برف در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: کلیات، قرآن،
معارف حقیقیه،
شناخت خدا، علوم،
اصول دین ، فرهنگ اعراب،
زبان .
پرسش: چرا در
قرآن کریم درباره برف هیچ آیهای وجود ندارد؟
پاسخ: اینکه نام برف در قرآن نیامده، مسئله عجیبی نیست؛ چراکه به جز اسم برف موارد بسیار دیگری نیز وجود دارد که در قرآن به آنها اشاره نشده است. بدیهی است که این نقصی برای قرآن نخواهد بود؛ زیرا قرآن کتاب
دایرة المعارف نیست، تا اسامی هر چیزی در آن وجود داشته باشد. وقتی میگوییم قرآن کتابی جامع است، منظورمان این است که همه چیزهایی که ا
نسان برای رسیدن به
کمال و
سعادت اخروی و دنیوی خود بدان محتاج است، در قرآن بیان شده است.
قرآن کتاب
هدایت است و هر آنچه به این منظور کمک میرساند در این
کتاب مقدس آمده است و روش آن در بیان مطالب، اشاره به اصل و کلیات آنهاست و کمتر به بیان فروع و جزئیات پرداخته است که شاید دلیل آن گستردگی بیش از حد تصور موضوعات و احکام جزئی باشد.
در قرآن و دیگر منابع اسلامی به طبیعت و مظاهر آن و موجودات مختلف توجه بسیاری شده و از آنها بهعنوان
نعمت ها و نشانههای خداوند یکتا و عظمت و
قدرت او یاد شده است؛ زیرا یکی از راههای
خداشناسی توجه به مخلوقات و آثار خداست، به همین دلیل بیشتر، چیزهایی که در معرض دید مردم بوده، در قرآن از آنها یاد شده، تا در
خلقت آنها دقت شود.
بنابراین اگر نام چیزی در ق
رآن نیامده، مسئله عجیبی نیست؛ چراکه به جز اسم برف موارد بسیار دیگری نیز وجود دارد که در قرآن به آنها اشاره نشده است. برای مثال درباره میوهای مانند پرتقال یا لیمو و یا موز یا درباره موادی مانند نفت و بنزین و بسیاری از چیزهای دیگر مطلبی در قرآن وجود ندارد. پس این پرسش نسبت به همه آنها وجود خواهد داشت. بدیهی است که این نقصی برای قرآن نخواهد بود؛ چراکه قرآن کتاب دایرة المعارف نیست، تا اسامی هر چیزی در آن وجود داشته باشد. وقتی میگوییم قرآن کتابی جامع است، منظورمان این است که همه چیزهایی که انسان برای رسیدن به کمال و سعادت اخروی و دنیوی خود بدان محتاج است، در قرآن بیان شده است.
عقیده ما مسلمانان آن است که قرآن از جامعیت برخوردار است؛ اما این بدان معنا نیست که حل همه مشکلات را از قرآن انتظار داشته باشیم. گرچه درباره جامعیت قرآن تحلیلهای متعددی از سوی دانشمندان ارائه شده است، اما عمدتاً جامعیت را در راستای اهداف
دین تلقی کردهاند و جامعیت قرآن را امری اضافی و نسبی دانستهاند.
قرآن کریم، کتاب هدایت برای عموم مردم است و جز این کاری ندارد. البته همه آن چیزهایی که برگشتش به هدایت است؛ از معارف حقیقیه مربوط به مبدأ و
معاد و
اخلاق فاضله و شرایع الهیه و قصص و مواعظی که مردم در اهتدا و راه یافتنشان به آن محتاجاند، در قرآن وجود دارد.
دین آمده است آن چیزهایی را در اختیار مردم قرار دهد که مردم با پای خویش نمیتوانند به آن برسند. اساساً قرآن کریم و همچنین دین، شأنش این نیست که در اموری که مربوط به یافتههای خود بشر است، دخالت کند؛ زیرا خداوند به انسان عقل و خرد و
اندیشه ارزانی داشته است.
مسلماً دین درصدد از کار انداختن استعدادهای بشری نیست؛ چرا که لازمهاش
عبث بودن خلقت حواس و
عقل و
تجربه بشر است.
قرآن مجید اساس برنامه خود را بر خداشناسی قرار داده و اعتقاد به یگانگی خدا را اولین اساس دین شناخته است و پس از شناساندن خدا، معادشناسی (اعتقاد به روز
رستاخیز که در آن پاداش و
کیفر کردار نیک و بد انسان داده خواهد شد) را از آن نتیجه گرفته و اصل دیگر قرار داده است و پس از
آن پیامبر شناسی را از معادشناسی نتیجه گرفته است؛ زیرا
پاداش اعمال نیک و بد، بدون ابلاغ قبلی ـ طاعت و
معصیت و نیک و بد ـ از راه
وحی و
نبوت ، صورت نمیگیرد و آن را نیز اصل دیگر قرار داده و در نتیجه اعتقاد به یگانگی خدا و اعتقاد به نبوت و اعتقاد به
معاد را اصول دین
اسلام شمرده است.
پس از بیان اصول دین، اصول اخلاق پسندیده و صفات حسنه مناسب اصول سهگانه را که یک انسان واقع بین با ایمان باید واجد آنها و متصف به آنها باشد، بیان کرده و سپس قوانین عملی که در حقیقت حافظ سعادت حقیقی و زاینده و پرورشدهنده
اخلاق پسندیده و بالاتر از آن عامل رشد و ترقی اعتقادات حقه و اصول اولیه است، تأسیس و بیان کرده است. اخلاق پسندیده همیشه با یک رشته اعمال و افعال مناسب زنده میماند؛ چنانکه اخلاق پسندیده نسبت به اعتقادات اصلی همین وضعیت را دارند؛ مثلاً کسی که جز
کبر و غرور و خودبینی و خودپسندی نمیشناسد، اعتقاد به خدا و خضوع در برابر مقام ربوبی را نباید از وی توقع داشت و کسی که یک عمر معنای انصاف و مروت و
رحم و عطوفت را نفهمیده است، نمیتواند ایمانی به روز رستاخیز و بازخواست داشته باشد.
قرآن مجید مشتمل است بر هدف کامل انسانیت و آن را به کاملترین وجهی بیان میکند؛ زیرا هدف انسانیت که با واقعبینی سرشته شده است، همان
جهانبینی کامل است که لازمه آن به کار بستن اصول اخلاقی و قوانین عملی مناسب با آن است که قرآن مجید تشریح کامل این مقصد را به عهده دارد.
خدای متعال در وصف آن میفرماید: «
یهدی الی الحق و الی طریق مستقیم »؛
هدایت میکند قرآن مجید به سوی
حق (در اعتقاد) و به سوی راهی راست (در عمل).
آیت الله مکارم شیرازی نیز معتقد است: با توجه به این که قرآن کتاب تربیت و
انسان سازی است که برای تکامل فرد و جامعه در همه جنبه های معنوی و مادی نازل شده است، منظور از جامعیت؛ تمام اموری است که برای پیمودن این راه لازم است، نه این که قرآن یک دیرة المعارف بزرگ است که تمام جزئیات علوم ریاضی و جغرافیایی و شیمی و فیزیک و گیاه شناسی و مانند آن در آن آمده است.
با توجه به مطالب بالا میتوان نتیجه گرفت که جامعیت قرآن بدان معناست که در
قرآن تمام چیزهایی آمده است که به شکلی به
هدایت انسانها مربوط میشده است و در صورت عدم اشاره به چیزی این نقصی برای قرآن نیست.
قرآن در
تبلیغ خود به این دلیل که مخاطبان اولیهاش اعراب بودهاند، طوری سخن گفته است که برای آنها قابل فهم باشد. با کمی دقت در مثالهای قرآن میفهمیم که خداوند از کلماتی استفاده کرده است که برای
اعراب قابل فهم باشد و آنها را دچار سردرگمی نکند؛ مثلاً در قرآن از میوههایی مانند انجیر، زیتون و خرما که برای آنها شناخته شدهتر بوده، نام برده شده است، اما به میوههایی؛ مانند آناناس و موز که برای آنها آشنا نبوده، اشاره نشده است. به عبارت دیگر، قرآن در
کلام خود با مخاطبانش رعایت سطح فکری و فرهنگی آنها را کرده است،
این دقیقاً مانند آن است که گفته شود، چرا قرآن به
زبان عربی نازل شده و از زبانهای دیگر استفاده نکرده است. چنین چیزی ممکن است نسبت به برف نیز وجود داشته باشد.
البته منظور ما از این نکته این نبود که قرآن از
فرهنگ اعراب تأثیر گرفته است؛ بلکه تنها میخواستیم بگوییم قرآن چون به زبان عربی نازل شده است، برای بیان مطالب و تعالیم آسمانی خود باید از کلمات این
زبان استفاده کند و ناچاراً باید طوری
سخن بگوید که
مخاطب خود را دچار سردرگمی نکند.
با بیان مثالی سخن را به پایان میبریم: اگر شما بخواهید مطلب مهمی را به بچهای بگویید ناچارید از زبان کودکانه او استفاده کنید تا بتواند کلام شما را بفهمد؛ درعینحال ـ اگر انسان راستگویی باشید ـ با
دروغ و موهومات کودکانه او را سرگرم نمیکنید. پس کلام شما نه دروغ بود نه کلامی علمی که برای آن
کودک قابل فهم نباشد.
پایگاه اسلام کوئست.