تضییع نماز
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: قرآن کریم،
نماز،
حدیث.
پرسش: مراد از «تضییع نماز» که در قرآن و حدیث مورد سرزنش قرار گرفته، چیست؟
قرآن کریم در
آیه شریف: «فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ اَضَاعُواْ الصَّلَوةَ وَ اتَّبَعُواْ الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا؛
آنگاه پس از آنان، جانشینانی به جایشان نشستند که نماز را تباه ساختند و از هوسها پیروی کردند. پس به زودی
[
سزای
]
گمراهی
[
خود
]
را خواهند دید»، تباهکنندگانِ نماز را به تندی، نکوهیده و
وعده عذاب به آنها داده است.
افزون بر این، دو آیه شریف: «فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ• الَّذِینَ هُمْ عَن صَلاَتِهِمْ سَاهُونَ؛
ویل برای نمازگزاران است؛ آنان که از نمازشان غافلاند با توجّه به روایت ناظر به آن
(که «سهو» را به «تضییع»
تفسیر کرده) نیز تهدیدی از سوی
خداوند نسبت به ضایعکنندگان نماز و بیان عواقب سوء این پدیده ناپسند است.
همچنین احادیث متعدّد این باب، همسو و همصدا با آیات پیش گفته، تضییع (تباه کردن) نماز را کاری زشت دانسته و زیانهای آن را بیان کردهاند. برخی از این احادیث، تضییعنماز را نقطه مقابل محافظت از نماز بر شمردهاند.
از اینرو برای بررسی مفهوم و آثار آن، میتوان از مفهومشناسی و شناخت آثار محافظت از
نماز نیز مدد گرفت.
واژهشناس در باره واژه تضییع اینگونه نظر دادهاند:
ابن فارس، واژهشناس عرب، میگوید:
«ض، ی، ع، اصل صحیح یدلّ علی فوت الشیء و ذهابه و هلاکه؛
ضیع، اصلی صحیح است که بر فوت چیزی و از میان رفتن و نابودی آن دلالت میکند.»
دیگر واژهشناس،
ابنمنظور نیز آن را به معنای «هلاک» دانسته و در باره
آیه ۵۹ از
سوره مریم، دو
تفسیر را نقل میکند:
یکی خواندن نماز در خارج از وقت آن و دیگر، ترک کلّی و به جا نیاوردن همیشگی آن، و تفسیر دوم را با سیاق آیه، متناسبتر میداند؛ زیرا مقصود
آیه،
کافران و تارکان نماز هستند و دلیل آن، استثنای توبهکنندگان و ایمان آورندگان در آیه بعد است.
افزون بر اینان،
ابناثیر، غریبنگار مشهور، در باره «اضاعه» چنین نگاشته است:
انّه نهی عن اضاعة المال، یعنی انفاقه فی غیر طاعة اللَّه تعالی و الاسراف و التبذیر.
او از تضییع مال، نهی کرد، یعنی: از این که در غیر اطاعت خدای متعال هزینه شود و یا در مصرف آن، زیادهروی و ولخرجی گردد،
نهی کرد.
روشن است که هر یک از این موارد اخیر، به اتلاف و بیثمر کردن مال میانجامد.
نتیجه اینکه: این واژه در لغت و نیز در کاربردهایش در متون دینی، به معنای ترک و تلف کردن و هلاک نمودن و در یک کلام، تباه کردن چیزی است، خواه با ترک کلّی باشد و یا با به جا آوردن نادرست و بدون لحاظ شرایط و ملزومات آن، بهگونهای که نتیجه و فایده آن، حاصل نشود، که در این صورت با ترک آن، تفاوتی ندارد و میتوان آن را هلاک شده و از میان رفته دانست.
اکنون تضییع نماز از دیدگاه مفسّران بررسی میکنیم:
بنا به گفته
امین الاسلام طبرسی،
بسیاری از مفسّران کهن، آیه
سوره مریم را ناظر به تأخیر نماز و به جا آوردن آن در غیر وقت و گروه اندکی نیز آیه را مربوط به ترک نماز دانستهاند. طَبْرِسی، بدون ذکر مستند خود، معنای نخست را منقول از
امام صادق (علیهالسّلام) میداند، که به نظر میرسد سخن وی اشاره به این حدیث از امام صادق (علیهالسّلام) باشد: ؟
«انَّ العَبدَ اذا صَلَّی الصَّلاةَ فی وَقتِها و حافَظَ عَلَیهَا ارتَفَعَت بَیضاءَ نَقِیَّةً، تَقولُ: حَفِظتَنی حَفَظَکَ اللَّهُ، و اذا لَم یُصَلِّها لِوقَتِها و لَم یُحافِظ عَلَیهَا ارتَفَعَت سَوداءَ مُظلِمَةً، تَقولُ:ضَیَّعتَنی ضَیَّعَکَ اللَّهُ؛
هنگامی که بنده نماز را در وقتش و با حدودش بخواند، سپید و نورانی بالا میرود و میگوید: «مرا حفظ کردی.
خدا تو را حفظ کند! و هنگامی که در غیر وقتش و بدون حدودش بخواند، سیاه و تاریک بالا میرود و میگوید: «مرا تباه کردی،
خدا تو را تباه کند!».
بیشتر تفسیرهای دیگر نیز به همین دو معنا اشاره کردهاند، هر چند به حلّ این اختلاف ظاهری نپرداختهاند. شاید بتوان اینگونه گفت که مفسّران، هر دو قول را با هم سازگار و آنها را دو فرد از یک معنای کلّی دانستهاند، بدین معنا که نمایانترین فرد «تضییع»، همان ترک کلّی نماز است و فرد دیگرش، عدم رعایت حدود و شرایط و اجزای اصلی آن (مانند وقت) است.
به سخن دیگر، کسی که نماز را آناندازه به تأخیر میاندازد که وقت ادای آن به پایان میرسد و باید در خارج از وقت، قضا کند، مقصودِ حقیقی نماز را (که همان ذکر مستمر و مداوم خداوند است)، تحصیل نکرده و آن را تباه نموده است، بویژه اگر این کار به صورت عادت در آید و مکرّر صورت بگیرد. با این بیان میتوان روایت امام صادق (علیهالسّلام) را ناظر به مصداق اخیر تضییع، یعنی در غیر وقت خواندن دانست، بی آن که مصداق اوّل را
نفی کرده باشد؛ زیرا مصداق اوّل، یعنی ترک کلّی نماز، به روشنی، مصداق تضییع شمرده میشود و بی تردید، زیانهای آن مانند دچار شدن به غَی و فرجام بد را در پی دارد. به جهت این آشکاری، امام (علیهالسّلام) نیز از ذکر آن، صرف نظر کرده و به بیان مصداقهای دیگر، پرداخته است.
سخن پایانی، اینکه: چه بسا بتوان دو تفسیر یاد شده را نه ناظر به مصادیق انحصاری، بلکه در صدد بیان دو مصداق بارزترِ تضییع (تباه کردن) نماز دانست. بر این اساس، تضییع میتواند مصداقهای نازل تری از قبیل عدم اهتمام غیر موجّه به اموری چون اوّل وقت، جماعت خواندن و... داشته باشد، همچنان که در مقابل، از اهتمام به این امور به عنوان نشانههای محافظت از
نماز، یاد شده است.
حدیثنت، برگرفته از مقاله «تضییع نماز» تاریخ بازیابی۱۳۹۷/۷/۱۴.