اشتیاق حضرت فاطمه به دیدار سلمان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امام علی،
پوشش حضرت فاطمه،
سلمان فارسی، اشتیاق.
پرسش: این که در حدیثی آمده: «
حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) ده روز پس از رحلت
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ، مشتاق بود که
سلمان فارسی را ببیند و فاطمه هنگام ملاقات، لباس کوتاهی برای پوشش داشت»، چگونه توجیه میشود؟
پاسخ: اولا: این جریان هیچ منافاتی با
عصمت آن حضرت ندارد؛ زیرا اگر به صدر و ذیل حدیث توجه شود به درستی فهمیده میشود که این دیدار ده روز پس از رحلت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده و
امام علی (علیهالسّلام) و حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) به جهت این مصیبت غمگین و دل گرفته بودند و دوست داشتند سلمان فارسی -که این همه با پیامبر و با آن بزرگواران بوده و حتی پیامبر در حقش فرمود: «سلمان منا اهل البیت» - زودتر به ملاقات آنها برود و در غم و مصیبتشان شریک باشد. ثانیا: حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در هر موقعیتی و نزد هر نامحرمی
حجاب و
عفاف کامل را داشتند، با توجه به این نکته، سلمان در مقام بیان توصیف لباسی است که نشان از سادگی لباس حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) دارد. نه این که واقعا ساق پای حضرت فاطمه برهنه باشد. به علاوه؛ روایاتی تصریح دارد که برخی از زنان عادی و متدین آن موقع در زیر عبایی که داشتند، شلواری میپوشیدند که تمام پای آنها را میپوشاند. بنابر این، آن حضرت نیز در زیر این عبای کوتاه پوششی داشتند.
در حدیثی آمده: «عن عبدالله بن سلمان الفارسی عن ابیه قال: خرجت من منزلی یوما بعد وفاة رسول الله صبعشرة ایام... فقال یا سلمان ائت منزل فاطمة بنت رسول الله صفانها الیک مشتاقة ترید ان تتحفک بتحفة قد اتحفت بها من الجنة... قال سلمان الفارسی فهرولت الی منزل فاطمة بنت محمد فاذا هی جالسة و علیها قطعة عباء اذا خمرت راسها انجلی ساقها و اذا غطت ساقها انکشف راسها فلما نظرت الی اعتجرت ثم قال یا سلمان جفوتنی بعد وفاة ابی صقلت حبیبتی ا اجفاکم(لم اجفکم) قالت فمه اجلس و اعقل ما اقول لک... فقالت لی یا سلمان افطر علیه عشیتک فاذا کان غدا فجئنی بنواه...». طبق این حدیث اولا حضرت فاطمه دلش برای سلمان که یک
نامحرم است تنگ شده و مشتاق دیدار او بود. چرا؟! البته اینجا نمیخواهم
عصمت آن حضرت را نعوذ بالله نفی کنم. اما چرا زنی که اسوه
عفت و
حیا است و حتی در برابر نابینا حجاب را رعایت میکند اینجا دلتنگ و مشتاق دیدار یک نامحرم شده! ؟ هر چند آن نامحرم شخصی مثل جناب سلمان باشد. ثانیا جناب سلمان اینجا میفرماید هر وقت حضرت عبایش را روی سرش میکشید ساق پایش پیدا میشد و هر وقت ساق پایش را میپوشاند سرش پیدا میشد. یعنی اینجا جناب سلمان هم سر حضرت را دیده هم ساق پایش را. چرا؟! یا مثلا در مواردی داریم که جناب سلمان از طرف
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یا
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) مامور میشد بیاید در خانه و مطلبی را به حضرت فاطمه بگوید. خوب آیا در این حالت نمیشد از طریق دیگری این مطلب را به حضرت منتقل کرد که تخاطب دو تا نامحرم پیش نیاید؟! ! !
روایتی مربوط به دیدار سلمان فارسی با حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) -که در پرسش به آن اشاره شده- در برخی [[|کتب روایی شیعه]] نقل شده است؛ مانند «
مهج الدعوات و منهج العبادات»
سید ابن طاووس (متوفی ۶۶۴ ق)، که سند این روایت طبق این کتاب چنین است: «عن الشیخ علی بن عبد الصمد قال اخبرنا الشیخ جدی قال اخبرنا الفقیه ابو الحسن رحمه الله قال حدثنا السید الشیخ العالم ابو البرکات علی بن الحسین الحسنی الجوزی قال حدثنا الشیخ ابو جعفر محمد بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی الفقیه قدس الله روحه قال حدثنا الحسن بن محمد بن سعید الکوفی قال حدثنا فرات بن ابراهیم قال حدثنا جعفر بن محمد بن بشرویه القطان قال حدثنا محمد بن ادریس بن سعید الانصاری قال حدثنا داود بن رشید و الولید بن شجاع بن مروان عن عاصم عن عبدالله بن سلمان الفارسی عن ابیه...»؛
این روایت طولانی است که در این جا تنها سطرهای مورد پرسش ترجمه میشود: «
سلمان فارسی میگوید: ده روز پس از رحلت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از منزل خود خارج و با حضرت امام علی (علیهالسّلام) مواجه شدم، علی به من گفت: ای سلمان! تو بعد از پیامبر خدا بر ما جفا کردی. گفتم: حبیب منای ابو الحسن! درباره شما جفا نشده است، بلکه حزن و اندوه شدید من در رحلت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مانع زیارت شما شد. حضرت علی به من گفت: ای سلمان! بیا به منزل فاطمه دختر رسول خدا برویم؛ زیرا او به تو لطف دارد و مشتاق دیدار تو است و میخواهند از تحفهای که از
بهشت برایش آوردهاند به تو بدهد... سلمان میگوید: من به سوی خانه فاطمه حرکت کردم، پس از ورودم به خانه دیدم که فاطمه نشسته و یک قطعه
عبا در بر دارد ولی هر گاه آن را روی سرش میکشد پاهایش بیرون میماند، و هر گاه پاهایش را میپوشاند سرش نمایان میشود.
وقتی چشم وی به من افتاد آن عبا را به سرش کشید و گفت: ای سلمان! تو بعد از رحلت پدرم به ما جفا کردی؟ گفتم: ای دختر رسول خدا! آیا امکان دارد که من بتوانم به شما جفا کنم؟ فاطمه (سلاماللهعلیها) فرمود: پس بنشین و در باره آنچه که به تو میگویم خوب بیندیش...».
درباره برداشت درست از این روایت توجه به نکاتی لازم است:
برخی از راویان این روایت، (
جعفر بن محمد بن بشرویه قطان،
محمد بن ادریس بن سعید انصاری،
داود بن رشید و
ولید بن شجاع بن مروان.) اسمی از آنها در منابع رجالی نیامده و
مجهول هستند. از این رو، این روایت دارای سند معتبری نیست.
این روایت، را
سید ابن طاووس به جهت این که حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) دعایی را برای رفع تب به سلمان فارسی تعلیم میدهد، «حرز آخر لمولاتنا فاطمة (علیهاالسّلام)؛
حرز حضرت فاطمه » نام گذاری کرده است.
این که حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) مشتاق بود تا با سلمان فارسی دیدار کند، هیچ منافاتی با
عصمت و عفت ورزی آن حضرت ندارد؛ زیرا اگر به صدر و ذیل حدیث توجه شود به درستی فهمیده میشود که این دیدار ده روز پس از رحلت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده و امام علی (علیهالسّلام) و حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) به جهت این مصیبت غمگین و دل گرفته بودند و دوست داشتند
سلمان فارسی -که این همه با پیامبر و با آن بزرگواران بوده و به گونهای با آنها نزدیک بود و رفت و آمد داشته که جزو افراد خانواده آنها به حساب میآمد و حتی پیامبر در حقش فرمود: «سلمان منا اهل البیت» - زودتر به ملاقات آنها برود و در غم و مصیبتشان شریک باشد؛ از این رو، وقتی حضرت علی (علیهالسّلام) سلمان را دید، او را مورد بازخواست قرار داد و فرمود: «ای سلمان! تو بعد از پیامبر خدا بر ما جفا کردی»، سپس سلمان را از این آگاه کرد که فاطمه (سلاماللهعلیها) نیز مشتاق است او را ببیند و با تعلیم تحفهای از
بهشت او را مورد لطف خود قرار دهد. بنابراین، چنین اشتیاقی از جهت عرف متشرع قابل پذیرش است.
اگر نگاهی دقیق به سیره نقل شده در منابع حدیثی و تاریخی پیرامون شکل
حجاب و پوشش حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) شود، میتوان به این نتیجه رسید که ایشان در هر موقعیتی و نزد هر نامحرمی حجاب و
عفاف کامل را داشتند، ولی حد متعادل حجاب را رعایت میکرده و این برای زنان مسلمان یک الگوی عملی و کاربردی است. با توجه به این نکته، درباره آن قسمت از روایت که میگوید: «فاطمه نشسته و یک قطعه عبا در بر دارد ولی هر گاه آن را روی سرش میکشد پاهایش بیرون میماند، و هر گاه پاهایش را میپوشاند سرش نمایان میشود» باید گفت: سلمان به یک بیان توصیف چنین لباسی را میکند که نشان از سادگی لباس حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) دارد. نه این که واقعا ساق پای حضرت فاطمه برهنه باشد که از چنین خیالی باید به خدا پناه برد. به علاوه؛ روایاتی تصریح دارد که برخی از زنان عادی و متدین آن موقع در زیر عبایی که داشتند، شلواری میپوشیدند که تمام پای آنها را میپوشاند مانند آنچه امروزه در زیر لباسهایی مانند مانتو شلوار میپوشند، پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «خداوند رحمت کند زنانی که پای خود را با پوشیدن شلوار درست میپوشانند»،
با این وصف، چگونه ممکن است که حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) با مقام عصمت و عفت و حیایی که داشتند، چنین لباسی در زیر این عبای کوتاه نداشته باشند؟! بنابر این، آن حضرت نیز در زیر این عبای کوتاه پوششی داشتند.
به آسانی میتوان فرق میان این اشتیاق و تعلیم دعا با آنچه در پرسش آمده پی برد، و دانست که نباید با خواندن این حدیث آن قدر محتوای آن را گسترش داد که سر از نتیجهای درآورد که میان محتوای حدیث با آنچه امروزه برخی از افراد جامعه در روابط میان محرم و نامحرم موازین و احکام شرعی را رعایت نمیکنند، مقایسه نمود که قطعا چنین مقایسه و برابری باطل است.
پایگاه اسلام کوئست برگرفته از مقاله «اشتیاق حضرت فاطمه به دیدار سلمان» تاریخ بازیابی ۱۳۹۲/۰۸/۱۴.