• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تاریخچه حجاب در اسلام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلید واژه: حجاب ، تاریخ حجاب و پیشینه حجاب در اسلام .
پرسش:تاریخچه حجاب در اسلام چیست؟
پاسخ:حجاب به معنای پوشاندن بدن زن در برابر نامحرم ، از احکام ضروری دین اسلام است. در ادیان الهی دیگر از جمله آئین زرتشت ، یهود و مسیحیت نیز این حکم با تفاوت‌هایی وجود دارد.



صرف نظر از مباحثی چون ادله حجاب، محدوده حجاب اسلامی، فلسفه آن و مباحث دیگر، یکی از مباحث لازم در این باره، بررسی پیشینه این حکم است؛ به این معنا که آیا اسلام خود قانون و دستور خاصی برای پوشش زنان در برابر مردان نامحرم ارائه داده است یا این‌که نه، رسم موجود بین بانوان مسلمان ، ریشه‌ای دیرینه دارد؟
ضرورت طرح این بحث از آن‌جا ناشی می‌شود که برخی مدعی شده‌اند:«ارتباط عرب با ایران، از موجبات رواج حجاب در قلمرو اسلام شد»
[۱] تاریخ تمدن، ویل دورانت، ج ۴، ص ۲۸۲.
و معتقدند که «حجاب رایج میان مسلمانان عادتی است که از ایرانیان، پس از مسلمان شدنشان به سایر مسلمانان سرایت کرد.» برخی دیگر نیز گفته اند:«حجاب از ملل غیر مسلمان روم و ایران، به جهان اسلام وارد شده است.»
[۲] مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج ۱۹، ص ۳۸۶ - ۳۹۱.
این مقاله در صدد کشف اثبات این مسئله است.


قبل از ورود به بحث، لازم است معنای واژه حجاب و مقصود از حجاب بیان شود. به گفته اهل لغت، این واژه به صورت متعدّی و به معنای "در پرده قرار دادن" به کار می‌رود.
" ابن درید " می‌گوید:«حجبت الشیء... اذا سترته، و الحجاب:السِّتر...، احتجبت الشمس فی السحاب اذا تستترت فیه.
[۳] جمهرة اللغة، محمد ابن درید، ذیل واژه حجب.
حجاب، پوششی است که روی شیء را فرا می‌گیرد و حجاب یعنی پرده...، زمانی که خورشید در ابر فرو می‌رود، عرب می‌گوید:احتجبت الشمس فی السحاب».
" فیومی " این واژه را چنین توضیح می‌دهد:"حجب فعلی متعدّی است و به معنای مانع شدن به کار می‌رود. به پرده، حجاب می‌گویند، زیرا مانع از دیدن است، و به دربان، حاجب گفته می‌شود، زیرا وی مانع از ورود افراد است. این واژه در اصل، بر موانع جسمانی اطلاق می‌گردد، ولی برخی مواقع به موانع معنوی نیز، حجاب گفته می‌شود."
[۴] مصباح المنیر، احمد فیومی، واژه حجب.

از گفتار اهل لغت می‌توان نتیجه گرفت که در زبان عرب، حجاب به پوششی گفته می‌شود که مانع از دیدن شیئی پوشانده شده می‌شود.

۲.۱ - معنای لغوی حجاب در کلام شهید مطهری

شهید مطهری نتیجه تحقیقات لغوی خود را درباره این واژه، چنین بیان می‌کند:"کلمه حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب. بیشتر استعمالش به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می‌دهد که پرده، وسیله پوشش است و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت، هر پوشش حجاب نیست؛ آن پوشش، حجاب نامیده می‌شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد."
[۵] مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج ۱۹، ص ۴۳۰ ۴۲۹.

این واژه در قرآن و حدیث نیز با عنایت به همین معنای لغوی به کار رفته و معنای خاصی پیدا نکرده است. شهید مطهری می‌فرماید:"در قرآن کریم در داستان سلیمان ، غروب خورشید را این طور توصیف می‌کند:«حتی توارت بالحجاب» یعنی تا آن وقتی که خورشید در پشت پرده مخفی شد. تعبیر حجاب با همین معنا، در آیه ۵۱ سوره شوری (آیه ۵۱ سوره شوری) و نیز در آیه ۵۳ سوره احزاب (آیه ۵۳ سوره احزاب)به کار برده شده است.... در دستوری که امیر المومنین علیه‌السلام به مالک اشتر نوشته است می‌فرماید:«فلا تطولن احتجابک عن رعیتک» یعنی در میان مردم باش. کمتر خود را در اندرون خانه از مردم پنهان کن. حاجب و دربان، تو را از مردم جدا نکند بلکه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار ده.
[۷] مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج ۱۹، ص ۴۳۰.



حجاب در علومی چون عرفان و طب و شاید دیگر علوم، اصطلاح خاصی دارد
[۸] لغتنامه دهخدا، علی اکبر دهخدا، ذیل واژه حجاب.
اما در مسئله مورد بحث این نوشتار، که مسئله‌ای فقهی است، دارای معنای خاصی نیست.
این واژه در فقه، در معنای لغوی خود که همان پرده حائل میان دو چیز باشد، به کار رفته و معنای جدیدی برای آن ایجاد نشده بود. در دوران متأخر، این واژه معنای اصطلاحی خاصی پیدا کرده و به پوشش خاص زنان، اطلاق شده است.

۳.۱ - مفهوم اصطلاحی حجاب در کلام شهید مطهری

شهید مطهری در این باره می‌فرماید:"استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن، اصطلاح نسبتاً جدیدی است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها، کلمه ستر که به معنی پوشش است به کار می‌رفته است. فقها چه در کتاب الصلوة و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شده‌اند، کلمه ستر را به کار برده‌اند نه کلمه حجاب را. بهتر این بود که این کلمه، عوض نمی‌شد و ما همیشه همان کلمه پوشش را به کار می‌بردیم، زیرا چنان که گفتیم معنی شایع لغت حجاب، پرده است و اگر در مورد پوشش به کار برده می‌شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر، موجب شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود. پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه‌گری و خودنمایی نپردازد. آیات مربوطه، همین معنی را ذکر می‌کند و فتوای فقها هم مؤید همین مطلب است... در آیات مربوطه، لغت حجاب به کار نرفته است. آیاتی که در این باره هست چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب، حدود پوشش و تماس‌های زن و مرد را ذکر کرده است، بدون آن که کلمه حجاب را به کار برده باشد. آیه‌ای که در آن کلمه حجاب به کار رفته است مربوط است به زنان پیغمبر اسلام ."
[۱۱] مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج ۱۹، ص ۴۳۰۴۳۱.


۳.۲ - معنای اصطلاحی جدید حجاب

معنای اصطلاحی جدید این واژه، عبارت است از:پوششی که زن در برابر نامحرمان باید استفاده کند و از جلوه‌گری و خودنمایی بپرهیزد. در این نوشتار نیز همین معنای اصطلاحی مورد نظر است، نه پرده نشینی زنان. تردیدی نیست که حجاب در این اندازه، یکی از احکام مشترک ادیان ابراهیمی
[۱۲] فقه پژوهی قرآنی، محمد علی ایازی، ص ۱۹۲-۱۹۳۴.
و از احکام ضروری اسلام بوده و همه طوایف اسلامی بر آن اتفاق نظر دارند.


در کتاب تاریخ تمدن می‌خوانیم:"پس از داریوش، مقام زن خصوصاً در طبقه ثروتمندان، تنزل پیدا کرد. زنان فقیر چون برای کار کردن ناچار از آمد و شد، در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ کردند، ولی در مورد زنان دیگر، گوشه نشینی زمان حیض که بر ایشان واجب بود رفته رفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگی اجتماعی‌شان را فرا گرفت.... زنان طبقات بالای اجتماع، جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار، از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی‌شد که آشکارا با مردان آمیزش کنند. زنان شوهردار، حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقش‌هایی که از ایران باستان بر جای مانده، هیچ صورت زن دیده نمی‌شود و نامی از ایشان به نظر نمی‌رسد."
[۱۳] تاریخ تمدن، ویل دورانت، ج ۱، ص ۴۳۳-۴۴۴.
[۱۴] مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج ۱۹، ص ۳۸۵۳۹۱.

شهید مطهری از سخنان "جواهر لعل نهرو" چنین استنباط می‌کند که او معتقد است که «رومیان نیز (شاید تحت تأثیر قوم یهود) حجاب داشته‌اند و رسم حرم سراداری نیز از روم و ایران به دربار خلفای اسلامی راه یافت».
[۱۵] مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج ۱۹، ص ۳۹۰.



شواهد متعددی از قرآن، حاکی از این نکته است که در جامعه عرب قبل از اسلام، زنان برای حضور در اجتماع، از پوشش مناسب و مطلوبی برخوردار نبودند.
۱) به همین دلیل همسران پیامبر صلوات‌اللّه‌علیه از متابعت آن الگو، منع می‌شوند:"یا نِسَاء النَّبِی لَسْتُنَّ کَأَحَد مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا• وَقَرْنَ فِی بُیوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیةِ الْأُولَی؛ ای همسران پیامبر، شما مانند هیچ یک از زنان(دیگر) نیستید. اگر سر پروا دارید پس به ناز سخن مگویید تا آن که در دلش بیماری است، طمع ورزد و گفتاری شایسته گویید و در خانه‌هایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم، زینت‌های خود را آشکار مکنید."
۲) دستورهای اصلاحی اسلام نسبت به پوشش زنان نیز حاکی از برخی نقص‌ها و کاستی‌ها در پوشش زنان آن دوره و فاصله آن، با پوشش مورد سفارش اسلام است:
الف) "یا أَیهَا النَّبِی قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَی أَن یعْرَفْنَ فَلَا یؤْذَینَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا؛ ای پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوشش‌های خود را بر خود، فروتر گیرند. این برای آن که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند (به احتیاط) نزدیک‌تر است و خدا آمرزنده مهربان است.
[۱۸] در کتاب الانوار، تالیف ابوالحسن بکری، یکی از منابع کتاب بحار الانوار ، هنگام گزارش بازگشت پیامبرصلوات‌الله‌علیه از سفر شام و ملاقات ایشان با خدیجه سخن از حجاب و برداشتن حجاب است که ممکن است حاکی از وجود این رسم در بین زنان بزرگ آن دوره باشد و رفتاری شخصی به حساب آید و با آن چه در نقل‌های تاریخی که بیان گر رویه حاکم بر اجتماع بوده منافات ندارد. ( بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، ج ۱۶، ص ۵۲.    
). البته باید توجه داشت که برخی از علما به کتاب او انتقادهایی داشته‌اند. (معالم المدرستین، مرتضی عسکری، ج ۱، ص ۲۹۱.)
ب) همین نکته، از آیات سوره نور نیز که درباره آن‌ها بحث خواهد شد، فهمیده می‌شود. شأن نزول آیه ۳۰ سوره نور، اشاره‌ای به کیفیت پوشش قبل از دستور حجاب دارد. در این شأن نزول آمده است:«کان النسا یتقنعن خلف آذانهن؛ زنان دنباله مقنعه خود را به پشت گوش‌های خود می‌انداختند» بنابراین، گلو و بناگوش آن‌ها هویدا بود. تاریخ پژوهان نیز این نکته را که زنان جزیرة العرب از حجاب مناسبی برخوردار نبودند، تأیید می‌کنند.
[۱۹] المفصل فی تاریخ العرب، جواد علی، ج ۴، ص ۶۱۷.
[۲۰] الجاهلیه، یحیی جبوری، ص ۷۲.
[۲۱] مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج ۱۹، ص ۳۸۵-۳۹۱.
اکنون سخن در این است که این وضعیت، به دنبال وضع قانون اسلامی مبنی بر ضرورت حجاب بر هم خورد.


مسئله حجاب در دو سوره از سوره‌های قرآن مطرح شده است. ابتدا این نکته به طور اجمال، در سوره احزاب، مطرح شده و سپس با تفصیل بیش‌تر در سوره نور آمده است:

۶.۱ - آیات سوره نور

و َقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیوبِهِنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیرِ أُوْلِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یظْهَرُوا عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعًا أَیهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ و به زنان با‌ایمان بگو دیدگان خود را (از هر نامحرمی) فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند مگر آن چه طبعاً از آن پیداست و باید روسری خود را بر گردن خویش (فرو) اندازند و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (هم‌کیش) خود یا کنیزانشان یا خدمت کاران مرد که(از زن) بی‌نیازند یا کودکانی که بر عورت‌های زنان، وقوف حاصل نکرده‌اند آشکار نکنند و پاهای خود را (به گونه‌ای به زمین) نکوبند تا آن‌چه از زینتشان نهفته می‌دارند معلوم گردد. ای مؤمنان !همگی (از مرد و زن) به درگاه خدا توبه کنید امید که رستگار شوید. وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاء اللَّاتِی لَا یرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیسَ عَلَیهِنَّ جُنَاحٌ أَن یضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیرَ مُتَبَرِّجَات بِزِینَة وَ أَن یسْتَعْفِفْنَ خَیرٌ لَّهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛ و بر زنان از کار افتاده ای که (دیگر) امید زناشویی ندارند گناهی نیست که پوشش خود را کنار نهند (به شرطی که) زینتی را آشکار نکنند، و عفت ورزیدن برای آن‌ها بهتر است و خدا شنوای داناست.

۶.۲ - شأن نزول آیات سوره نور

در شأن نزول آیه ۳۰ سوره نور « قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم ویحفظوا فروجهم...»
۱. جناب کلینی به سند خویش از سعد اسکاف نقل می‌کند که امام باقر علیه السلام فرمود:"جوانی از جماعت انصار در شهر مدینه با زنی روبه رو شد. در آن زمان زنان پوشش سر خود را پشت گوش‌های خود می‌انداختند (در نتیجه، بنا گوش و گردن ایشان هویدا بود.) وقتی زن از کنار وی گذشت، جوان سر را به عقب برگرداند و هم چنان که راه می‌رفت وی را نظاره می‌کرد و وارد کوچه‌ای شد و در حالی که به پشت سر خود نگاه می‌کرد به راه خود ادامه داد که صورتش به استخوان یا تکه شیشه‌ای که از دیوار بیرون زده بود برخورد کرد و شکست. وقتی آن زن از نظرش محو شد نگاه کرد و دید که بدن و لباسش خونین شد. (به خود آمد) و گفت:به خدا سوگند خدمت رسول خدا صلوات‌الله‌علیه می‌رسم و او را از این مسئله خبر دار می‌کنم. پس خدمت رسول خدا صلوات‌الله‌علیه شرفیاب شد. پیامبر صلوات‌الله‌علیه از حال وی جویا شد و او جریان را به اطلاع آن جناب رساند. پس جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد:قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم ویحفظوا فروجهم ذلک أزکی لهم إنّ الله خبیرٌ بما یصنعون. "
[۲۵] آیت الله خوئی این روایت را در کتاب النکاح، ج ۱، ص ۵۱، معتبره می‌داند.
[۲۶] مرحوم محقق داماد نیز به نقل از:تقریرات درس صلاه مرحوم محقق داماد، ص ۳۳۷، این روایت را صحیحه دانسته است.

۲. سیوطی نیز این شأن نزول را به نقل از " ابن مردویه " از امام علی علیه السلام نقل کرده است.
[۲۸] فتح القدیر، ج ۴، ص ۲۳.
از این شأن نزول می‌توان استنباط کرد که اولین آیاتی که در تشریع حجاب و بیان محدوده نظر، نازل شده، همین آیات سوره نور است.

۶.۳ - پوشش زنان بعد از نزول آیات سوره نور

گزارش‌های تاریخی حاکی از آن است که مسلمانان بعد از نزول این آیات، رویه متفاوتی را پیش گرفتند و با شنیدن این آیات، به ضرورت ایجاد تغییرات و دگرگونی‌هایی در چگونگی پوشش زنان پی بردند و به همین دلیل بعد از نزول این آیات، زنان با پوشش‌های متفاوتی در اجتماع حاضر می‌شدند.
الف) مثلا طبری (۲۴۴۳۱۰ ق) در تفسیر خود آورده است:" عن عائشه زوج النبی صلی الله علیه وآله انّها قالت یرحم الله النساء المهاجرات الاول لما انزل الله«ولیضربنّ بخمرهنّ...» شققن اکثف مروطهن فاختمرن به؛
[۲۹] جامع البیان، ابن جریر طبری، ج ۹، ص ۳۰۶.
[۳۰] صحاح جوهری، اسماعیل جوهری.
رحمت خدا بر زنان مهاجر پیشگام باد که هنگامی که خداوند فرمان حجاب را نازل فرمود، ضخیم‌ترین پوشش‌های پشمین خود را برش داده و با آن سر و گردن خود را پوشاندند."
ب) سیوطی (۸۴۹۹۱۱ ق) نیز به سند خود از ام سلمه نقل می‌کند که بعد از نزول آیه «یدنین علیهن من جلابیبهن»، زنان انصار از منازلشان با پوشش‌های مشکی خارج می‌شدند به گونه‌ای که به نظر می‌رسید بر سر ایشان کلاغی نشسته است.
[۳۱] الدر المنثور، جلال الدین سیوطی، ج ۵، ص ۲۲۱.
به گفته سیوطی این گزارش ذیل آیه «ولیضربن بخمرهن» از سوره نور نیز در جوامع روایی متعددی نقل شده است.
[۳۲] درالمنثور، جلال الدین سیوطی، ج ۵، ص۴۲.

ج) در کلام دیگری آمده است که نزد عایشه از برتری زنان قریش سخن به میان آمد. او گفت زنان قریش صاحبان فضیلت‌اند اما به خدا قسم من در پای بندی به کتاب خدا و ایمان به قرآن کسی را برتر از زنان انصار ندیدم. وقتی آیه «ولیضربنّ بخمرهنّ علی جیوبهنّ» نازل شد و مردان، این آیه را در خانه‌ها بر زنان خود خواندند، بعد از آن هر یک از آن زنان با لباس خود، سر و کناره‌های صورتش را می‌پوشاند. آنان وقتی صبح پشت سر رسول خدا به نماز ایستادند، سر و گردن خود را پوشانده بودند به گونه‌ای که خیال می‌کردی بر سر آن‌ها کلاغ نشسته است.
[۳۳] در المنثور، جلال الدین سیوطی، ج ۵، ص ۴۲. تا آن جا که تحقیق شد این مطالب در کتاب‌های روائی شیعی یافت نشد.

از آن‌چه گذشت معلوم می‌شود که برداشت مردم از این آیات، ضرورت تجدید نظر در چگونگی حضور زنان در اجتماع و بین نامحرمان بود. فقها و مفسران نیز مفاد این آیات را وجوب پوشش خاص برای زنان در برابر مردان نامحرم دانسته‌اند.
[۳۴] احکام القران، ابوبکر جصاص، ج ۳، ص ۳۱۵ - ۳۱۹.
[۳۵] احکام القران، ابوبکر جصاص، ج ۳، ص ۳۶۹ - ۳۷۲.
[۳۶] فقه القران، سعید راوندی، ج ۲، ص ۱۲۷ ۱۳۰.
[۳۷] کنزالعرفان، فاضل مقداد، ج ۲، ص ۲۲۰-۲۲۴.
[۳۸] زبده البیان، احمد اردبیلی، ج ۲، ص ۶۸۴ -۶۹۹.
در محدوده دلالت آیات، ۳۲-۳۳ و ۵۳ سوره احزاب نیز بین مفسران اختلاف است.

۶.۴ - تاریخ نزول سوره احزاب و نور

به اتفاق دانشمندان علوم قرآن، سوره های نور و احزاب از سوره‌های مدنی قرآن هستند. بر اساس نقل بسیاری از دانشمندان علوم قرآن، سوره احزاب که متعرض حوادث سال پنجم هجری است چهارمین یا پنجمین سوره‌ای است که در مدینه بر پیامبر اکرم صلوات‌الله‌علیه نازل شد و سوره نور نیز بعد از سوره نصر که بعد از صلح حدیبیه (سال ششم هجری) و قبل از فتح مکه (ماه رمضان سال هشتم )در مدینه بر پیامبر صلوات‌الله‌علیه نازل شده است.
[۴۲] البرهان، محمد زرکشی، ج ۱، ص ۲۵۱.
[۴۳] الاتقان، جلال الدین سیوطی، ج ۱، ص ۴۱.
[۴۴] الاتقان، جلال الدین سیوطی، ج ۱، ص ۴۳.
[۴۵] التمهید، محمد هادی معرفت، ج ۱، ص ۱۰۶۱۰۷.

محققان تاریخ اسلامی نیز معتقدند که سوره نور، به طور تقریبی در سال هشتم هجری آغاز شد، زیرا این سوره بعد از سوره نصر که در سال هشتم نازل شد و در تاریخ نقل شده که پیامبر بعد از این سوره، دو سال در قید حیات بود و سوره نور بعد از سوره احزاب که نزول آن از آغاز سال پنجم شروع شد، نازل شده است. به روایت ابن عباس چندین سوره، بین زمان نزول سوره نور و احزاب فاصله شده است.
[۴۶] حدیث الافک، جعفر مرتضی عاملی، ص ۱۲۹.
[۴۷] حدیث الافک، جعفر مرتضی عاملی، ص ۱۳۷.



شواهد روایی متعددی نیز گویای این نکته اند که حجاب در زمان رسول خدا صلوات‌الله‌علیه واجب شد و آن جناب با کسانی که خود را با وضعیت جدید وفق نداده بودند و هنوز از پوشش مرسوم گذشته استفاده می‌کردند برخورد کرده و تذکر می‌دادند.
۱) در روایاتی از سوی رسول خدا صلوات الله‌علیه، محدوده حجاب بیان شده است. به عنوان نمونه در روایتی آمده است که نمایان ساختن تمام بدن برای زوج رواست و سر و گردن را می‌توان در برابر پسر و برادر آشکار کرد، اما در برابر نامحرم باید از چهار پوشش استفاده کرد: پیراهن (درع)، روسری (خمار)، پوششی وسیع‌تر از روسری که بر روی سینه می‌افتد (جلباب) و چادر (ازار)
[۴۹] مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی، ج ۷، ص ۲۷۱.
.
۲) شیخ صدوق به سند خود از امام صادق علیه السلام و آن حضرت از پدران خود از رسول خدا صلوات‌الله‌علیه نقل می‌کنند که آن حضرت فرمود:" روا نیست زنی که به دوران عادت ماهانه بلوغ رسیده، موی جلوی سر و گیسوان خود را آشکار کند.
۳) در روایت دیگری آمده است که برای پیامبر صلوات‌الله‌علیه چند قواره پارچه آوردند. پیامبر قواره‌ای را به یکی از یاران خود داد و به او فرمود:" این را دو قسمت کن: قسمتی را برای خود جامه کن و قسمت دیگر آن را به همسرت بده تا برای خود روسری کند. بعد به وی فرمود: به همسرت بگو برای این پارچه آستری فراهم کند تا بدن وی از زیر آن نمایان نباشد."
[۵۲] سنن أبی داود، ابی داود سجستانی، ج ۲، ص ۲۷۲.

۴) هم چنین در روایتی آمده است که پیامبر صلوات‌الله‌علیه با جابر بن عبدالله انصاری به خانه فاطمه سلام‌الله‌علیها رفتند. پیامبر، اجازه ورود خواست و فرمود:" من و کسی که همراه من است وارد شویم." فاطمه فرمود:" روسری بر سر ندارم." پیامبر صلوات‌الله‌علیه فرمود:" قسمت اضافه روپوش خود را بر سر خود بگیر و بعد پیامبر صلوات‌الله‌علیه و جابر، بر حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها وارد شدند.
۵) برخی روایات نشان می‌دهد زنانی که خود را با وضع جدید تطبیق نداده بودند مورد اعتراض قرار می‌گرفتند. عایشه می‌گوید:دختر عبدالله بن طفیل که برادر مادری من بود در حالی که زینت کرده بود به خانه‌ام آمد. در همان هنگام، پیامبر صلوات‌الله‌علیه نیز وارد شد و هنگامی که او را دید، از او روی برگرداند. عایشه گفت یا رسول الله این دختر، بردارزاده من و خردسال است! پس پیامبر فرمود:" هنگامی که زن به دوران عادت ماهانه رسید بر او جایز نیست که جز روی خود موضع دیگری را نمایان کند."
[۵۴] جامع البیان، ابن جریر طبری، ج ۹، ص ۳۰۵.

۶) در گزارش دیگری نیز عایشه می‌گوید که اسماء دختر ابی بکر ، در حالی که پوششی نازک بر تن داشت بر پیامبر صلوات‌الله‌علیه وارد شد. پیامبر صلوات‌الله‌علیه از وی روی گرداند و به وی فرمود:"ای اسماء ! وقتی زن به سنی رسید که عادت ماهانه برای او اتفاق می‌افتد جایز نیست که جز صورت و دست وی تا قدری بالای مچ در معرض دید دیگران قرار گیرد."
[۵۵] الدر المنثور، جلال الدین سیوطی، ج ۵، ص ۴۲.

۷) قبل از غزوه طائف ، دو نفر که عموم مردم، آنان را «غیر اولی الاربه؛ یعنی مردی که از زن بی نیاز است.» به حساب می‌آوردند، جمال و وضع ظاهری زنی از اهالی طائف را تعریف می‌کردند که چنین و چنان است. پیامبر صلوات‌الله‌علیه سخن ایشان را شنید و درباره این دو نفر فرمود:"می‌بینم که شما دو نفر به زنان تمایل دارید (غیر أولی الأربه نمی‌باشید)." آن گاه دستور داد تا آن دو را به محلی به نام «عرایا» تبعید کردند.
[۵۸] فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، ج ۹، ص ۲۷۴.
این قضیه حاکی از آن است که قبل از فتح طائف، که در شوال سال هشتم هجری اتفاق افتاد مسئله حجاب و رعایت حریم زنان مطرح بوده است.
این روایات اگر چه از نظر سند و دلالت نیازمند بررسی است، اما روی هم رفته حاکی از این موضوع است که حجاب، قبل از آن که بین مسلمانان و ایرانیان یا رومیان ارتباطی برقرار شود، تشریع شده و پشتوانه‌ای دینی داشته است و چنین نبود که پس از تعامل با دیگر ملل، بین مسلمانان پیدا شده باشد.


سرآغاز ارتباط ایرانیان و رومیان با اسلام، به زمانی باز می‌گردد که رسول خدا صلوات‌الله‌علیه، تصمیم گرفتند دعوت خویش را گسترش داده و ایران و روم و ملل دیگر را به اسلام دعوت نمایند. براساس گزارش‌های تاریخی، پیامبر صلوات‌الله‌علیه در سال ششم هجری برای حاکمان ایران و روم، نامه نگاری و دعوت خویش را از ایشان آغاز کرد. البته این مرحله، ارتباطی برقرار نشد و ارتباط ایرانیان با مسلمانان تا زمان خلیفه دوم، در همین حد باقی ماند و در دوره حکومت خلیفه دوم ، که مسلمانان، ایران را فتح کردند ارتباط تنگاتنگی میان آن‌ها به وجود آمد و زمینه تأثیر گذاری‌ و تعامل فرهنگی فراهم شد. ارتباط میان رومیان و مسلمانان نیز به همین دوران باز می‌گردد.
با مقایسه‌ای سطحی میان تاریخ نزول آیات حجاب و تشریع حجاب در اسلام و زمان پیدایش ارتباط میان مسلمانان عرب و دیگر ملل، نادرستی پندار تسرّی حجاب از سایر ملل به اسلام عیان می‌گردد.


به رغم آن چه گفته شد با گزارش‌هایی روبه رو می‌شویم که حاکی از آن است که مردان نامحرم با زنانی برخورد نموده و آن‌ها را شناخته‌اند. به عنوان نمونه، سبیعه دختر حرث، که همسر سعد پسر خوله از قبیله بنی عامر بود و در جنگ بدر حضور داشت می‌گوید:"شوهرم در سال حجة الوداع از دنیا رفت و من حامله بودم و بعد از مدت کوتاهی از فوت او، وضع حمل کردم و پس از پشت سر گذاشتن دوران نقاهت، خود را آرایش کردم. مردی به نام ابو السنابل پسر بعکک از قبیله بنی عبدالدار ، بر من وارد شد و وقتی مرا در آن حال دید به من ایراد گرفت که چرا آرایش کردی؟ می‌خواهی ازدواج کنی! به خدا قسم تو تا چهار ماه و ده روز نباید چنین کنی! سبیعه می‌گوید:با شنیدن این سخنان خود را جمع کردم و شب هنگام خدمت پیامبر صلوات‌الله‌علیه رسیدم و مسئله را از او سؤال کردم. او به من چنین دستور داد:" با وضع حمل، دوران عدّه تمام شده و اگر بخواهی می‌توانی ازدواج کنی."
[۶۱] صحیح البخاری، ابوعبدالله بخاری، ج ۵ ص ۱۳.

این نقل به روشنی دلالت می‌کند که در سال آخر عمر رسول خدا صلوات‌الله‌علیه و بنا بر شواهدی که گفته شد، بعد از گذشت حدود دو سال از زمان وجوب حجاب، زنی مسلمان در برابر نامحرم به گونه‌ای حاضر شده که مرد نامحرم وی را شناخته است. آیا این گزارش‌ها با وجوب حجاب در آن دوره منافاتی ندارد؟ این گزارش‌ها با توجه به آن چه در این نوشتار استنباط شده چگونه قابل جمع است؟

۹.۱ - جمع بین گزارشات تاریخی و وجوب حجاب

اگر فرض را بر صحت این گزارش‌ها قرار دهیم و تعارضی بین این گزارش‌ها و شواهد داخلی آن وجود نداشته باشد
[۶۲] به عنوان مثال، نکاتی که در این روایت از نظر تاریخی قابل بررسی است، تعیین حقیقت داشتن وجود افرادی است که در این گزارش از آن‌ها نام برده شده است. در مرحله بعد باید تاریخ تولد و وفات ایشان معین شود، چه بسا در این بررسی‌ها نادرستی این گونه گزارش‌ها استنباط شود.
به چند صورت می‌توان بین این گزارش‌ها و وجوب حجاب در آن زمان، جمع کرد:
۱. بر فرض صحت نقل‌ها، وقتی انسان گزارشی را به صورت‌های گوناگون و با زیاده و نقصان، مشاهده می کند، چگونه می‌توان به جزئیات مطرح در این گزارش‌ها بها داد و بر آن استناد کرد و در نتیجه با مطالبی قطعی یا دست کم مطالبی که از درصد قطعیت بالایی برخوردار است معارض دانست؟ این نکته با توجه به آن چه در تاریخ حدیث، به اثبات رسیده که اهل سنت دست کم در سده اول هجری از ثبت و ضبط احادیث اجتناب کردند بسیار موجّه است و شاید به همین دلیل است که در فقه ، روایات نبوی چندان کاربردی ندارد. شعرانی درباره روایاتی که به طور گوناگون نقل شده، معتقداست:"آن چه از این روایات در این موارد می‌تواند مورد استناد قرار گیرد چکیده سخن است که مردم به طور معمول، قادر بر حفظ و ضبط آن هستند و خصوصیات الفاظ و کلمات به دلیل مختلف بودن، قابل استناد نیستند."
[۶۳] الوافی، فیض کاشانی، ج ۲۱، ص ۴۷۴، پاورقی.
ایشان در جای دیگر می‌گوید:" شیوه معاصران ما در تمسک به ویژگی‌های الفاظی که روایت می‌شود و جزئیات آن و ادعای ظنّ اطمینانی با استناد به این امور، قابل اعتماد نیست.
۲. از صحّت این گزارش‌ها مشروط بر این که ثابت شود که مربوط به بعد از وجوب حجاب است، می‌توان نتیجه گرفت در آن زمان، صورت زن‌ها باز بوده و بنابراین، دستور پوشش، شامل صورت نمی‌شود. چنان که برخی از حدیث «خثعمیه»
[۶۵] صحیح بخاری، ابوعبدالله بخاری، ج ۲، ص ۱۴۰.
[۶۶] صحیح بخاری، ابوعبدالله بخاری، ج ۲، ص ۲۱۸.
[۶۷] الخلاف، محمد طوسی، ج ۲، ص ۲۴۹ .
[۶۸] الخلاف، محمد طوسی، ج ۲ ، ص ۳۸۶.
[۶۹] مختلف الشیعه، حسن حلی، ج ۴، ۳۱۹.
چنین استنباط کرده‌اند.
[۷۰] مسالک الافهام الی آیات الاحکام، جواد کاظمی، ج ۳، پاورقی ص ۲۷۸-۲۷۹.
شاید بتوان گفت این استنباط، منوط به این است که پای بندی فردی که این رفتار از وی مشاهده و گزارش شده به دستورهای شرع مقدس ، اثبات گردد.
در پاسخ به این سؤال که آیا در این موارد، سکوت معصوم ، تقریر رفتار وی حساب نمی‌شود، باید گفت ممکن است اعتراض معصوم نقل نشده باشد.


ممکن است کسانی که مدعی شده اند که حجاب از ایران و روم بین اعراب مسلمان راه یافته، مقصودشان از حجاب، پرده نشینی زنان باشد.
شهید مطهری بعد از تخطئه این ادعا که حجاب از ایران یا جای دیگری به اسلام وارد شده باشد و ارائه شواهد مختصری بر این امر، می‌فرماید:"فقط بعدها بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه مسلمانان غیر عرب، حجاب از آن چه در زمان رسول اکرم صلوات‌الله‌علیه وجود داشت شدیدتر شد نه این که اسلام اساساً به پوشش زن هیچ عنایتی نداشته است."
[۷۱] مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج ۱۹، ص ۳۹۰.

البته برخی سخت گیری‌ها از جانب خلیفه دوم، حتی در زمان حیات رسول خدا صلوات‌الله‌علیه گزارش شده که در برخی موارد با عکس العمل برخی زنان رسول خدا رو به رو شده است. صحت و سقم این گزارش‌ها و در مرحله بعد، یافتن منشأ این طرز فکر، امری در خور بررسی و پژوهش است. بعید نیست که سخنان " ویل دورانت " و " جواهر لعل نهرو " (در ابتدای نوشته نقل شد) صرفاً ناظر به پرده نشینی زنان باشد و به ستر و پوشش آنان عنایتی نداشته‌اند.
برخی محققان نیز منکر پشتوانه دینی برای نقاب زدن و برقع بر چهره افکندن شده‌اند و آن را رسمی دانسته‌اند که از دیگر ملل، وارد فرهنگ اسلامی شده، البته این خود نیازمند تحقیقی مستقل است.
[۷۲] المنار، محمد رشید رضا، ذیل آیات نور.
[۷۳] دوائر الخوف، نصر حامد ابوزید، ص ۲۴۰.
[۷۴] المفصل فی تاریخ العرب، جواد علی، ج ۴، ص ۶۱۷.



اگر چه رسم حجاب در بین اقوام غیرعرب مرسوم بوده است اما حجاب در بین زنان عرب، نشأت گرفته از اقوام دیگر نیست. حکم حجاب به طور واضح در سال هشتم هجری نازل شد و این زمانی بود که هنوز اسلام از جزیرة العرب پای بیرون نگذاشته بود و به دنبال آن، زنان مسلمان عرب، از این دستور پیروی کردند. در دو سال باقیمانده از عمر رسول خدا، گزارش‌هایی موجود است که آن جناب با کسانی که هنوز خود را با وضعیت جدید تطبیق نداده بودند برخورد می‌نمود.


۱. سیوطی، عبدالرحمان، الاتقان .
۲. جصاص، احمد، احکام القران ، بیروت، دارالکتاب العربی.
۳. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار ، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
۴. زرکشی، محمد، البرهان ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ ق.
۵. ویل دورانت، تاریخ تمدن ، ترجمه ابوطالب صارمی و...، چاپ سوم، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۱.
۶. معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القران ، قم، مطبعه مهر، ۱۳۹۶.
۷. طبری، محمد، جامع البیان فی تاویل القرآن ، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ ق.
۸. عاملی، جعفرمرتضی، حدیث الافک ، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۰۰ ق.
۹. طوسی، محمد، الخلاف ، قم، موسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۷ ق.
۱۰. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور ، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۳ ق.
۱۱. ابوزید، نصرحامد، دوائر الخوف ، بیروت، المرکز الثقافی العربی، چاپ سوم، ۲۰۰۴ م.
۱۲. اردبیلی، احمد، زبدة البیان ، قم، انتشارات مومنین، ۱۴۲۱ م.
۱۳. سجستانی، سلیمان، سنن أبی داود ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ ق.
۱۴. مازندرانی، ملاصالح، شرح اصول کافی، تهران، مکتبة الاسلامیه، ۱۳۸۸ ق.
۱۵. شوکانی، محمد، فتح القدیر، عالم الکتب.
۱۶. کاشانی، فیض، الصافی ، تهران، مکتبه الصدر، ۱۴۱۶ ق.
۱۷. جوهری، اسماعیل، الصحاح تاج اللغه العربیه و صحاح العربیه ، چاپ هفتم، بیروت، دار العلم للملائین، ۱۴۰۷ق.
۱۸. عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری شرح صحیح البخاری ، بیروت، دار المعرفه للطباعه و النشر.
۱۹. الکوفی، احمد، فتوح البلدان ، بیروت، دارالندوه الجدیده.
۲۰. راوندی، قطب الدین، فقه القران ، قم، مکتبة آیة الله عظمی مرعشی، ۱۴۰۵ ق.
۲۱. کلینی، محمد، کافی ، چاپ سوم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۸ ق.
۲۲. سیوری، فاضل مقداد، کنز العرفان، تهران، مرتضوی، ۱۳۶۹.
۲۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین ، چاپ دوم، الثقافه الاسلامیه، ۱۴۰۸ ق.
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان ، بیروت، موسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۵ ق.
۲۵. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار ، قم، صدرا، ۱۴۲۰ ق.
۲۶. حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه ، قم، موسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ ق.
۲۷. عسکری، مرتضی، معالم المدرستین ، چاپ ششم، المجمع العلمی الاسلامی، ۱۴۱۶ ق.
۲۸. راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ قرآن ، قم، ذوی القربی، ۱۴۱۶ ق.
۲۹. صدوق، محمد، من لایحضره الفقیه ، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ ق.
۳۰. رشیدرضا، محمد، المنار ، چاپ دوم، بیروت، دارالمعرفه.
۳۱. طباطبائی، محمدحسین، المیزان ، قم، جامعه مدرسین.
۳۲. کاشانی، فیض، الوافی ، اصفهان، مکتبه امیر المومنین(علیه السلام)، ۱۴۰۶ ق.
۳۳. حرعاملی، محمد، وسائل الشیعه ، قم، آل البیت(علیهم السلام)، ۱۴۱۴ ق.




۱. تاریخ تمدن، ویل دورانت، ج ۴، ص ۲۸۲.
۲. مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج ۱۹، ص ۳۸۶ - ۳۹۱.
۳. جمهرة اللغة، محمد ابن درید، ذیل واژه حجب.
۴. مصباح المنیر، احمد فیومی، واژه حجب.
۵. مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج ۱۹، ص ۴۳۰ ۴۲۹.
۶. مفردات راغب، ابوالقاسم راغب اصفهانی، ج۱، ص ۱۰۸، ذیل ماده «حجب».    
۷. مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج ۱۹، ص ۴۳۰.
۸. لغتنامه دهخدا، علی اکبر دهخدا، ذیل واژه حجاب.
۹. جواهر الکلام، حسن نجفی، ج ۸، ص ۱۶۲-۱۷۵.    
۱۰. جواهر الکلام، حسن نجفی، ج ۲۹، ص ۷۶-۸۰.    
۱۱. مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج ۱۹، ص ۴۳۰۴۳۱.
۱۲. فقه پژوهی قرآنی، محمد علی ایازی، ص ۱۹۲-۱۹۳۴.
۱۳. تاریخ تمدن، ویل دورانت، ج ۱، ص ۴۳۳-۴۴۴.
۱۴. مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج ۱۹، ص ۳۸۵۳۹۱.
۱۵. مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج ۱۹، ص ۳۹۰.
۱۶. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۲-۳۳.    
۱۷. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۹.    
۱۸. در کتاب الانوار، تالیف ابوالحسن بکری، یکی از منابع کتاب بحار الانوار ، هنگام گزارش بازگشت پیامبرصلوات‌الله‌علیه از سفر شام و ملاقات ایشان با خدیجه سخن از حجاب و برداشتن حجاب است که ممکن است حاکی از وجود این رسم در بین زنان بزرگ آن دوره باشد و رفتاری شخصی به حساب آید و با آن چه در نقل‌های تاریخی که بیان گر رویه حاکم بر اجتماع بوده منافات ندارد. ( بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، ج ۱۶، ص ۵۲.    
۱۹. المفصل فی تاریخ العرب، جواد علی، ج ۴، ص ۶۱۷.
۲۰. الجاهلیه، یحیی جبوری، ص ۷۲.
۲۱. مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج ۱۹، ص ۳۸۵-۳۹۱.
۲۲. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۹.    
۲۳. نور/سوره۲۴، آیه۳۱.    
۲۴. کافی، محمد کلینی، ج ۵، ص ۵۲۱.    
۲۵. آیت الله خوئی این روایت را در کتاب النکاح، ج ۱، ص ۵۱، معتبره می‌داند.
۲۶. مرحوم محقق داماد نیز به نقل از:تقریرات درس صلاه مرحوم محقق داماد، ص ۳۳۷، این روایت را صحیحه دانسته است.
۲۷. به نقل از: المیزان، محمد حسین طباطبایی، ج ۱۵، ص ۱۱۶.    
۲۸. فتح القدیر، ج ۴، ص ۲۳.
۲۹. جامع البیان، ابن جریر طبری، ج ۹، ص ۳۰۶.
۳۰. صحاح جوهری، اسماعیل جوهری.
۳۱. الدر المنثور، جلال الدین سیوطی، ج ۵، ص ۲۲۱.
۳۲. درالمنثور، جلال الدین سیوطی، ج ۵، ص۴۲.
۳۳. در المنثور، جلال الدین سیوطی، ج ۵، ص ۴۲. تا آن جا که تحقیق شد این مطالب در کتاب‌های روائی شیعی یافت نشد.
۳۴. احکام القران، ابوبکر جصاص، ج ۳، ص ۳۱۵ - ۳۱۹.
۳۵. احکام القران، ابوبکر جصاص، ج ۳، ص ۳۶۹ - ۳۷۲.
۳۶. فقه القران، سعید راوندی، ج ۲، ص ۱۲۷ ۱۳۰.
۳۷. کنزالعرفان، فاضل مقداد، ج ۲، ص ۲۲۰-۲۲۴.
۳۸. زبده البیان، احمد اردبیلی، ج ۲، ص ۶۸۴ -۶۹۹.
۳۹. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۲-۳۳.    
۴۰. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۳.    
۴۱. المیزان، محمد حسین طباطبایی، ج ۲۰، ص ۳۷۶-۳۷۷.    
۴۲. البرهان، محمد زرکشی، ج ۱، ص ۲۵۱.
۴۳. الاتقان، جلال الدین سیوطی، ج ۱، ص ۴۱.
۴۴. الاتقان، جلال الدین سیوطی، ج ۱، ص ۴۳.
۴۵. التمهید، محمد هادی معرفت، ج ۱، ص ۱۰۶۱۰۷.
۴۶. حدیث الافک، جعفر مرتضی عاملی، ص ۱۲۹.
۴۷. حدیث الافک، جعفر مرتضی عاملی، ص ۱۳۷.
۴۸. مجمع البحرین، فخر الدین طریحی، ذیل واژه جلباب.    
۴۹. مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی، ج ۷، ص ۲۷۱.
۵۰. من لایحضره الفقیه، محمد صدوق، ج ۳، ص ۴۶۷.    
۵۱. کافی، محمد کلینی، ج ۵، ص ۵۲۰.    
۵۲. سنن أبی داود، ابی داود سجستانی، ج ۲، ص ۲۷۲.
۵۳. کافی، محمد کلینی، ج ۵، ص ۵۲۸.    
۵۴. جامع البیان، ابن جریر طبری، ج ۹، ص ۳۰۵.
۵۵. الدر المنثور، جلال الدین سیوطی، ج ۵، ص ۴۲.
۵۶. وسائل الشیعه، محمد عاملی، ج ۲۰، ص ۲۰۵.    
۵۷. کافی، محمد کلینی، ج ۵، ص ۵۲۳.    
۵۸. فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، ج ۹، ص ۲۷۴.
۵۹. فتوح البلدان، احمد کوفی، ج ۱، ص ۶۵.    
۶۰. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج ۲۱، ص ۱۶۸.    
۶۱. صحیح البخاری، ابوعبدالله بخاری، ج ۵ ص ۱۳.
۶۲. به عنوان مثال، نکاتی که در این روایت از نظر تاریخی قابل بررسی است، تعیین حقیقت داشتن وجود افرادی است که در این گزارش از آن‌ها نام برده شده است. در مرحله بعد باید تاریخ تولد و وفات ایشان معین شود، چه بسا در این بررسی‌ها نادرستی این گونه گزارش‌ها استنباط شود.
۶۳. الوافی، فیض کاشانی، ج ۲۱، ص ۴۷۴، پاورقی.
۶۴. شرح اصول کافی، ابوالحسن مازندرانی، ج ۳، ص ۱۶۵، پاورقی.    
۶۵. صحیح بخاری، ابوعبدالله بخاری، ج ۲، ص ۱۴۰.
۶۶. صحیح بخاری، ابوعبدالله بخاری، ج ۲، ص ۲۱۸.
۶۷. الخلاف، محمد طوسی، ج ۲، ص ۲۴۹ .
۶۸. الخلاف، محمد طوسی، ج ۲ ، ص ۳۸۶.
۶۹. مختلف الشیعه، حسن حلی، ج ۴، ۳۱۹.
۷۰. مسالک الافهام الی آیات الاحکام، جواد کاظمی، ج ۳، پاورقی ص ۲۷۸-۲۷۹.
۷۱. مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج ۱۹، ص ۳۹۰.
۷۲. المنار، محمد رشید رضا، ذیل آیات نور.
۷۳. دوائر الخوف، نصر حامد ابوزید، ص ۲۴۰.
۷۴. المفصل فی تاریخ العرب، جواد علی، ج ۴، ص ۶۱۷.



مرکز ملی پاسخگویی به سوالات شرعی    


رده‌های این صفحه : حجاب | زنان




جعبه ابزار