تفاوت قواعد اخلاقی و حقوقی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: قواعد اخلاقی، قواعد حقوقی.
پرسش: قضایا و قواعد اخلاقی با قضایا و قواعد حقوقی چه فرقی دارد؟
پاسخ: قضایا و قواعد اخلاقی با قضایا و قواعد حقوقی تفاوتهایی دارد. یکی از این تفاوتها، «تفاوت در اهداف» است؛ هدف اصلی حقوق، سعادت اجتماعی مردم در زندگی دنیا است که به وسیله قواعد حقوقی با ضمانت اجرائی
دولت تامین میشود، ولی هدف نهایی اخلاق سعادت ابدی و
کمال معنوی است و دایره آن وسیعتر از مسائل اجتماعی است؛ از اینرو موضوعات حقوقی و اخلاقی تداخل پیدا میکند و یک قضیه از این نظر که مربوط به سعادت اجتماعی انسان است و مورد حمایت دولت میباشد حقوقی، و از این لحاظ که میتواند در سعادت ابدی و کمال معنوی انسان مؤثر باشد، اخلاقی تلقی میشود؛ مانند وجوب ردّ
امانت و حرمت
خیانت.
حقوق، مجموعه قواعد الزامآور کلی است که به منظور ایجاد
نظم و
عدالت بر یک جامعه حکومت میکند و از طرف دولت تضمین شده است. بنابر این، قواعد حقوق، الزامآور و مجموعهای از «باید و نباید» است. حقوق دو هدف دارد که گاه با هم متعارض هستند:۱. ایجاد نظم ۲. استقرار عدالت. این دو بدون دیگری فایده مطلوب را ندارند، بلکه اساس عدالت باید بر زمینه نظم باشد.
قواعد اخلاقی؛ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﻗﻮاﻋﺪی است ﮐﻪ ﻻزﻣﻪ ﻧﯿﮑﻮﮐﺎری و رﺳﯿﺪن ﺑﻪ
ﮐﻤﺎل اﺳﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ به وسیله
اﺧﻼق، ﻣﺎ ﻣﻌﯿﺎری به دﺳﺖ میآورﯾﻢ ﮐﻪ چه کاری خوب و چه کاری خوب و چه کاری بد است.
قضایا و قواعد اخلاقی و حقوقی به دو صورت بیان میشوند:
وقتی گفته میشود «دروغ گفتن برای
اصلاح ذات البین جایز است»؛ هنگامی که
فقیه یا حقوقدان مسلمانی بخواهد چنین احکامی را بیان کند نیازی به ذکر نظام اخلاقی یا حقوقی اسلام ندارد؛ از اینرو، معمولاً قید «در اسلام» در کلام نمیآید.
ملاک صدق و کذب در چنین قضایایی مطابقت و عدم مطابقت آنها با مدارک و منابع اخلاقی و حقوقی است و راه شناختن آنها هم مراجعه به منابع مربوط به نظام معیّن است، مثلاً راه شناختن قواعد اخلاقی و حقوقی اسلام مراجعه به کتاب و سنت میباشد.
برای حکایت از ثبوت واقعی و نفس الأمری مفاد و محتوای این قضایا است صرف نظر از اینکه در نظام ارزشی خاصی معتبر شمرده شده یا جامعهای آنرا پذیرفته باشد، چنانکه درباره اصول کلی اخلاق و حقوق و از جمله حقوق فطری گفته میشود؛ مانند این قضایای اخلاقی «عدالت خوب است» و «به هیچ انسانی نباید
ظلم کرد» و مانند این قضایای حقوقی «هر انسانی
حق حیات دارد» و «هیچ انسانی را به ناحق نباید کشت.»
وجه اشتراک قضایای اخلاقی و حقوقی در این است که این قضایا و قواعد، مربوط به رفتار اختیاری انساناند؛ رفتارهایی که وسایلی برای رسیدن به اهداف مطلوب میباشند و ارزشی بودن آنها به لحاظ همین مطلوبیت وسیلهای و مقدّمی آنها است.
هر رفتار اختیاری که در جهت کسب فضیلت یا رذیلت باشد، «فعل اخلاقی» (به مفهوم عام) است؛ هر چند در مفهوم خاص، تنها به کارهای پسندیده فعل اخلاقی گفته میشود.
بدیهی است موضوع مطالعه و مقایسه میان قواعد و قضایای حقوقی با قواعد و قضایای اخلاقی، قواعد اخلاق عملی است که همچون قواعد حقوقی، از نوع گزارههای دستوری (و نه توصیفی) به شمار میآید. لذا قدر مسلّم وجه مشترک قواعد و قضایای حقوقی و قواعد و قضایای اخلاقی این است که موضوع هر دو، رفتارهای اختیاری انسان است و به همین دلیل هر دو نوع قواعد، ماهیتی دستوری دارند.
برای تمیز و تشخیص قواعد و قضایای حقوقی و اخلاقی از یکدیگر، وجوه افتراق و تفاوتهایی در کتابهای
فلسفه اخلاق و
علم حقوق بیان شده است که بیشتر آنها بیش از آنکه ویژگی قاعده حقوقی یا قاعده اخلاقی باشد، تنها وصف غالب آنها است. بنابر این، نمیتوان وجه روشن و قاطعی برای تمیز قواعد و قضایای حقوقی و اخلاقی ارائه نمود.
اما به هر حال، تفاوتهایی بیان شده است که یکی از این موارد، «تفاوت در اهداف» است؛ چنانکه میدانیم هدف اصلی حقوق، سعادت اجتماعی مردم در زندگی دنیا است که به وسیله قواعد حقوقی با ضمانت اجرایی دولت تأمین میشود ولی هدف نهایی اخلاق،
سعادت ابدی و کمال معنوی است و دایره آن وسیعتر از مسائل اجتماعی است؛ از اینرو موضوعات حقوقی و اخلاقی تداخل پیدا میکند و یک قضیه از این نظر که مربوط به سعادت اجتماعی انسان است و مورد حمایت دولت میباشد حقوقی، و از این لحاظ که میتواند در سعادت ابدی و کمال معنوی انسان مؤثر باشد، اخلاقی تلقی میشود؛ مانند وجوب ردّ امانت و حرمت خیانت، در چنین مواردی اگر رعایت این قاعده فقط به انگیزه ترس از مجازات دولت باشد ارزش اخلاقی ندارد، هر چند کاری موافق با موازین حقوقی است، و اگر به انگیزه هدف عالیتر که همان هدف اخلاقی است، انجام گیرد کاری اخلاقی هم خواهد بود.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «تفاوت قواعد اخلاقی و حقوقی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۵/۱۰.