• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تفاوت اصول عملیه با اصول لفظیه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: استصحاب، اصول عملیه، اصول لفظیه، مجتهد.

پرسش: تفاوت اصول عملیه با اصول لفظیه در چیست؟ چگونه می‌توان اصول عملیه را با مسائل مبتلابه تطبیق نمود؟

پاسخ: اصول عملیه به اصولی گفته می‌شود که از منبع عقل یا از برخی عمومات موجود در منابع نقلی سرچشمه گرفته است اما اصول لفظیه به هر حکمی که مجرایش الفاظ باشد اطلاق می‌شود.



گاهی در برخی موضوعات، مجتهد در مقام جست و جو از ادلۀ شرعی، دلیلی نقلی که مستقیماً با آن موضوع مرتبط باشد را نمی‌یابد، لذا برای بیان حکم شرعی ناچار است که به برخی از اصولی استناد کند که از منبع عقل یا از برخی عمومات موجود در منابع نقلی سرچشمه گرفته است.به این اصول، اصول عملیه گفته می‌شود.(در کتاب کفایة الاصول مرحوم آخوند خراسانی چنین آمده است: «المقصد السابع فی الاصول العملیة و هی التی ینتهی الیها المجتهد بعد الفحص و الیاس عن الظفر بدلیل مما دل علیه حکم العقل او عموم النقل‌.» )
وجود اصول عملیه کمک زیادی به پویایی فقه کرده است، به طوری که با استفاده از آن می‌توان در مورد موضوعات جدیدی که سابقه‌ای در شریعت نداشته است، نظر داده و حکم آن را با اصول برگرفته از عقل و عمومات نقل، استخراج کرد.


هر حکم ظاهری که مجرایش الفاظ باشد، اصول لفظیه نام دارد؛ چون این اصول در مورد انسان مردد و شاک جاری می‌شود، لذا عنوان اصل بر آن اطلاق شده است.
[۲] ولایی، عیسی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ص۱۰۶، نشر نی‌، تهران، چاپ ششم، ۱۳۸۷ش.
به دیگر سخن؛ گاهی شک در لفظ، شک در مراد متکلم است؛ یعنی معنای حقیقی و مجازی لفظ کاملاً مشخص و معلوم است و شک ولی تردید مربوط به آن است که آیا متکلّم معنای‌ حقیقی لفظ را اراده کرده و یا آن‌که معنای مجازی مرادش خواهد بود؟ در صورت شک در مراد متکلم، باید به اصول لفظیه مراجعه شود.


مهم‌ترین اصول لفظیه عبارت‌اند از: اصالة الاطلاق، اصالة الحقیقه، اصالة العموم، اصالة عدم التقدیر، اصالة الظهور که هریک از اصول مزبور تحت عنوان خاص خود مورد بحث قرار گرفته است.


درباره فرق اصول عملیه با اصول لفظیه‌ گفته‌اند:
۱.در اصول عملیه، عقل حکم به تحقیق و تفحص می‌کند، (از باب وجوب دفع ضرر محتمل) ولی در اصول‌ لفظیه‌ چون منش و روش گویندگان تکیه و اعتماد به مقیّد و مخصّص (به صیغه اسم مفعول) است؛ مانند الفاظ عام و مطلق که در معرض تخصیص و تقیید قرار می‌گیرند.
[۶] نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، ج۲، ص۵۴۱، دفتر انتشارات اسلامی، قم‌، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.

۲.مثبِتات و لوازم عقلی و عادی اصول لفظیّه، حجّت است؛ زیرا اصول لفظیّه که به اصالة الظهور بازگشت می‌کنند، از اماراتند و اماره همانند آیینه‌ای است که تمام لوازم را نشان می‌دهد. به ‌خلاف مثبِتات اصول عملیّه که حجّت نمی‌باشد.
[۷] صالحی مازندارنی، اسماعیل، شرح کفایة الاصول، ج۴، ص۱۰۵، نشر صالحان‌، قم، چاپ اول، ۱۳۸۲ش




۱. آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ص۳۳۷، موسسه آل البیت، ۱۴۰۹ ق.    
۲. ولایی، عیسی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ص۱۰۶، نشر نی‌، تهران، چاپ ششم، ۱۳۸۷ش.
۳. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۱، ص۲۸، اسماعیلیان‌، قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ش.    
۴. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۱، ص۲۸، اسماعیلیان‌، قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ش.    
۵. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۱، ص۲۷ – ۳۱.    
۶. نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، ج۲، ص۵۴۱، دفتر انتشارات اسلامی، قم‌، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
۷. صالحی مازندارنی، اسماعیل، شرح کفایة الاصول، ج۴، ص۱۰۵، نشر صالحان‌، قم، چاپ اول، ۱۳۸۲ش



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «تفاوت اصول عملیه با اصول لفظیه»، تاریخ بازیابی۱۳۹۵/۰۷/۰۷.    



جعبه ابزار