• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تقدم مرگ بر حیات

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: نور، مرگ، موت، زندگی، حیات، ظلمت، تفسیر آیه ۲ سوره ملک.

پرسش: چرا در قرآن کریم «مرگ» قبل از «زندگی» و «ظلمتن قبل از «نور» ذکر شده است؟!

پاسخ:




در مورد علت تقدیم مرگ بر حیات در سخن خدای متعال، باید گفت که مرگ و زندگی دو آفریده از آفریده‌های خدای متعال‌اند.
قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

«تَبارَکَ الَّذی بِیَدِهِ الْمُلْک... الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»؛ پربرکت و زوال‌ناپذیر است کسی که حکومت جهان هستی به دست اوست.... آن‌کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام‌یک از شما بهتر عمل می‌کنید.



مرگ و زندگی دو امر وجودی از باب عدم و ملکه است؛ زیرا مرگ بر چیزی صدق می‌کند که لایق حیات باشد و قابلیت آن‌ را داشته باشد که آثار حیاتی بر وی بروز و ظهور نماید؛ مانند نابینایی در مقابل بینایی. انسان و حیوانی را کور می‌گویند که بینایی‌اش را از دست داده باشد؛ اما سنگ و چوب و چیزهای دیگر را کور نمی‌گوید، اگرچه چشم ندارند.

به بیان دیگر، در نظام عالم مکوّنات و مادیات، مرگ مقدمه حیات است؛ چنانچه مشاهده می‌شود هر موجود زنده‌ای از مرده بیرون می‌آید که موت و حیات متعاقب یکدیگر و دنبال هم این نظام بدیع و ترتیب جمیل خلقت را تشکیل می‌دهند؛ از نطفه مرده، حیوان و انسان پدید می‌آید؛ از جماد، نبات و....

به بیان روشن‌تر، هر فعلیتی مسبوق به جهت قابلی است؛ یعنی هیچ موجود مادی به کمال و فعلیت خود نمی‌رسد، مگر پس از آن‌که جهات قابلی و استعدادی آن تکمیل گردد، و آن جهت قابلی به منزله موت و کمالی که بر آن مترتب می‌گردد، به منزله حیات است.
[۲] مخزن العرفان در تفسیر قرآن، بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، ج‌۱۴، ص۷، تهران، نهضت زنان مسلمان، ۱۳۶۱ش.


و شاید همین تقدم جهات قابلی بر جهات فعلیت و وجود، سر مقدم داشتن مرگ بر حیات در آیه شریفه باشد؛ زیرا به قرینه «الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ»، عالم ماده، عالم اجسام و عالم طبیعت را عالم ملک می‌گویند؛ در مقابل عالم ملکوت که عالم معنا، عالم نفوس و عالم ما فوق الطّبیعه می‌نامند؛ مرگ ذاتی عالم ماده و اجسام است و حیات نسبت به آن عرضی بوده و از عالم ملکوت به آن افاضه شده است؛ زیرا که عالم ملکوت، عالم حیات و فعلیت است. و شاید به همین معنا اشاره دارد سخن خدای تعالی که فرمود: «وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»، که مرگ و حیات که عبارت از جهات قابلی و فعلی بوده، مترتب بر هم نموده است.
[۴] مخزن العرفان در تفسیر قرآن، بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، ج‌۱۴، ص۸، تهران، نهضت زنان مسلمان، ۱۳۶۱ش.


۲.۱ - دیدگاه مفسران

البته مفسران احتمالات دیگری را نیز در مورد علت تقدیم مرگ بر حیات مطرح کرده‌، و گفته‌اند تقدیم و تأخیر در آیات قرآن ـ به‌ویژه اگر برخلاف معمول باشد ـ باید علتی برای تقدیم وجود داشته باشد؛ مانند:

۲.۱.۱ - نزدیکی مرگ به قهر و غلبه

علت تقدیم مرگ بر زندگی؛ برای این است که مرگ به قهر و غلبه نزدیک‌تر است؛ چنان‌که «بنات» را بر «بنین» مقدم داشت. آن‌جا که فرمود: «یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ إِناثاً وَ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ الذُّکُورَ»؛ به هر کس دختر می‌بخشد و به هر کس بخواهد پسر؛ چون دختر و زن به مغلوبیت و مقهوریت از مرد نزدیک‌تر است.
[۷] مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، فضل بن حسن، مقدمه، بلاغی‌، محمدجواد، ج‌۱۰، ص۴۸۴، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.


۲.۱.۲ - فرا خواندن مردم به اعمال نیکو

تقدیم مرگ می‌تواند از این جهت باشد که مرگ بیش‌تر مردم را به اعمال نیکو می‌خواند؛ چنانچه در دنباله آیه می‌فرماید: «لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا».
[۸] تفسیر شریف لاهیجی، شریف لاهیجی، محمد بن علی، تحقیق، حسینی ارموی (محدث)، میر جلال الدین، ج‌۴، ص۵۲۷، تهران، دفتر نشر داد، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.


۲.۱.۳ - تقدم خلق مرگ بر خلق حیات

احتمال دارد که مراد از مرگ، مرگ دنیوی، و مقصود از حیات، زندگی اخروی باشد که در این صورت نیز خلق مرگ مقدم بر خلق حیات است.
[۹] أسئلة القرآن و أجوبتها، محمد بن ابی بکر الرازی‌، ص۳۳۲، بیروت، المکتبة العصریه، چاپ اول، ۱۴۲۳ق، ۲۰۰۳م.‌



اما در ارتباط با مقدم داشتن « ظلمت» بر «نور» باید گفت: از مجموع آیاتی که واژه ظلمت و تاریکی بر نور و روشنی مقدم شده، می‌فهمیم که انسان در بدو تولد چون ناآگاه است، ابتدا در تاریکی قرار دارد، مگر آن‌که مقدماتی ایجاد کند که خدا دست او را گرفته و به نور هدایت رهنمون شود. با این وجود ممکن است همین انسان اگر نور هدایت را نادیده بگیرد، شیطان او را مجدداً در تاریکی و گمراهی قرار دهد. به این واقعیت در آیه ۲۵۷ سوره بقره اشاره شده که یک بار ظلمت را بر نور مقدم داشته و بار دیگر نور را بر ظلمت مقدم می‌داند: «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمات»‌.

در همین راستا باید دانست که ظلمت و نور را می‌توان از دیدگاه‌های مختلف، به عوامل مختلفی منتسب کرد؛ مانند ظلمت کفر، ظلمت جهل، ظلمت اخلاق رذیله، ظلمت معاصی. در مقابل نور ایمان، نور علم، نور صفات حمیده، نور عبادت و... خداوند مؤمنان را از جمیع این نوع ظلمات بیرون برده و در نور ایمان و علم و صفات حمیده و اعمال صالحه داخل فرموده و آنها را هدایت و ارشاد و توفیق و سعادت مرحمت کرده و قلوب آنها را نورانی نموده و از ظلمت قبر و قیامت نجات بخشیده است.
[۱۲] اطیب البیان فی تفسیر القرآن، طیب، سید عبد الحسین، ج‌۳، ص۲۳، تهران، اسلام، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.




۱. بقره/سوره۶۷، آیه۱ و ۲.    
۲. مخزن العرفان در تفسیر قرآن، بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، ج‌۱۴، ص۷، تهران، نهضت زنان مسلمان، ۱۳۶۱ش.
۳. بقره/سوره۲، آیه۲۸.    
۴. مخزن العرفان در تفسیر قرآن، بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، ج‌۱۴، ص۸، تهران، نهضت زنان مسلمان، ۱۳۶۱ش.
۵. شوری/سوره۴۲، آیه۴۹.    
۶. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، فضل بن حسن، ج‌۱۰، ص۶۹.    
۷. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، فضل بن حسن، مقدمه، بلاغی‌، محمدجواد، ج‌۱۰، ص۴۸۴، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
۸. تفسیر شریف لاهیجی، شریف لاهیجی، محمد بن علی، تحقیق، حسینی ارموی (محدث)، میر جلال الدین، ج‌۴، ص۵۲۷، تهران، دفتر نشر داد، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
۹. أسئلة القرآن و أجوبتها، محمد بن ابی بکر الرازی‌، ص۳۳۲، بیروت، المکتبة العصریه، چاپ اول، ۱۴۲۳ق، ۲۰۰۳م.‌
۱۰. نحل/سوره۱۶، آیه۷۸.    
۱۱. بقره/سوره۲، آیه۲۵۷.    
۱۲. اطیب البیان فی تفسیر القرآن، طیب، سید عبد الحسین، ج‌۳، ص۲۳، تهران، اسلام، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.



پایگاه اسلام کوئست.    



جعبه ابزار