• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تناقض بین ادیان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: تناقض، ادیان، اسلام و مسیحیت، پولس، فرزند خدا، صمد، حضرت عیسی علیه‌السلام، تورات، انجیل، تحریف، کتاب مقدس.

پرسش: چرا ما معتقدیم که خداوند نه زاده و نه زاییده شده است، اما مسیحیان حضرت مسیح ـ علیه‌السلام ـ را فرزند خدا می‌دانند؟ این تناقض بین ادیان چه‌گونه قابل توجیه است؟

پاسخ: طبق آنچه در سوره توحید آمده، اعتقاد مسلمانان این است که خداوند متعال نه کسی را زاییده و نه از کسی زاییده شده است. تمام ادیان توحیدی نیز چنین اعتقادی دارند و آیین حضرت مسیح ـ علیه‌السلام ـ نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ زیرا همه ادیان الاهی بر پایه عقل و فطرت انسان بنا شده و عقل و فطرت گویای این مطلب‌اند که خداوند متعال خالق هستی، غنی و از هر چیزی بی‌نیاز است و بدیهی است که چنین آفریدگاری نباید پدر و فرزند داشته باشد؛ زیرا داشتن پدر و فرزند ملازم با جسمانیت و نیازمندی خداست و حق تعالی از این صفات نقص پاک و منزه است. اما آنچه ادعای مسیحیت امروز است، نشانگر آن است که تحریفاتی در این دین صورت گرفته و از مسیحیت اصیل دور شده است.



در سوره توحید آمده است: "خداوند صمد است (خداوندی است که همه نیازمندان قصد او می‌کنند)، نه کسی را زاییده و نه از کسی زاییده شده است". بعضی مفسران قرآن، آیه «لم یلد و لم یولد» را تفسیر واژه "صمد" می‌دانند، یعنی معنای این‌که خداوند صمد است، آن است که نه کسی از او متولد می‌شود و نه او از کسی متولد شده است.


از نظر عقلی امکان ندارد که خداوند صمد دارای صفت زاییدن یا زاییده شدن باشد؛ زیرا ولادت موجودی از موجود دیگر دلیل بر قسمت‌پذیری اوست و چیزی قسمت‌پذیر می‌شود که مرکب باشد. به بیان دیگر، کسی که می‌زاید، باید خودش دارای اجزا باشد و هر چیزی که جزء داشته باشد، محتاج به اجزای خویش است؛ زیرا تا آن اجزا جمع نشوند و کنار هم قرار نگیرند، آن چیز موجود نمی‌شود. پس این‌که مولودی از خدا متولد شود، از نظر عقلی امکان ندارد و اگر قائل به این شویم، خداوند را محتاج کرده‌ایم که با ذات اقدس خداوند سازگار نیست و در واقع چنین اعتقادی از آن حکایت دارد که اصلا خدا شناخته نشده است.


اما این‌که خداوند از کسی متولد نشده است، به این دلیل است که تولد موجودی از موجود دیگر نیز امکان ندارد، مگر با احتیاج به آن موجود؛ یعنی اگر ـ نعوذ بالله ـ خداوند متولد شده باشد، قهراً به آن کسی که از او متولد شده است، احتیاج داشته است. قبلاً بیان کردیم که امکان ندارد خداوند واجب الوجودی که عین غنی بودن و بی‌نیازی است به کسی محتاج باشد. پس معنا ندارد که خداوند تولد یافته باشد یا چیزی از او متولد شود.

حال اگر در آموزه‌های دینی مطلبی یافت شد که با حکم صدرصد و یقینی عقل مثل حکم عقل به بی‌نیازی خداوند از غیر خود و نیازمندی همه موجودات به او، مخالف و در تعارض بود، باید گفت که چنین دینی دست‌خوش تحریف و از مسیر اصلی خود (توحید) منحرف شده است.


ما معتقدیم که تمام انبیای الاهی از جمله حضرت عیسی علیه‌السلام بر این عقیده بوده‌اند و اصل «لم یلد و لم یولد» را ترویج می‌نموده‌اند. به گفته قرآن حضرت عیسی ـ علیه‌السلام ـ در اولین ساعات حیات خود و در کلام معجزه‌آسایی در گهواره در جواب سوء ظن بد‌خواهان فرمود:

«قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی‌ نَبِیًّا»؛ "من بنده خدایم او کتاب (آسمانی) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است"! پس اگر گروهی ایشان را برخلاف حکم عقل، پسر خدا می‌دانند، به دلیل انحرافی است که در این دین به وجود آمده است.

محققان بر این باورند که این انحراف توسط شخصی به نام "پولس" صورت گرفته است.


پولس، از یهودیان بود. او از دسته فریسیان و از مخالفان سرسخت مسیحیان آن عصر بود و در شکنجه و قتل آنان از هیچ عملی فروگذار نمی‌کرد. در این زمان بود که او به دین عیسی گروید و نامش به پولس تغییر یافت. پولس از مروجان پرقدرت و زبردست مسیحیت است. او در پیام خود حقانیت آیین عیسی را طوری بیان می‌کرد که مورد قبول عامه بود. او با ذکر شواهدی از تورات، علت انصراف خود از دین یهود را برای مردم توضیح داد. پولس ۲۰ سال تبلیغ کرد. او چند سال مشغول تدوین احادیث و روایات دین عیسی بود.


اصول تعالیم پولس چنین است:
۱. جهانی بودن آیین مسیحیت.
۲. ثالوث الاهی و به دنبال آن الوهیت عیسی و روح القدس.
۳. پسر خدا "عیسی"، به زمین آمده تا گناه انسان را پاک کند.
۴. قیام عیسی از میان مردگان و صعود به آسمان و نشستن در کنار پدر و داوری او.


پولس نخستین کسی است که پایه‌های الوهیت عیسی را در میان مردم پی ریخت. او می‌گفت: مسیح نجات‌دهنده، ملکوت الاهی را در زمین مستقر می‌سازد، پس از قیام بار دیگر رجعت خواهد کرد، پس عیسی نجات‌بخش این جهان و آن جهان است. او خداست، موجودی است که قبل از هر کس ‌و هر چیز بوده و همه چیز از او به وجود آمده است.
[۵] مبلغی آبادانی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب، ج ۲، شرح حال پولس. نک: پایگاه اطلاع رسانی امام جواد (ع).


عقاید انحرافی پولس برای بسیاری از مسیحیان غیر قابل تحمل بود تا جایی که حتی بعضی از حواریون حضرت مسیح با این عقیده به مبارزه پرداختند و "پولس" را نفی کردند. ادعای پولس درباره الوهیت عیسی و پسر خدا بودن او آن چنان واهی است که حتی با کتاب مقدس موجود
[۶] اگر‌چه عقیده ما این است که این کتاب موجود نمی‌تواند همان کتابی باشد که بر حضرت عیسی ـ علیه‌السلام ـ نازل شده است.
نیز نمی‌توان ادعای ضد عقلی پولس را ثابت کرد؛ بلکه رد این عقیده ضد عقلی با همین کتاب مقدس موجود نیز امکان دارد.
[۷] آشنایی و بررسی مسیحیت (گروه تدوین کتب آموزشی)، معاونت تبلیغ حوزه، ص ۲۵.



کتاب مقدس مسیحیان متشکل از عهد عقیق و عهد جدید است. عهد عتیق همان کتاب یهودیان است که تورات نام دارد و خود شامل ۳۹ کتاب بوده و عهد جدید همان انجیل معروف است.
این دو کتاب یعنی عهد عتیق و عهد جدید روی هم معروف به کتاب مقدس است که مورد احترام مسیحیان است.
در عهد عتیق بحث از پسر خدا بودن عیسی ـ علیه‌السلام ـ جا ندارد و در عهد جدید که مورد ادعای مسیحیان و استناد آنان هست، گاهی اشاره به بشر بودن عیسی (خدا و پسر خدا بودن از او نفی شده) و گاهی هم اشاره به خدا یا پسر خدا بودن عیسی شده است.


ما بعضی از این مواردی را نقل و نقد و بررسی می‌کنیم:

۹.۱ - عیسی بشری


۱. "اینک بنده من که او را برگزیدم و حبیب من که خاطرم از وی خرسند است".
[۸] انجیل متی، ۱۲:۱۸.

۲. در اعمال (بخشی از کتاب مقدس مسیحیان) آمده: "خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب خدای اجداد ما بنده خود عیسی را جلال داد".
[۹] اعمال، ۳:۱۳.

بنابراین عبارات و تصریحات کتاب مقدس موجود (تحریف شده)، عیسی بنده خدا و برگزیده اوست.

۹.۲ - ب. عیسی الاهی

۱. در انجیل مرقس ۱۶:۳۷ ـ ۳۹ آمده است: "فی الواقع این مرد (عیسی) پسر خدا بود".
[۱۰] انجیل مرقس، ۱۶:۳۷ ـ ۳۹.

در جواب از این تعبیر باید گفت:

۹.۳ - اولاً

اگر این‌جا به پسر خدا بودن اشاره شده است، مراد معنای حقیقی آن نیست؛ بلکه در این موارد پسر یا پدر بودن دارای معنای مجازی است که آن مراد است؛ مثلا در جایی از کتاب مسیحیان آمده است: "اما به آن کسانی که او را قبول کردند قدرت داد تا فرزندان خدا گردند؛ یعنی به هر که به اسم او ایمان آورد، که نه از خون و نه از خواهش جسد و نه از خواهش مردم، بلکه از خداوند تولد یافته است".
[۱۱] یوحنا، ۱:۱۲ ـ ۱۳، بخشی از کتاب مقدس.


یا در جای دیگر آمده: "ای حبیبان، یک‌دیگر را محبت نماییم؛ زیراکه محبت از خداست و هر که محبت می‌نماید، از خدا مولود شده است و خدا را می‌شناسد".
[۱۲] رساله اول یوحنا، ۴:۷، بخشی از کتاب مقدس.

پس اگر کسی با ادبیات کتاب مقدس مسیحیان آشنا باشد، می‌بینید همه مؤمنان و صالحان به‌عنوان پسر خدا معرفی شده‌اند، اما تا به حال کسی ادعای این را نکرده که مومنان از خدا زاییده شده‌اند!
چه فرقی بین این عبارت با عباراتی که عیسی را فرزند خدا می‌داند وجود دارد؟ نه فقط برای مؤمنان، بلکه برای افراد خاص نیز عبارت پدر یا پسر آمده است.
هم‌چنین خداوند نسبت به حضرت سلیمان می‌فرماید: "من او را پدر خواهم بود و او مرا پسر".
[۱۳] اول تواریخ، ۱۷:۱۱ ـ ۱۴، بخشی از کتاب مقدس.

در‌حالی‌که در مورد حضرت سلیمان چنین ادعایی نشده است.
پس حتی اگر این انجیل موجود همان انجیل حضرت مسیح علیه‌السلام باشد دلالتی بر پسر بودن حضرت مسیح و پدر بودن خداوند ندارد و این انحرافی است که بعدها بوجود آمده است.

۹.۴ - ثانیاً

تناقض‌های زیادی در کتاب مقدس است که نشان‌دهنده آسمانی نبودن آن است. از جمله همین تناقض که در بعضی موارد عیسی را بنده خدا و در بعضی موارد عیسی را پسر خدا (در‌صورتی‌که پسر خدا بودن را به زاییده شدن از خدا بدانیم) می‌داند.
همین تناقض‌ها باعث شده است تا بعضی از بزرگان مسیحیت لب به اعتراض گشوده و به نقد این عقیده باطل بپردازند.

۹.۴.۱ - دیدگاه آریوس

یکی از آنان به نام "آریوس" اسقف اعظم لیبی در سال ۳۲۵ در رد این عقیده گفته: خدا از خلقت کاملاً جداست. پس ممکن نیست مسیحی را که به زمین آمده و چون انسان تولد یافته با خدایی که نمی‌شناخت، یکی بشماریم.
[۱۴] تاریخ کلیسای قدیم.


این اعتراض‌ها باعث شد شورایی در شهر "نیقیه" تشکیل شده و عقیده‌ای را تنظیم نماید که این اعتقاد برای همگان الزام‌آور شود و به‌عنوان قانون مطرح گردد.
اگرچه مبتکر عیسی الاهی "پولس" بوده، اما این شورا نظر پولس را به‌عنوان عقیده تثبیت نمود و این انحراف تا به حال در بین مسیحیان رواج پیدا کرده است.


پس تناقضی بین ادیان الاهی نیست و این مسیحیت امروزی است که متأسفانه از آن‌چه تعالیم حضرت عیسی ـ علیه‌السلام ـ بوده، فاصله گرفته است؛ وگرنه تعالیم اصلی حضرت عیسی ـ علیه‌السلام ـ هیچ تناقضی با اسلام نداشته است و اسلام به‌عنوان دین کامل، تکمیل‌کننده تمام ادیان گذشته است.


۱. اخلاص (۱۱۲)، آیه ۲.    
۲. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ‌۲۷، ص ۴۳۹.    
۳. محمدحسین طباطبایی، ترجمه المیزان، ج ‌۲۰، ص ۶۷۲.    
۴. مریم (۱۹)، آیه ۳۰.    
۵. مبلغی آبادانی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب، ج ۲، شرح حال پولس. نک: پایگاه اطلاع رسانی امام جواد (ع).
۶. اگر‌چه عقیده ما این است که این کتاب موجود نمی‌تواند همان کتابی باشد که بر حضرت عیسی ـ علیه‌السلام ـ نازل شده است.
۷. آشنایی و بررسی مسیحیت (گروه تدوین کتب آموزشی)، معاونت تبلیغ حوزه، ص ۲۵.
۸. انجیل متی، ۱۲:۱۸.
۹. اعمال، ۳:۱۳.
۱۰. انجیل مرقس، ۱۶:۳۷ ـ ۳۹.
۱۱. یوحنا، ۱:۱۲ ـ ۱۳، بخشی از کتاب مقدس.
۱۲. رساله اول یوحنا، ۴:۷، بخشی از کتاب مقدس.
۱۳. اول تواریخ، ۱۷:۱۱ ـ ۱۴، بخشی از کتاب مقدس.
۱۴. تاریخ کلیسای قدیم.



پایگاه اسلام کوئست.    



جعبه ابزار