• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تحجر در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پرسش؟ تحجر از دیدگاه قرآن و احادیث را توضیح دهید.




تَحَجُّردر لغت به معنی سنگ شدن است
[۱] تحجّر: بسان سنگ شد. مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی به فارسی، ص۲۰.




در اصطلاح به معنی امتناع انسان از پذیرش حق و روی گردانی از خداوند است که به قلب انسان نسبت داده می شود.
[۲] فی ظلال القرآن، ج‏۲، ص: ۱۰۹۰ " والقلب الذی لا ترده الشدة إلی اللّه قلب تحجر فلم تعد...".
نقطه ی مقابل تَحَجُّر شرح صدر است.



در آیات قرآ ن از تَحَجُّر به قساوت قلب و عدم خضوع در برابر حقیقت تعبیر شده است.



همان گونه که انسانها در درک مطالب و خودجوشی یکسان نیستند، بعضی با یک اشاره ی لطیف یا یک کلام کوتاه، حقیقت را به خوبی درک می‏کنند و بعضی در نقطه ی مقابل آن قرار دارند، در پذیرش حق هم عده ای با یک تذکر بیدار می‏ شوند، و یک موعظه و اندرز در روح آنها طوفانی بپا می‏کند، در حالی که بعضی دیگر شدیدترین خطابه‏ها و گویاترین دلائل و نیرومندترین اندرز و مواعظ در وجودشان کمترین اثری نمی‏گذارد.



قرآن در این زمینه بعضی از انسانها را صاحب "شرح صدر" و گستردگی روح و بعضی را دارای تنگی و "ضیق صدر" معرفی می‏کند، چنان که می‏فرماید: " فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ"؛" آن کس را که خدا می‏خواهد هدایتش کند، سینه‏اش را برای اسلام گشاده می‏سازد، و آن کس را که بخواهد گمراه نماید سینه‏اش را چنان تنگ می‏کند که گویی می‏خواهد به آسمان بالا رود"! این موضوعی است که با مطالعه حالات افراد کاملا مشخص است، بعضی آن چنان روحشان باز و گشاده است که هر قدر از حقایق در آن وارد شود به راحتی پذیرا می‏شوند، اما بعضی به عکس آن چنان روح و فکرشان محدود است که گویی هیچ جایی برای هیچ حقیقتی در آن نیست، گویی مغزشان را در یک محفظه با دیوارهای نیرومند آهنی قرار داده‏اند.



این افراد مورد نکوهش قرآن مجید قرار گرفته اند، آنجا که می فرماید:«وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ، وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»"چرا هنگامی که مجازات ما به آنان رسید، (خضوع نکردند و) تسلیم نشدند؟! بلکه دلهای آنها قساوت پیدا کرد و شیطان، هر کاری را که می‏کردند، در نظرشان زینت داد!".
افراد متحجر از یادآوری و تذکر و نصیحت بهره‏ای نمی‏گیرند و بر تغافل نسبت به حقیقت و بی‏خبری از آن تعمّد می‏ورزند. قرآن می فرماید:" وَ إِذا ذُکِّرُوا لا یَذْکُرُونَ"؛ "و چون به آنها یادآوری شود (تذکر داده شود)، به یاد نمی‏آورند (متذکر نمی شوند)".
[۷] تفسیر هدایت، ج‏۱۱، ص۱۹۸.





۷.۱ - تقلید از عوام


تقلید از عوام سبب تحجّر و جمود است.مشرکان در توجیه اعمال خود می گفتند: چون پدران خود را بر این دین یافتیم این دین را برگزیدیم.پایبندی بی‏چون و چرا به سنّت‏ها و آداب ملّی و قومی، سبب تخدیر جامعه و سدّ راه فکر و نوآوری و مانع شناخت حقیقت است. البته باید توجه داشت که این گونه از تقلید و پیروی با تقلید از اهل علم و دانشمندان، فرق دارد و این نه تنها مانع شناخت حقیقت و نوآوری نیست بلکه وسیله‏ی تکامل و رشد و ترقّی است ‏و به همین دلیل مورد تأیید قرآن قرار گرفته است. چنانکه قرآن برای رسیدن به هدایت و رشد می فرماید: «فَسْئَلُوا أَهْلَالذِّکْر...ِ»؛"از اهل ذکر بپرسید".
[۱۱] تفسیر نور، ج‏۸، ص۳۲۴.
و «فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ....»؛ "به هدایت آنان اقتدا کنید."

۷.۲ - هم نشینی با بدان و تأثیر پذیری از آنان



۷.۳ - دنیا پرستی


دنیا پرستی، هوا پرستی و آرزوهای دور و دراز، باعث تنگی روح و قساوت قلب می‏شود.
امام صادق (علیه السلام):" اوحی اللَّه عز و جل الی موسی یا موسی لا تفرح بکثرة المال، و لا تدع ذکری علی کل حال، فان کثرة المال تنسی الذنوب، و ان ترک ذکری یقسی القلوب":" خداوند متعال به موسی (علیه السلام) وحی فرستاد که ای موسی! از فزونی اموال خوشحال مباش، و یاد مرا در هیچ حال ترک مکن، چرا که فزونی مال" غالبا موجب فراموش کردن گناهان است، و ترک یاد من قلب را سخت می‏کند.از جمله پیام های دیگر پروردگار به حضرت موسی (علیه السلام) این بود: یا موسی لا تطول فی الدنیا املک، فیقسو قلبک، و القاسی القلب منی بعید:" ای موسی آرزوهایت را در دنیا دراز مکن که قلبت سخت و انعطاف ناپذیر می‏شود، و سنگدلان از من دورند"!.

۷.۴ - کفر


مؤمن همیشه رو به رشد و حرکت است، زیرا چشم حقیقت ‏بین، نور، نفس پاک و دل زنده دارد، امّا کافر حاضر نیست حقیقت را ببیند و به خاطر سنگدلی، آن را نمی‏پذیرد و به دلیل ظلمات جهل و تعصب و تحجّر در راه حقّ حرکت نمی‏کند.
[۱۵] تفسیر نور، ج‏۹، ص۴۹۲.


۷.۵ - جهل و گناه


قال أمیر المؤمنین علیه السلام:" ما جفت الدموع الا لقسوة القلوب، و ما قست القلوب الا لکثرة الذنوب"امیر مؤمنان (ع)فرمود:" اشکها خشک نمی‏شوند مگر به خاطر سختی دلها و دلها سخت و سنگین نمی‏شوند مگر به خاطر فزونی گناه".




۸.۱ - تحجّر و تعصّب، سبب نادیده گرفتن حقایق است


قرآن می فرماید: «بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ»؛ "(متحجّرین) به آنچه بر انگیخته شده اند، کفر می ورزند".

۸.۲ - پایان تحجّر و تعصّب و لجاجت نابودی است

[۱۸] تفسیر نور، ج‏۱۰، ص۴۴۷

خدای متعال می فرماید: «فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ...»؛ "ما از آنها انتقام می گیریم."زیرا تعصّب و تحجّر به جایی می‏رسد که پیامبر معصومی چون ابراهیم که بیان و معجزه و علم دارد به خاطر مشتی سنگ و چوب و جماد محکوم به سوختن می‏شود.

۸.۳ - تحجّر و تعصّب، سبب دل مردگی می شود


مؤمنان، مردمی زنده دل و برخوردار از حیات حقیقی هستند. زیرا ایمان به فرد و جامعه حیات می‏بخشد و کفر مرگ فرد و جامعه را در پی دارد.



در پاسخ به این سؤال، باید گفت: هنگامی که نفوس در گودال ژرفی از خواب و آسایش فرو می‏رود و در آن هنگام که دلها سنگ و از صخره ی سنگ ها سخت‏تر می‏شود، و آدمی بدون فهم و اراده با سنتهای باطل خو می گیرد، و به هیچ تکامل و تطوری رضا نمی‏دهد. در آن صورت نیاز انسان به بانگ های بیم دهنده، شدت می‏یابد، تا قلب او از خواب بیدار شود، و عقل از تسلط انبوه خرافات رهایی یابد.



خداوند متعال برای رهایی از تحجر و قساوت قلب، اسباب زیادی را مهیا کرده است (بشرط این که انسان نیز بخواهد ). بعضی از این اسباب عبارتند از:
۱- وحی پیامبر(صلی الله و علیه و آله)، به صورتی پیوسته روشنی هایی را در محیطی از تاریکی سخت، و بانگ های پرخروشی را در محیطی از خاموشی و جمود، و آتشفشانهای سوزنده‏ای را برای از بین بردن مقدّسات باطل و خرافات به جای مانده از دوران جاهلیت، بر همگان آشکار می‏سازد.
سوره تکویر یکی از بانگ های آژیری است، و چون درب قلب بر آن گشوده شده باشد، همچون کلیدی برای تطور و ابداع در قلب و عقل و رفتار عمل می‏کند.
[۲۲] تفسیر هدایت، ج۱۷، ص۳۴۸، با اندکی تغییر در عبارت.

۲- یادآوری و تذکر سبب برانگیختن و بیدار کردن دانسته‏های انسان در خاطره و ذهن است و عقل انسان، به گونه ای است که اگر صاحب خرد آن را بکاود و برانگیزد، حقایق نهفته ی بسیاری از او آشکار می شود که می تواند قساوت قلب را از انسان بزداید.
۳- مطالعات پی‏گیر و مستمر در آثار و احوال و سرنوشت گذشتگان و عبرت گرفتن از آنان.
۴- ارتباط مداوم با دانشمندان و علمای صالح.
۵- یاد خدا.
۶- خودسازی و ت هذیب نفس، پرهیز از گناه و مخصوصا پرهیز از غذای حرام.
به هر حال برای به دست آوردن شرح صدر و رهایی از قساوت قلب باید به درگاه خدا روی آورد تا آن نور الهی که پیامبر وعده داده در قلب بتابد، باید آئینه قلب را از زنگار گناه صیقل داد و سرای دل را از زباله‏های هوا و هوس پاک کرد تا آماده پذیرایی محبوب گردد، اشک ریختن از خوف خدا، و از عشق آن محبوب بی‏مثال، تاثیر عجیبی در رقت قلب و نرمش و گسترش روح دارد، و جمود چشم از نشانه‏های سنگدلی است.


 
۱. تحجّر: بسان سنگ شد. مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی به فارسی، ص۲۰.
۲. فی ظلال القرآن، ج‏۲، ص: ۱۰۹۰ " والقلب الذی لا ترده الشدة إلی اللّه قلب تحجر فلم تعد...".
۳. تفسیر نمونه، ج‌۱۹، ص۴۲۶-۴۲۷.    
۴. انعام/سوره۶، آیه۱۲۵.    
۵. انعام/سوره۶، آیه۴۳.    
۶. صافات/سوره۳۷، آیه۱۳.    
۷. تفسیر هدایت، ج‏۱۱، ص۱۹۸.
۸. شعراء/سوره۲۶، آیه۷۴ «بَلْ وَجَدْنا آباءَنا...».    
۹. نحل/سوره۱۶، آیه۴۳.    
۱۰. انبیاء/سوره۲۱، آیه۷.    
۱۱. تفسیر نور، ج‏۸، ص۳۲۴.
۱۲. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    
۱۳. بحار الانوار، ج۲۴، ص۳۴۲.    
۱۴. کافی، ج۲، ص۳۲۹، باب القسوة" حدیث ۱.    
۱۵. تفسیر نور، ج‏۹، ص۴۹۲.
۱۶. بحار الانوار، ج۷۸، ص۵۵.    
۱۷. زخرف/سوره۴۳، آیه۲۴.    
۱۸. تفسیر نور، ج‏۱۰، ص۴۴۷
۱۹. زخرف/سوره۴۳، آیه۲۵.    
۲۰. حجر/سوره۱۵، آیه۷۹.    
۲۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۶.    
۲۲. تفسیر هدایت، ج۱۷، ص۳۴۸، با اندکی تغییر در عبارت.




اسلام کوئیست.    



جعبه ابزار