ها مؤثرندو اعمال و افعال بشر حساب و عکس العمل دارد، خوب و بد در مقیاس جهان بی‌تفاوت نیست، اعمال خوب یا بد انسان با عکس العمل‌هایی متفاوت از جهان مواجه می‌شود.

۱.۱.۲ - تأثیر گناه و طاعت

از جمله عواملی که از مجاری معنوی در تغییر سرنوشت‌ها مؤثر است، می‌توان به تأثیر گناه و طاعت در طول عمر انسان اشاره کرد. امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند:
«عدد کسانی که به واسطه گناهان می‌میرند، از کسانی که به واسطه سرآمدن عمر می‌میرند، بیش‌تر است و عدد کسانی که به سبب نیکوکاری زندگی دراز می‌کنند، از کسانی که با عمر اصلی خود زندگی می‌کنند، افزون است».
[۳] مطهری، مرتضی، مجموعة آثار، ص۴۰۵ و ۴۰۶، تهران، صدرا، چاپ نهم، ۱۳۷۸.


۱.۲ - نظام تشریعی

نظام تشریعی مربوط به دستورالعمل و احکامی است که خداوند متعال برای هدایت انسان مقرر کرده است و انسان موظف است با اختیار خود به این فرامین و احکام عمل کند.


حکم قصاص قبل از جنایت و سؤالی که در این رابطه مطرح کرده‌اید، در حیطه «نظام تشریع» است و این عمل شرعاً جایز نیست و به همین دلیل نیز حضرت موسی (علیه‌السلام) بر حضرت خضر اعتراض کرد که «آیا انسان بی‌گناهی را بدون آن‌که قصاصی در بین باشد، کشتی، به‌راستی کار ناپسندیده‌ای کرد». .
در جواب این سؤال دو بیان عمده وجود دارد:

۲.۱ - دیدگاه اول

عده‌ای از مفسران سعی کرده‌اند، در همین حیطة نظام تشریع جواب دهند و به نوعی تلاش کرده‌اند تا ثابت کنند که این عمل از مصادیق و موارد قصاص قبل از جنایت نبوده؛ بلکه از مواردی بوده که قتل واجب بوده است.

۲.۱.۱ - اثبات بالغ بودن جوان

بهترین توجیه این است که آن پسر، جوانی بالغ و مکلف بوده؛ زیرا لفظ «غلام» به معنای جوان نورَس است که به حد بلوغ رسیده باشد یا از آن‌جا که حضرت موسی (علیه‌السلام) در اعتراض خود به حضرت خضر می‌گوید: «آیا نفس پاکی را بدون حکم و قصاص کشتی» دلالت بر این دارد که او بالغ بوده؛ والاّ اگر غیر بالغ بوده باشد، اگرچه کسی را کشته باشد، حکمش قصاص نیست و این جوان بالغ گناهش یا «ارتداد» بوده؛ زیرا پدر و مادرش افرادی مؤمن بوده‌اند و او مؤمن به دنیا آمده و بعد از ایمان، کافر و مرتد شده و مرتد فطری، حکمش قتل است، چه توبه کند و چه توبه نکند.

۲.۱.۲ - مرتد فطری

مرتد فطری در مقابل مرتد ملی است؛ که موقعی اطلاق می‌شود که پدر و مادر یا یکی از آن‌ها مؤمن بوده‌اند؛ ولی این فرد بعدها از ایمان خارج می‌شود.

۲.۱.۳ - مرتد ملی

دومی زمانی اطلاق می‌شود که پدر و مادر آن فرد کافر بوده‌اند و او بعدها ایمان می‌آورد؛ ولی از ایمان خارج می‌شود و به کفر رو می‌آورد.

۲.۱.۴ - قتل به سبب اعمال فعلی

در آیین موسی (علیه‌السلام) نیز این حکم بوده؛ زیرا پرستشگران گوساله سامری را حکم به قتلشان داد یا گناهش افساد زیاد بوده؛ یعنی گناهان و فسادهای زیادی از او سر زده بوده و بیم آن نیز بود که انسان‌های مؤمن را (پدر و مادرش) به کفر بکشاند یا هلاک کند. در نتیجه او (جوان) به دلیل اعمال فعلی‌اش جایز القتل بوده است و اگر حضرت خضر عمل خود را مستند به جنایات او در آینده می‌کند، به این دلیل است که می‌خواهد بگوید این جنایت‌کار نه‌تنها فعلاً مشغول به این کار است، بلکه در آینده نیز جنایت‌های بزرگ‌تری را مرتکب خواهد شد. در نتیجه کشتن او طبق موازین شرع به سبب اعمال فعلی‌اش بوده و نه این‌که از باب قصاص پیش از جنایت باشد.
[۵] سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۱۲، ص۲۳۵، قم، مؤسسة امام صادق (علیه‌السلام).
[۶] صادقی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن والسند، ج۱۵ و ۱۶، ص۱۶۷، تهران، انتشارات فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۶۵ ش.


۲.۲ - دیدگاه دوم

عده‌ای دیگر از مفسران گفته‌اند از ظاهر آیه برداشت می‌شود که مجوز قتل، عمل آینده نوجوان که به کفر کشاندن یا هلاک کردن پدر و مادرش بوده است، می‌باشد نه اعمال فعلی او؛ یعنی آنها از این دیدگاه به آیه نگاه کرده‌اند که جواب حضرت خضر در حیطه «نظام تکوین» بوده است، نه «نظام تشریع».

۲.۲.۱ - قتل جوان بنا بر حکمت الهی

به تعبیر دیگر، اعتراض حضرت موسی از آن‌جا که براساس ظاهر و «نظام تشریع» به این عمل نگاه می‌کرد، صحیح بود؛ لکن حضرت خضر این عمل را براساس «نظام تکوین» و باطن انجام داد و آن این بود که از طرف خداوند بنا بر مصالح و حکمت الهی مأمور به انجام این کار بود؛ یعنی همان‌طور که خداوند از فرشتگان و موجودات دیگر برای ایجاد یک امر خاص استفاده می‌کند، در این‌جا نیز از یک انسان الهی استفاده می‌کند؛ ازاین‌رو حضرت خضر در انتهای این داستان می‌گوید: «ما فعلته عن امری» من آن کار را از پیش خود نکردم.


باید به این مطلب توجه داشت که تمام علت‌ها و سبب‌ها در جهان به طور عام مأمور الهی هستند؛ ولی منظور ما در این‌جا مأمور بودن برای اعمال خاص است و این‌که می‌بینیم حضرت موسی تاب تحمل کارهای حضرت خضر را نداشت، به خاطر همین بود که خط مأموریت او از خط مأموریت حضرت خضر جدا بود و به تعبیری، موسی مأمور به «ظاهر» بود و خضر مأمور به «باطن». حال چه مصلحت و حکمتی موجب این عمل و این مأموریت می‌شود، شاید بتوان از ظاهر برداشت کرد که ایمان آن پدر و مادر در نزد خدا ارزش زیادی داشت، آن قدر که اقتضا داشت فرزندی مؤمن و صالح در همین دنیا داشته باشند و اما این فرزند خلاف این اقتضا بود و خداوند امر فرمود تا او را بکشند تا فرزندی دیگر بهتر از او و صالح به آن‌ها بدهد و با این عمل، ایمان آن‌ها نیز محفوظ بماند.


۱. تفسر اثناعشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران، میقات، اول، ۱۳۶۳ه‌ ش، ج۸، ص۹۴.
۲. تفسیر آسان، محمدجواد نجفی، تهران، اسلامیه، اول، ۱۳۶۳ه‌ ش، ج۱۰، ص۳۶۷.


۱. انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۹.    
۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵، ص۱۴۰، بیروت، موسسه الوفا، ۱۴۰۴ه‌ ق.    
۳. مطهری، مرتضی، مجموعة آثار، ص۴۰۵ و ۴۰۶، تهران، صدرا، چاپ نهم، ۱۳۷۸.
۴. کهف/سوره۱۸، آیه۷۴.    
۵. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۱۲، ص۲۳۵، قم، مؤسسة امام صادق (علیه‌السلام).
۶. صادقی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن والسند، ج۱۵ و ۱۶، ص۱۶۷، تهران، انتشارات فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۶۵ ش.
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۵۰۷ ۵۰۸، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ ششم، ۱۳۶۸.    
۸. کهف/سوره۱۸، آیه۸۲.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۵۰۷ ۵۰۸، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ ششم، ۱۳۶۸.    
۱۰. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان فی القرآن، ج۱۳، ص۳۴۷ به بعد، ذیل آیه ۸۲، بیروت، دارالمطبوعات اعلی، چاپ اول.    
۱۱. رازی، فخرالدین، تفسیر کبیر، ص۲۱، ج۴۹۱، ذیل آیه.    



سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «خضر و کشتن جوان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۸/۰۵.    



جعبه ابزار