• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تدبیر در زندگی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: تدبیر، عبد، بنده، حقیقت بندگی، عبودیت، قضا و قدر.

پرسش: در روایت آمده است: «و لا یدبّر العبد لنفسه تدبیرا». آیا این روایت توصیه می‌کند که در زندگی، برنامه‌ریزی نداشته باشید؟!

پاسخ: معنای جمله «وَ لَا یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیرا» این است که بنده (انسان) در زندگی خود برنامه‌ریزی‌هایی می‌کند، اما خداوند تقدیر و قضا و قدر خود را اعمال می‌کند؛ این قضا و قدر گاه با برنامه‌ریزی انسان در یک راستا قرار می‌گیرد و گاه مصلحت خدا، چیزی را اقتضا می‌کند که با برنامه‌ریزی انسان همخوان نیست.



جمله‌ای که در حدیث عنوان بصری آمده است: «وَ لَا یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیرا»، به معنای عدم تدبیر، بی‌نظمی‌ و نداشتن برنامه در زندگی نیست، بلکه بدان معنا است که انسان باید به مقامی‌ برسد که تدبیر خود را در برابر تدبیر پروردگار هیچ بداند و تدبیر واقعی را تنها در اختیار خدای متعال ببیند.

۱.۱ - حقیقت عبودیت

در این حدیث از امام (علیه‌السّلام) در باره حقیقت عبودیت و بندگی سؤال شد که حقیقت عبودیت چیست؟ امام فرمود: به سه چیز می‌توان این حقیقت را دریافت.
اول: این‌که بندگان آنچه را که خداوند به آنها بخشیده، ملک خود ندانند؛ زیرا بندگان خدا مالک نیستند، آنها هر چه دارند از خدا است و هر جا که خدا امر کند باید خرج کنند.
دوم: بنده‌ به این نتیجه برسد که هرگز این قدرت را ندارد که تنها با تکیه بر فکر و‌ اندیشه‌اش، کارهای خود را اداره کند.
سوم: تمام وقت خود را صرف انجام اوامر خدا و ترک نواهی او کند.
بنابر این؛ هر گاه بنده، چیزی را که خدا به او بخشیده ملک خود نداند، انفاقش در راه خدا بر وی آسان گردد، هر گاه بنده‌ای تدبیر امور خود را به خداوند واگذارد و بفهمد که با عقل و تدبیرش نمی‌تواند امور خود را آن طور که هست اداره کند، گرفتاری‌های دنیا و مصائب آن بر او گوارا می‌گردد. و هر گاه بنده به امر و نهی خدا گردن نهاد، هیچ‌گاه با مردم جدال نمی‌کند، و به آنان فخر نمی‌فروشد.
هر گاه خداوند به بنده‌ای این سه ویژگی را هدیه کرد؛ دنیا، شیطان و مردم در نظرش خوار می‌شود، و برای جمع کردن مال و فخر فروشی به دنبال دنیا نمی‌رود، و از مردم عزّت و مقام نمی‌طلبد، و اوقاتش را هدر نمی‌دهد، این اوّلین درجه پرهیزگاران است.


روایت دیگری وجود دارد که می‌تواند بیانی دیگر از متن موجود در پرسش باشد. آن روایت چنین است:
«عَنْ اَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ عَنْ اَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ (علیه‌السّلام) اَنَّهُ قَالَ: اِنَّ رَجُلًا قَامَ اِلَی اَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه‌السّلام) فَقَالَ یَا اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ بِمَا ذَا عَرَفْتَ رَبَّکَ قَالَ بِفَسْخِ الْعَزْمِ وَ نَقْضِ الْهَمِّ لَمَّا هَمَمْتُ فَحِیلَ بَیْنِی وَ بَیْنَ هَمِّی وَ عَزَمْتُ فَخَالَفَ الْقَضَاءُ عَزْمِی عَلِمْتُ اَنَّ الْمُدَبِّرَ غَیْرِی‌... ؛
امام محمد باقر از پدرش، از جدش (علیه‌السّلام) نقل می‌کند مردی در جلسه‌ای برخاست و از امام علی (علیه‌السّلام) پرسید؛ یا امیرالمؤمنین پروردگارت را به چه چیز شناختی؟
علی (علیه‌السّلام) فرمود به فسخ عزم که آنچه بر آن دل بسته بودم از هم باز شکافت؛ به نقض هم که آنچه را که قصد آن کرده بودم درهم شکست؛ و چون قصد چیزی کردم، میان من و مقصودم حائل و مانع بهم رسید؛ عزم چیزی کردم که قضا و قدر با عزم من مخالف شد؛ دانستم که تدبیر کننده‌ای غیر از من است.»

۲.۱ - نکته

قابل دقت و تامل است که امام (علیه‌السّلام) نفرمود که من تدبیر نمی‌کنم، بلکه فرمود گاه تدبیرم به نتیجه مطلوب نمی‌رسد و آنچه دل‌خواه من است نتیجه‌اش آن نمی‌شود؛ لذا از همین راه درک می‌کنم که در واقع تدبیر به دست دیگری است.


با توجه به توضیحاتی که ارائه شد معنای جمله «وَ لَا یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیرا» این است که بنده (انسان) در زندگی خود برنامه‌ریزی‌هایی می‌کند، اما خداوند تقدیر و قضا و قدر خود را اعمال می‌کند؛ این قضا و قدر گاه با برنامه‌ریزی انسان در یک راستا قرار می‌گیرد و گاه مصلحت خدا، چیزی را اقتضا می‌کند که با برنامه‌ریزی انسان همخوان نیست.


۱. طبرسی، علی بن حسن‌، مشکاة الانوار فی غرر الاخبار، ص۵۶۳. ‌    
۲. ابن بابویه، محمد بن علی‌، التوحید، ص۲۸۸، محقق، مصحح، حسینی،‌ هاشم، جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، ۱۳۹۸ ق.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «تدبیر در زندگی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۵/۵.    



جعبه ابزار