• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بررسی روایت ابعث بعث النار

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: بهشت، حضرت آدم، بعث، لازم، متعدی، آتش دوزخ.

پرسش: در حدیثی راجع به آیات اول و دوم سوره حج آمده: «ذلک یوم یقول الله لآدم: ابعث بعث النار من ولدک. قال: یا رب و ما بعث النار؟ قال: من کل الف تسعمائة و تسعة و تسعین الی النار و واحدا الی الجنة». لطفا بخش «ابعث بعث النار من ولدک» را ترجمه کنید. از جمله: الف. آیا «ابعث» به صیغه امر است یا متکلم وحده؟ ب. اگر امر باشد (چنان چه ظاهر همین است)، آیا یعنی «برخیز» یا «برخیزان»؟ یعنی لازم است یا متعدی؟ ج. اگر لازم است، خطاب آن به حضرت آدم چه تناسبی دارد، و چگونه با «من ولدک» می‌سازد؟ همچنین اگر خود حضرت آدم هنوز مبعوث نشده چگونه می‌تواند مورد خطاب قرار گیرد؟ اگر متعدی است، باز چه معنا دارد که به حضرت آدم چنین خطابی شود؟ مگر برانگیختن مردگان از افعال مخصوص خود خدا نیست؟

پاسخ: مترجمان فارسی واژه «ابعث» را به هر دو صورت «مضارع متکلم وحده» و «امر مخاطب» ترجمه کرده‌اند. ب: بنابر این که «ابعث» فعل امر باشد به صورت لازم و متعدی ترجمه شده است، اما به اتفاق اهل لغت واژه «بعث» متعدی و به معنای برانگیختن است. ج: اما در پاسخ به برانگیختن مردگان، باید گفت؛ تمام کارها اولا و بالذات بدون واسطه است؛ یعنی مستقلا از جانب خداوند است. اما بر اساس نظاماتی که خداوند بر جهان حاکم نمود، برخی از موجودات عهده دار برخی از امور هستند، همچنان که حضرت عزرائیل مامور گرفتن جان انسان‌ها است.



این حدیث از طرق مختلف با دو متن وارد شده است:
الف. با کلمه «من ولدک» «یا آدم ابعث بعث النار من ولدک».
ب. بدون کلمه «من ولدک» «یا آدم ابعث بعث النار».


مترجمان فارسی واژه «ابعث» را به هر دو صورت «مضارع متکلم وحده» و «امر مخاطب» ترجمه کرده‌اند:

۲.۱ - متکلم وحده

به صورت متکلم وحده؛ عمران بن حصین و ابو سعیدی خدری می‌گویند: دو آیه اول سوره به هنگام شب درباره جنگ جویان بنی المصطلق که از طایفه خزاعه بودند نازل شده است. هنگامی که مردم حرکت می‌کردند، پیامبر صدا کرد و همه آمدند، اطراف پیامبر جمع شدند و آیه را بر آنها خواند. آن قدر گریستند که سابقه نداشت به اندازه آن شب گریه کرده باشند. فردای آن شب کسی زین از روی اسب‌ها برنداشت و خیمه بر نیفراشت و همچنان می‌گریستند و اندوه می‌خوردند. پیامبر فرمود: «می‌دانید آن روز چه روزی است؟» گفتند: خدا و رسولش داناترند. فرمود: «همان روزی است که خداوند به آدم می‌فرماید: (ابعث بعث النار من ولدک) فرزندانت را به آتش می‌سوزانم. آدم می‌گوید: چقدر؟ می‌فرماید: از هر هزار نفر ۹۹۹ نفر به آتش دوزخ می‌برم و یکی را به بهشت می‌فرستم». شنیدن این مطلب برای مسلمانان گران آمد و باز هم گریه کردند و گفتند: یا رسول الله، کی نجات می‌یابد؟ فرمود: «مژده باد که با شما دو دسته یاجوج و ماجوج هستند که اکثریت دارند. شما در میان مردم مثل یک موی سفید هستید در بدن یک گاو سیاه». آن گاه فرمود: «امیدوارم که شما یک چهارم اهل بهشت باشید». همه تکبیر گفتند. فرمود: «امیدوارم یک سوم اهل بهشت شما باشید». همه تکبیر گفتند. فرمود: «امیدوارم دو سوم اهل بهشت شما باشید، اهل بهشت ۱۲۰ صف هستند. هشتاد صف آن از امت من است». سپس فرمود: «هفتاد هزار از امت من بدون حساب به بهشت می‌رود».
در بعضی از روایات است که عمر گفت: یا رسول الله، هفتاد هزار نفر؟ فرمود: «بله و با هر یک از آنها، هفتاد هزار».

۲.۲ - امر

به صورت امر؛ سعید بن منصور، احمد، عبد بن حمید، و ترمذی (وی حدیث را صحیح دانسته) و نسایی، ابن جریر، ابن منذر، ابن ابی حاتم، و حاکم (وی نیز حدیث را صحیح دانسته) و ابن مردویه، از طرقی از حسن و غیر او، از عمران بن حصین، روایت کرده‌اند که گفت: وقتی آیه «یا ایها الناس اتقوا ربکم ان زلزلة الساعة شی‌ء عظیم و لکن عذاب الله شدید»، نازل شد، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در سفر بود، پس رو به اصحاب خود کرده فرمود: «هیچ می‌دانید این چه روزی است؟» عرضه داشتند: خدا و رسولش داناتر است. فرمود: «این روزی است که خدا به آدم می‌فرماید: (ابعث بعث النار) برخیز برخاستن آتش. می‌گوید: پروردگارا برخاستن آتش یعنی چه؟ می‌فرماید: از هر هزار نفر نهصد و نود و نه نفر به سوی آتش، و یک نفر به سوی بهشت».
مسلمانان شروع کردند به گریه، حضرت فرمود: «به هم نزدیک شوید و به سوی رشد بروید چون هیچ نبوتی نبود مگر آن که قبل از آن جاهلیتی بوده، آتش هر چه از جاهلیت گرفت که گرفته، و اگر کامل نشد از منافقان می‌گیرد، و مثل شما نیست مگر مثل رنگ مخالفی که در بازوی حیوان و یا مثل خالی است که در پهلوی شتر باشید». آن گاه فرمود: «من امیدوارم که شما یک چهارم اهل بهشت باشید». پس یاران تکبیر گفتند. آن گاه فرمود: «من امیدوارم که شما یک سوم اهل بهشت باشید». باز تکبیر گفتند. آن گاه فرمود: «من خیلی امیدوارم که شما نصف اهل بهشت باشید». باز تکبیر گفتند، راوی می‌گوید نفهمیدم دو ثلث را هم فرمود یا نه.


بنابر این که «ابعث» فعل امر باشد با توجه به نکته اول، به صورت لازم و متعدی ترجمه شده است، اما به اتفاق اهل لغت واژه «بعث» متعدی و به معنای برانگیختن است.


اما در پاسخ به برانگیختن مردگان، باید گفت؛ تمام کارها اولا و بالذات بدون واسطه است؛ یعنی مستقلا از جانب خداوند است. اما بر اساس نظاماتی که خداوند بر جهان حاکم نمود، برخی از موجودات عهده دار برخی از امور هستند، همچنان که حضرت عزرائیل مامور گرفتن جان انسان‌ها است.


۱. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر الماثور، ج۴، ص۳۴۴.    
۲. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر الماثور، ج۶، ص۴.    
۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۱۲۶.    
۴. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر الماثور، ج۴، ص۳۴۳.    
۵. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۳۴۰.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «بررسی روایت ابعث بعث النار»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱/۱۲۰.    



جعبه ابزار