• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جذبه‌ حق

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: حق، سلوک، جذبه، جذبات، جذبه الهی.

پرسش: این روایت که «جذبه‌ای از جذبه‌های حضرت حق برابر با عمل جن و انس است» به چه معنا است؟

پاسخ: این متن به عنوان سخنی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در کتب روایی شیعه نیامده است؛ اما در کتاب‌های فلسفی – عرفانی، همچنین تفسیرهای عرفانی آمده است. ترجمه آنچه در این متون آمده، به این صورت است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: یک جذبه از جذبه‌های حضرت حق برابر با عمل ثقلین (جن و انس) است.




هر چند این روایت منسوب به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که «یک جذبه از جذبه‌های حضرت حق برابر با عمل ثقلین (جن و انس) است» - در کتاب‌های روایی شیعه نیامده، اما در کتاب‌های فلسفی –عرفانی،
[۱] صدر الدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، العرشیة، ص۲۳۵، تهران، مولی، ۱۳۶۱ش.
[۲] الرازی، فخر الدین، شرح الاشارات، ج‌۲، ص‌۱۲۱۲، قم، مکتبة آیة الله المرعشی، ۱۴۰۴ق.
همچنین تفسیرهای عرفانی شیعی آمده است.
[۴] آملی، سید حیدر، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ج۱، ص۱۴، تهران، سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۲۲ق.



اهل حکمت و عرفان مسئله «جذبه» را از جنبه‌های مختلف بررسی کرده‌اند که ما در این فرصت دو جنبه آن‌را به اختصار بیان می‌کنیم:

۲.۱ - راه‌ وصول به حضرت حق

از یک سو اهل حکمت و عرفان بر این باورند که راه‌های وصول و رسیدن به حضرت حق در یک تقسیم بندی کلی به دو دسته تقسیم می‌شود: یکی راه سیر و سلوک است و دیگری جذبه‌های الهی.

۲.۱.۱ - سیر و سلوک

«سیر و سلوک» به این معنا است که شخص پس از تحصیل علم عرفان نظری و عرفان عملی؛ عملاً وارد مراحل سلوک می‌شود که یکی از عناصر محوری آن «ریاضت» است که در تمام مراتب و مراحل آن حضور جدی دارد.

۲.۱.۲ - جذبه

اما «جذبه» این است که برخی از انسان‌ها به دلیل آمادگی خاص معنوی و مناسبت ویژه‌ای که در ساحت جانشان با عوالم معنوی و قدسی وجود دارد که از آن به «مناسبت ذاتی» تعبیر می‌شود، به جای آن‌که منازل قرب الهی را به روش سلوکی طی کنند تا سرانجام به ظهور عشق بی‌نجامد، از همان آغاز، قلبشان ظرفیت محبت الهی را می‌یابد و به این ترتیب، مراحل و مقامات معنوی را با جذب شدن در دریای محبت الهی طی می‌کنند، بدون آن‌که دشواری‌های طاقت فرسای مرحلۀ ریاضت را متحمل شوند. انبیا، امامان معصوم (علیه‌السّلام) و برخی اولیای خاص بنابر مراتبی که دارند، از چنین حالی بهره‌مندند.
دسته اول که نخست در راه سلوک گام می‌گذارند و پس از متحمل شدن دشواری‌ها در دریای محبت الهی جذب می‌شوند؛ این گروه را «سالک مجذوب» می‌نامند؛ و دسته دوم که در اثر جذبه الهی تمام جانشان در تسخیر عشق است. این گروه را «مجذوب سالک» می‌گویند. تعبیر زیبای حافظ به این‌گونه (دسته دوم) از انسان‌ها اشاره دارد:
دولت آن است که بی‌خون دل آید به کنار •••• ورنه با سعی و عمل باغ جنان این همه نیست.
[۸] حافظ، شمس الدین محمد، دیوان اشعار، تصحیح، خرمشاهی، بهاء الدین، ص۷۴، غزل ۷۴، تهران، دوستان، چاپ چهارم، ۱۳۸۲ش.
[۹] یزدان پناه، سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، ص۶۸، قم، مؤسسه امام خمینی، ۱۳۸۸ش.


۲.۲ - سلوک به کمک جذبه الهی

از سوی دیگر اهل معرفت معتقدند حتی کسانی که از طریق سیر و سلوک می‌خواهند به وصال حضرت حق برسند بدون مدد و کمکِ «جذبه الهی» طی مراحل سلوک ممکن نیست.

۲.۲.۱ - دلیل ملا صدرا

ملا صدرا در کتاب تفسیر القرآن در توضیح و تبیین دلیل این مطلب می‌گوید: «قد انکشف لارباب البصائر النوریة انّ هذا البدن بحسب مشاعره و روازنه یشبه الجحیم و ابوابه، و انکشف انّه جلس علی ابواب هذا الجحیم تسعة عشر نوعا من الزبانیة و هی الحواسّ الخمس الظاهرة، و الخمس الباطنة، و قوّتا الشهوة و الغضب و القوی السبع الطبیعیة و کلّ واحدة من هذه التسعة عشر و ان کان واحدا بالجنس، الّا انّه یدخل تحت کل واحدة منها افراد لا نهایة لها بحسب الشخص و العدد و اعتبر ذلک فی القوّة الباصرة فان الاشیاء التی تقوی الباصرة علی ادراکها امور غیر متناهیة، و یحصل من ابصار کل واحد منها اثر خاصّ فی القلب، و ذلک الاثر یجرّ القلب عن اوج عالم الروحانیّات الی حضیض عالم الجسمانیّات. و اذا عرفت ذلک ظهر انّ مع کثرة هذه العلائق و العوائق کیف یتیسّر للقلب خلاص عن هذه الظلمات الشاغلة له عن عالم الانوار الالهیات الّا باعانة اللّه و اغاثته و جذبه. و لهذا قیل: جذبة من جذبات الحقّ توازی عمل الثقلین؛ زیرا قوای بدنی و نیروهای ادراک ظاهری و باطنی انسان به گونه‌ای است که گویا درهای جهنم را به سوی انسان می‌گشایند؛ و هر کدام از این نیروها نیز دارای شعبه‌ها و شاخه‌های متعدد و بی‌شمار هستند؛ و هر یک از آنها قلب انسان را از قلۀ عالم روحانی به پایین‌ترین رتبه یعنی عالم جسمانی می‌کشانند؛ حال با این وضعیت، چگونه قلب انسان، بدون یاری و مدد حضرت حق می‌تواند از تاریکی‌های عالم جسمانی رهایی یابد و به انوار عالم الهی برسد؟ و به این جهت است که گفته شد؛ یک جذبه از جذبه‌های حضرت حق برابر با عمل ثقلین (جن و انس) است.»

۲.۲.۲ - بیان دیگر ملا صدرا

وی در بیان دیگری می‌گوید: «فکل عالم علما حقیقیا فهو انما یاخذ علمه من اللّه لا محالة اما بغیر الاستعانة ببشر فی الابتداء کما للانبیاء و ضرب من الاولیاء (علیهم‌السّلام) او بسبب اعانتهم و ارائتهم الطریق و ارشادهم کیفیة السلوک و العمل کما لسائر البشر، و اما الافاضة و الاشراق العقلی فهو من اللّه خاصة و لهذا قیل: ان السلوک الفکری و الاکتساب العملی اذا لم ینته الی الجذبة الالهیة فلیس له کثیر فائدة، و ان کل عالم ربانی و حکیم الهی فهو مجذوب معتنی به و ان جذبة من‌ جذبات‌ الحق توازی عمل الثقلین. و بالجملة فکل عالم ربانی لا یکون ربانیا الا بکونه عقلا خالصا نورانیا؛
[۱۱] صدر الدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح اصول الکافی، ج۱، ص۳۷۴، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
همه علوم معنوی و علومی‌که مرتبط با ایمان به خداوند است، همه از علوم «جذبه‌ای» هستند؛ زیرا این علوم فقط از طریق انبیا و اولیای الهی به دست می‌آیند و علوم انبیا و اولیای الهی بدون واسطه جذبه‌ای است و دیگران نیز از آنان دریافت می‌کنند. پس علوم آنان نیز جذبه‌ای است ولی با واسطه.»

۲.۲.۳ - نکته

ملا صدرا در نکته دیگری وجه و دلیل این‌که یک جذبه از جذبات حق برابری با عمل جن و انس می‌کند، می‌گوید: «فی الحدیث النبوی صلی اللّه علیه و آله: جذبة من جذبات الحقّ توازی عمل الثقلین» اذ الثقلان و اعمالهما جسمانیّة فانیة من عالم الحدوث، و جذبة الحق روحانیة باقیة فی (من- ن) عالم القدم، فلا یجوز علیها الانفصام و الانقطاع و النفاد، فالمجذوب لا یتخلص منها ابد الآباد». زیرا جن و انس و اعمال آنها همه جسمانی است و در معرض فنا و نابودی قرار دارد؛ اما جذبۀ حق از عالم روحانی است که فنا ناپذیر است.


۱. صدر الدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، العرشیة، ص۲۳۵، تهران، مولی، ۱۳۶۱ش.
۲. الرازی، فخر الدین، شرح الاشارات، ج‌۲، ص‌۱۲۱۲، قم، مکتبة آیة الله المرعشی، ۱۴۰۴ق.
۳. شریف کاشانی، ملاحبیب الله، بوارق القهر فی تفسیر سورة الدهر، ص۲۰۰، تهران، شمس الضحی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.    
۴. آملی، سید حیدر، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ج۱، ص۱۴، تهران، سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۲۲ق.
۵. حقی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج۱، ص۳۸۱، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.    
۶. صدر الدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، ج‌۱، ص۷، قم، بیدار، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش.    
۷. صدر الدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، ج‌۴، ص۲۲۳، قم، بیدار، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش.    
۸. حافظ، شمس الدین محمد، دیوان اشعار، تصحیح، خرمشاهی، بهاء الدین، ص۷۴، غزل ۷۴، تهران، دوستان، چاپ چهارم، ۱۳۸۲ش.
۹. یزدان پناه، سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، ص۶۸، قم، مؤسسه امام خمینی، ۱۳۸۸ش.
۱۰. البصائر صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، ج‌۱، ص۷.    
۱۱. صدر الدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح اصول الکافی، ج۱، ص۳۷۴، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
۱۲. صدر الدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، ج‌۴، ص۲۲۳.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «جذبه‌ حق»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۴/۱۰.    



جعبه ابزار