اعتقادات ابتدایی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پرسش:اولین و ابتداییترین اعتقاداتی را که یک
مسلمان باید داشته باشد چیست؟
هر انسانی با اقرار به شهادتین یعنی گفتن "اشهد أن لا اله الا الله" و اشهد أنّ محمداً رسول الله" یک مسلمان محسوب میگردد و احکام مسلمان بر او جاری میشود: بدنش طاهر وکودکانش نیز طاهر میباشند و
ازدواج او با
زن مسلمان و معاملهی او با مسلمانان مباح است. لازمهی این اقرار، عمل به أهم فرایض دینی مثل
نماز،
روزه،
خمس و
زکات و
حج،
ایمان به غیب، پذیرش وجود ملک و
معاد و
بهشت و
جهنم و تصدیق همهی
انبیا به عنوان پیام آوران الهی میباشد.
علاوه بر این ها با توجه به اوامر
قرآن و توصیههای
نبی صلی الله علیه و آله و سفارشات و تأکیدات
امامان معصوم علیهم السلام، بدون پذیرش "
ولایت ائمهی اثنی عشر"، این
اسلام و عمل به احکام آن،
ایمان کامل محسوب نمیشود و پذیرفتنی نیست. روشن است که در باطن نیز نباید
مشرک و
منافق باشد؛ چرا که اعمال ظاهری او نیز سودی برایش ندارد، او را به خشم و
غضب الهی گرفتار میسازد و کمال و سعادتی را برایش فراهم نمیکند.
"اسلام" در لغت به معنای تسلیم و فرمانبرداری است و در اصطلاح، دینی است که توسط
حضرت محمد صلی الله علیه وآله از جانب
خداوند و به عنوان آخرین
شریعت الهی که شریعتی فراگیر و جهانی و جاودانی (غیر
منسوخ تا روز
قیامت) میباشد، ارایه شده است.
مهمترین چیزی که این
دین را از سایر
ادیان متمایز مینماید همین
اعتقاد به
خاتمیت نبیاکرم صلی الله علیه وآله و ارایهی معارف ناب توحیدی در ابعاد زیر است:
أ:
توحید ذاتی: خداوند یگانه است و شریک و همتایی ندارد ومرکب از اجزا نیست و جزو مرکبی هم محسوب نمیشود. ب:
توحید در
خالقیت و
ربوبیت:
خالق و گردانندهی مستقل عالم هستی او است و سایرین حتی ملک فقط کارگزاران و بندگان اویند که در وجود و خالقیت و ادارهی امور، مجری اوامر
حق تعالی هستند. ج:
توحید تشریعی: تنها مرجعی که حق قانونگذاری برای بشر را دارد خداوند است و سایرین تنها در محدودهای که خداوند به آنها رخصت داده است، اجازهی تبیین و توضیح و تشریع دارند. د:
توحید در
الوهیت: تنها او معبود و شایستهی پرستش است؛ نه سایر طواغیت و سایر مخلوقات.
از این رو شرط ورود به اسلام، اقرار به این دو اصل و پذیرش لوازم آن است. کلمهی طیبهی "لا اله الا الله" لب لباب و جوهرهی دین اسلام و در بردارنده جمیع ابعاد توحید است و اقرار به رسالت نبی اکرم صلی الله علیه وآله، اقرار به خاتمیت او و
خاتمیت دین او و نفی و نسخ سایر راه و روشها و منشها و بالتبع، گردن نهادن بیچون و چرا به تمامی تعالیم و اوامر و نواهی این رسول الهی است.
از این رو کسی که به این دو مطلب
شهادت بدهد، از سایر مرامها ومکاتب و ادیان جدا شده و وارد گروه مسلمانان میشود و احکام یک مسلمان مثل حلیت ازدواج با او و جواز معامله با او، طهارت بدن خود و کودکانش بر او جاری میشود
و جان او نیز برای همه محترم ودفاع از او بر عهده حاکم اسلامی و جامعهی اسلامی خواهد بود. لازم به ذکر است شرکهای خفی مثل
هواپرستی و مالدوستی و
جاهطلبی سبب خروج انسان از اسلام مصطلح نمی شود.
از نظر
شیعهی اثنی عشری - با توجه به آیات و روایات معصومانعلیهم السلام - پذیرش تمامی دوازده نفر به عنوان
امام و
ولی و
وصی پس از رسول الله صلی الله علیه وآله نیز شرط ایمان و پذیرش اعمال در پیشگاه الهی است؛ زیرا لازمهی تصدیق نبی صلی الله علیه وآله و کتاب قرآن، به عنوان وحی که دچار
تحریف نشده است، عمل کامل و دقیق به توصیههای قرآن و رسول اکرم صلی الله علیه وآله است و از جمله سفارشات قرآن و رسول، تمسک به
اهل بیت علیه السلام و اطاعت از ایشان است و تخلف از امامان علیه السلام در واقع تخلف از اوامر خدا و
رسول صلی الله علیه وآله است.
شایان ذکر است که از دیدگاه
شیعه: همان گونه که مرتکب
گناهان کبیره،
کافر محسوب نمیشود و خارج از اسلام به حساب نمی آید،
اهل سنت نیز با عدم پذیرش ولایت امامان معصومعلیهم السلام از دین خارج نشده و مسلمان محسوب میشوند و ارتباط و زندگی با آنها بلامانع است.
اما
خوارج، مرتکب کبیره و فاسق را کافر دانسته و خون او را مباح میشمردند؛ و
معتزله این گروه را نه مؤمن میدانند و نه کافر؛ و وهابیها
سجده بر مهر و بوسیدن ضرایح امامان معصومعلیهم السلام و
تبرک به تربت آنها را از مصادیق شرک میدانند و شیعه را مشرک معرفی میکنند!
پس یک مسلمان وقتی از اسلام کامل برخوردار است که:
أ: توحید را در تمامی ابعاد آن پذیرفته باشد. ب: معتقد به رسالت و خاتمیت نبی اکرم صلی الله علیه وآله باشد. ج: به تمامی اوامر و نواهی ایشان از جمله ولایت گردن نهد. د: پذیرای اعتقاد به حیات پس از مرگ و جزئیات توصیفاتی که قرآن و رسول صلی الله علیه وآله و ولی علیه السلام از آن نمودهاند، گردد.
قرآن کریم حد نصاب ایمان را چنین ترسیم مینماید: "نیکی آن است که ۱. به خدا و ۲.
روز جزا و ۳.
ملایکه و ۴. کتاب ۵. انبیا ایمان آورد."
و کفر و نفاق و شرک آشکار را سبب خلود در جهنم و خروج از اسلام و ایمان میشمارد.
اما چون ایمان واقعی ملازم با عمل به دستورات شرع است، اظهار ایمان واسلام بدون عمل به دستورات خدا و رسول صلی الله علیه وآله - گرچه سبب اجرای احکام ظاهری اسلام بر او است - مفید هدایت و سعادت واقعی او نخواهد بود، از این رو قرآن کریم دستیابی به حیات طیبه را منوط به ایمان و عمل صالح توأمان میداند.
کسی که تنها یکی از این دو را دارد، یعنی ادعای ایمان دارد و عمل نمیکند، یا صالح است ولی ایمان ندارد، بسان مرغی است که یک بال دارد و هرگز قادر به پریدن و اوج گیری و صعود بر قله
سعادت و کمال نخواهد بود، مگر این که تغییر روش دهد و ایمان خود را با عمل صالح و عمل صالح خود را با اظهار اسلام و پذیرش معارف عالیهی آن توأم نماید تا از این راه مقرب درگاه الهی شود و به بهشت درآید.
در اینجا لازم است به چند نکته اشاره کنیم:
۱. بین
ایمان و
عمل صالح رابطهای متقابل وجود دارد. هر چه ایمان قویتر باشد، کیفیت و کمیت اعمال صالح و اجتناب از
عصیان و طغیان نیز بیشتر است و هر چه به اعمال صالح و اجتناب از کبایر عنایت بیشتری شود، ایمان نیز در قلب، رسوخ بیشتری مییابد تا آنجا که انسان به سعادت نهاییاش میرسد و در فراز قلهی
انسانیت سرافرازانه جلوهگر میشود؛ و برعکس گناهان و اصرار بر آنها سبب محو تدریجی ایمان از قلب میگردد و صدور
گناه نشانهی ضعف ایمان است.
۲. تصدیق سایر انبیا و کتب اصیل ایشان، مستلزم عمل به شریعت آنها نمیباشد، زیرا شریعت برخی از آنها تنها مخصوص قوم خودشان بوده و
شریعت برخی دیگر نیز با آمدن شریعت و کتاب بعدی منسوخ گشته است، یعنی تاریخ انقضای عمل به آنها رسیده است. پس تصدیق آنها به معنای پذیرش آنها به عنوان پیامبر خداوند و احترام به مقامات و زحمات آنها است، نه عمل به شریعت آنها.
۳. اهم اعمال عبادی که یک مسلمان را از غیر مسلمان جدا میکند، تحت عنوان "
فروع دین" مشهورند و یادگیری و عمل به همهی آنها، بر کسانی که این تکالیف بر عهدهی ایشان میآید، ضروری است و انکار ضرورت هر یک از آنها به منزلهی انکار
ضروریات دین است بنابراین انکار ضرورت هر یک از آنها نیز سبب خروج از اسلام میگردد و مرتکب آن،
مرتد محسوب میشود و در صورتی که شرایط خاصی را دارا باشد، (
ارتداد فطری، مرد بودن و...) ریختن خونش مباح میگردد.
از سوی دیگر عدم عمل به آنها، بدون انکار ضرورتشان، نیز سبب سقوط انسان از درجات بهشت میگردد و اگر تا آخر عمر استمرار یابد و جبران نشود، سبب
عقاب دایم خواهد گشت.
۴. ایمان باید مطلق باشد، زیرا اصولاً ایمان
تبعیض بردار نیست. اگر کسی واقعاً مسلمان و
مؤمن است، نمیتواند بگوید: من تنها بخشی از معارف دینی را پذیرفته و تنها به بخشی از
احکام تکلیفی عمل میکنم؛ زیرا از دیدگاه قرآن این چنین رفتاری، هواپرستی و مطابق میل خود عمل کردن است و کفر محسوب میشود؛ نه ایمان به خدا و روز جزا و
نبوت انبیا.
۵. ايمان و عمل صالح داراى مراتب و شدت و ضعف مىباشند. همهى
مؤمنان صالح در يك درجه واقع نمىشوند و رتبهى همه در پيشگاه الهى و در بهشت يكسان نيست. پس بايد در تعميق ايمان و ارتقاى كميت و كيفيت عمل صالح با كسب
معارف حقه و دقت و همت بيشتر كوشيد تا به مراتب بالاتر دست يافت.
سبحانى، جعفر، ملل و نحل، ج۲، مركز مديريت حوزه، چاپ دوم، قم، ۱۳۶۶، ص ۵۳.
شهرستانى، عبدالكريم، ملل و نحل، ج ۱- ۲، الا نجلو مصر، چاپ دوم، ۱۳۷۵ ق ،مصر، ص ۴۶.
سعيدى مهر، محمد، آموزش كلام اسلامى، ج۱ و ۲، طه، چاپ دوم، سال ۸۱، قم، صص ۱۶۳ - ۱۶۱ از جلد اول و ص ۱۳۵ از جلد دوم.
طوسى، خواجه نصير الدين ، كشف المراد، شكورى، چاپ چهارم، سال ۷۳، قم، ص ۴۵۴.
مصباح يزدى، محمد تقى، آموزش عقايد، ج۳، سازمان تبليغات اسلامى، چاپ دوازدهم، سال ۷۶، قم، صص ۱۶۳ - ۱۲۶، درسهاى ۵۸ - ۵۴.
مصباح يزدى، محمد تقى، اخلاق در قرآن، ج۱، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدس سره، قم، صص ۱۴۵ - ۱۲۲.
اسلام کویست.