• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ارتباط فامیلی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: قطع رابطه، فامیل، سیره معصومان (علیهم‌السلام)، ارتباط فامیلی.

پرسش: دایی‌ام یک مسلمان مؤمن و معتقدی است، اما سال‌هاست که با مادرم قهر است و کوشش اطرافیان در برقرار کردن ارتباط بین آن دو بی‌فایده بوده است، چه کنم؟

پاسخ:



برای عموم مردم متدین از جمله فامیل محترم شما مؤثرترین و مفیدترین راهکار برای ایجاد صلح،‌ آرامش و صفا و صمیمیت، نصایح و تذکرات پیامبر گرامی اسلام و امامان معصوم (علیهم‌السلام) است. بنابراین آشنایی با دستورات اخلاقی و بیان واقعیت‌ها در مقاطع مختلف زندگی از زبان آن بزرگواران دل‌نشین‌تر است؛ البته توجه به این مسئله که دستورات اخلاقی را چه کسی گوشزد کند؟ کجا گوشزد کند؟ در چه زمانی تذکر دهد؟ چه موقعیتی را انتخاب کند؟ و... این‌ها مسائلی است که از طرف نخبگان خانواده باید مورد توجه قرار گیرد.


با توجه به این مقدمه به چند روایت از معصومان (علیهم‌السلام) اشاره می‌کنم:

۲.۱ - روایتی از پیامبر

مردی خدمت پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) آمد و عرض کرد یا رسول الله فامیل من تصمیم گرفته‌اند با من مبارزه کنند، با من قهر کنند و به من فحش و ناسزا بگویند. آیا من حق دارم با آن‌ها قهر کنم و آن‌ها را ترک کنم؟ حضرت فرمودند: در این صورت خدا با همه شما قهر خواهد کرد. آن مرد گفت: پس چه کنم؟ حضرت فرمود: هر کس با تو قطع رابطه کرد، تو رابطه را با او برقرار کن. هر کس تو را از نعمتی محروم کرد، تو او را محروم نکن و هر کس به تو ستم نمود، تو از او درگذر؛ زیرا اگر چنین کنی، خداوند با تو خواهد بود.
[۱] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۳، ص۲۲۱.


۲.۲ - روایتی از امام صادق

عبدالله بن سنان می‌گوید: به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم: پسرعمویی دارم که هر چه با او ارتباط برقرار می‌کنم، او با من قطع رابطه می‌کند (بالاخره خسته شده‌ام) و تصمیم گرفته‌ام با او قطع رابطه کنم. به من اجازه بفرمایید با او قطع رابطه کنم. حضرت فرمودند: اگر در حالی که او قطع رابطه می‌کند، تو رابطه را با او برقرار کنی، خداوند عزوجل شما را با هم پیوند می‌دهد؛ ولی اگر تو با او قطع رابطه کنی، خداوند با هر دوی شما قطع رابطه می‌کند.
[۲] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۳، ص۲۲۷.


۲.۳ - روایتی دیگر

بعضی از اصحاب امام صادق (علیه‌السلام) خدمت آقا رسیدند و عرض کردند: ‌ای پسر پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) برادران و پسرعموهایم خانه را بر من تنگ کرده‌اند و مرا به یک اتاق پناه داده‌اند (حق مرا غصب کرده‌اند) و من چنان‌چه در این باره اقدام کنم، آن‌چه در دست آن‌هاست می‌گیرم (پس به من اجازه بده تا با آن‌ها برخورد کنم و حق خود را بگیرم) حضرت فرمودند: صبر کن خداوند برایت گشایشی فراهم می‌کند. آن مرد می‌گوید (وقتی حضرت چنین فرمودند) من منصرف شدم و از خواسته‌ام دست برداشتم. تا این‌که در سال ۱۳۱ هجری مرض وبا باعث شد همه آن‌ها مردند. من به خدمت حضرت رفتم. همین که بر او وارد شدم، حضرت فرمودند: حال خانواده‌ات چه‌طور است؟ عرض کردم به خدا سوگند همه آن‌ها مردند. حضرت فرمودند: این به خاطر رفتار زشتی بود که با تو داشتند و چون با تو قطع رابطه کردند، این‌گونه شدند.
آن‌گاه حضرت فرمود: آیا می‌خواستی که زنده باشند و بر تو سخت‌گیری کنند؟ عرض کردم آری به خدا سوگند می‌خواستم زنده باشند؛ حتی اگر به من سخت‌گیری کنند.
[۳] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۴، ص۴۷.

از معانی بلند این روایات به‌خوبی روشن می‌شود ارتباط فامیلی چیزی نیست که با مسائل دنیایی بتوان از آن صرف‌نظر کرد.


۱. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، جلد ۳، انتشارات علمیه اسلامیه.
۲. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، جلد ۴، انتشارات علمیه اسلامیه.
۳. نراقی، ملا احمد، معراج السعادة.
۴. رشیدپور، مجید، مبانی اخلاق اسلامی، انتشارات هجرت، ۱۳۷۴.
۵. فلسفی، محمدتقی، گفتار فلسفی، اخلاق، هیئت نشر معارف اسلامی، ۱۳۶۶.


۱. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۳، ص۲۲۱.
۲. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۳، ص۲۲۷.
۳. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۴، ص۴۷.




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «ارتباط فامیلی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۹/۰۴.    



جعبه ابزار