ارتباط فدک با امامت اهل بیت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امامت، پیامبر، فدک،
ولایت،
اهلبیت.
پرسش: چگونه میتوان با روایات نشان داد که قضیه
فدک، شخصی نبوده و با
امامت ارتباط دارد؟
«وَ ءَاتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ لَا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا؛
و حقّ خویشاوند را به او برسان، و نیز
[
حقّ
]
مستمند و در راه مانده را! و هیچ نوع ولخرجی و ریخت و پاشی مکن.»
برای اثبات این که موضوع فدک، ماجرایی شخصی نیست، بلکه رابطهای ناگسستنی با مسئله ولایت و رهبری و امامت اهل بیت (علیهالسّلام) دارد، به دو روایت، اشاره میکنیم که چگونگی برخورد
امام کاظم (علیهالسّلام) را با
مهدی عبّاسی و
هارون الرشید، نشان میدهد و این مدّعا را اثبات میکند:
مهدی عبّاسی اعلام کرد هر کس احساس میکند در حکومتهای گذشته، ستمی بر او رفته، بیاید تا دادِ او را بستانم و ستمی را که بر او رفته، جبران کنم. امام کاظم (علیهالسّلام) نزد او آمد و جریان فدک و
شأن نزول آیه
ذیالقربی و اعطای فدک به
فاطمه (علیهاالسّلام) را اینگونه بیان فرمود: تا هنگامی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) زنده بودند، فدک در دست فاطمه (علیهالسّلام) و وکیلان او بود. بعد از رحلت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، وقتی
ابوبکر حاکم شد، فدک را از ایشان گرفت. فاطمه (علیهالسّلام) نزد ابوبکر رفت و درخواست باز گرداندن فدک را نمود و بدینمنظور، نامهای به ابوبکر نوشت.
عمر در راه، فاطمه (علیهالسّلام) را دید و گفت: نامه را نشانم بده، و به زور، نامه را از فاطمه (علیهالسّلام) گرفت و حتی وقتی فهمید فدک را به ایشان برگردانده، آب دهان بر روی آن نامه ریخت و آن را پاک و سپس پاره کرد.
امام کاظم (علیهالسّلام) این جریان را برای مهدی عباسی بیان فرمود و افزود: این، از مواردی است که با
جنگ، گرفته نشده و باید به ما پس داده شود.
مهدی عباسی گفت: محدوده آن را برایم بگو. وقتی امام هفتم (علیهالسّلام)، حدود آن را مشخّص کرد، مهدی عبّاسی تعجّب کرد؛ زیرا بخش وسیعی از سرزمینهای اسلامی را در بر میگرفت. سپس پرسید: همه آن جزو «
فَیء» است؟ امام (علیهالسّلام) فرمود: «آری». مهدی عبّاسی گفت: خیلی زیاد است. باید در باره آن بیندیشم.
سرانجام نیز اقدامی نکرد.
هارونالرشید، اصرار داشت که امام هفتم (علیهالسّلام) فدک را پس بگیرد و امام (علیهالسّلام) خودداری میکرد تا اینکه با اصرار فراوانِ هارون الرشید، امام (علیهالسّلام) راضی شد. تنها فرمود: «باید کامل، آن را باز گردانی». هارون گمان میکرد فدک، به باغ بزرگی که در کنار
مدینه است، محدود میشود. از اینرو، از امام (علیهالسّلام) خواست حدود آن را مشخّص کند و گفت: سوگند به حقّ جدّت پیامبر، هر چه قدر باشد، میدهم.
امام (علیهالسّلام) فرمود: «مرز اوّل فدک، عَدَن است». چهره هارون الرشید، متغیر شد و گفت: ادامه بده. فرمود: «مرز دوم آن،
سمرقند است». چهرهاش، بیشتر تغییر کرد. سپس فرمود: «مرز سوم، افریقاست». در این هنگام، چهره هارون، سیاه شد و گفت: حد دیگرش چیست؟ فرمود: «ساحل دریا، آن جایی که با قوم خزر و
ارمنستان، همسایه است». (در
بحار الانوار، به جای «الجَزَر»، «الخزر» آمده است. «الجزر» جایی است در صحرا و شهری و بخشی از «
حلب»، اما معنای «خزر»، مناسبتر مینماید، چون اوّلاً امام (علیهالسّلام)، جهات شرق، جنوب و غرب را بیان فرموده و تنها شمال مانده که با «خزر و ارمنستان»، این جهات جغرافیایی، کامل میشود. «خزر و ارمنستان» با ساحل دریا (سیف البحر) که در
روایت آمده، همسایهاند. ثالثاً با ذکر افریقا، بالطبع، قضیه «الجزر» نیز منتفی میشود، چون در جانب غرب جهان اسلام در آن زمان قرار داشت.)
یکی دیگر از قرائنی که نشان میدهد مسئله فدک، شخصی نیست و با اهداف
امامت و
رهبری مرتبط است، پاسخ
امام رضا (علیهالسّلام)، بدین سؤال است که: چرا وقتی جدّتان
امیر مؤمنان (علیهالسّلام) حاکم شد، فدک را تملّک نکرد تا به فرزندان خود بدهد؟
امام (علیهالسّلام) فرمود: «ولی ما (یعنی خداوند) حقوق ما را از کسانی که به ما ستم کردند، خواهد گرفت. ما سرپرست مؤمنانیم و به نفع آنان، فرمان میرانیم و حقوق
مؤمنان را از کسانی که بدانان ستم کردند، میگیریم و چیزی برای خودمان نمیگیریم».
افزون بر موارد یاد شده، امیرمؤمنان (در جریان شورایی که خلیفه دوم برای تعیین جانشین خود مشخص کرد) برای اثبات شایستگی خود برای
خلافت، بدینسان به
آیه مورد بحث، استناد فرمود:
ا فیکُم احَدٌ تَمَّ نُورُه مِنَ السَّماءِ حینَ قالَ: (وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ)؟ قالوا: لا.
(در برخی منابع، اینگونه آمده است: «افیکم احد تمّم الله نوره فی السماء حین قال: فَـٔاتِ ذَا ٱلْقُرْبَیٰ حَقَّهُ»)
آیا در میان شما کسی هست که نصیبش از
آسمان معیّن شده باشد، هنگامی که
خداوند فرمود: (حقّ خویشاوند را بده)؟». گفتند: خیر.
این استدلال نیز به روشنی دلالت دارد که موضوع حقّ ذیالقربی و از جمله فدک، مسئلهای شخصی نیست؛ بلکه موضوعی حکومتی است.
همچنین
امام سجّاد (علیهالسّلام) در دوران اسارت، هنگامی که در
شام، مورد اهانت یکی از مردم شام قرار گرفت، برای اثبات حقّانیت
قیام عاشورا، به شماری از کرائم
قرآن که درباره اهل بیت (علیهالسّلام) است، استناد کرد و از جمله به
آیه مورد بحث نیز استناد نمود. متن گفتگوی امام (علیهالسّلام) با مرد شامی، چنین است:
علی بن الحسین (علیهالسّلام) به او فرمود: «آیا در
سوره بنیاسرائیل، حقّی ویژه ما، نه همه
مسلمانان، مییابی؟».
گفت: نه.
فرمود: «آیا این آیه را خواندهای: (و
حق نزدیکان را به آنها بده)؟».
گفت: آری.
فرمود: «آنان که خدای (عزّوجلّ) پیامبرش را به ادای حقشان فرمان داده است، ما هستیم».
شامی گفت: شما، همانها هستید؟!
امام سجّاد (علیهالسّلام) به او فرمود: «آری! ما، همانها هستیم.»
حدیثنت، برگرفته از مقاله «ارتباط فدک با امامت اهل بیت» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۴/۳۱.