• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ثواب معانقه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه:معانقه، درآغوش گرفتن، رحمت الهی، برادر مؤمن، شهوت.
پرسش : معانقه میان مؤمنان چه ثوابی دارد؟ آیا در اعیاد، سه بار پشت سر ھم معانقه کردن در حدیثی آمده است؟ چه فلسفه‌ای دارد؟
پاسخ :



تمامی احکام و آدابی که در آموزه‌های دینی به آن سفارش شده، بر اساس مصالح و مفاسدی می‌باشد و بیشتر آنها در آیات و روایات بیان شده است، اما این بدین معنا نیست که ما به صورت جزئی به حکمت و فلسفه همه آنها دسترسی پیدا نماییم. بنابراین، همین مقدار که به صورت کلی برایمان اثبات شود که این آداب از ناحیه خداوند و یا پیشوایان معصوم (علیهم‌السلام) به ما رسیده برای پایبندی به آن کافی است.


اصل معانقه(دست در گردن یکدیگر انداختن؛ همدیگر را در آغوش کشیدن
[۱] فرهنگ لغت عمید، واژه «معانقه».
) در روایات آمده است؛ ولی با جست‌وجو و تحقیق در منابع روایی؛ متنی که حکایت از بهتر بودن سه بار معانقه داشته باشد، نیافتیم.


در این‌جا به ذکر چند روایت در ثواب معانقه بسنده می‌شود:

۳.۱ - روایت اول

امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام):«هر مؤمنی که برای دیدن برادر خود بیرون رود و به حقّ او آشنا باشد، خداوند برای هر گامی که برمی‌دارد یک ثواب برایش بنویسد و یک گناه از او پاک کند و یک درجه بالا برده شود و چون درِ خانه‌اش را بکوبد، درهای آسمان به رویش گشوده گردد و چون با هم روبه‌رو شوند و دست دهند و یکدیگر را در آغوش کشند، خدا رویش را به آنها کند».

۳.۲ - روایت دوم

امام صادق(علیه‌السلام):«هر گاه دو مؤمن معانقه کنند غرق رحمت شوند و هر گاه، به خاطر خداوند، و نه برای غرضی از اغراض دنیوی، یکدیگر را در آغوش کشند، به آنها گفته شود:آمرزیده شدید، عمل را از سر گیرید (اعمال بد گذشته شما پاک شد، اعمال خود را دوباره آغاز کنید)».

۳.۳ - روایت سوم

امام صادق(علیه‌السلام):« تحیّتِ کامل به شخصی که مقیم است (از سفری برنگشته) دست دادن با اوست و سلامِ کامل برای آن‌کس که از سفر باز آمده معانقه با اوست».


گفتنی است؛ معانقه میان مؤمنان (مرد با مرد و زن با زن) در صورتی جایز است که از روی شهوت نباشد.


۱. فرهنگ لغت عمید، واژه «معانقه».
۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، ج ‌۲، ص ۱۸۴، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.    
۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، ج ‌۲، ص ۱۸۴، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.    
۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، ج ‌۲، ص ۶۴۶، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.    
۵. علامه حلّی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ص ۵۷۵، قم، مؤسسه آل البیت(علیهم‌السلام)، چاپ اول، ۱۳۸۸ق.    



پایگاه اسلام کوئست    



جعبه ابزار