• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اجزای اذان در زمان رسول خدا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: معصوم، وضو، اذان، نماز، اجزای اذان، رسول خدا، شهادت، امام زمان

پرسش: پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خودشان چگونه اذان می‌گفتند؟ و آیا در اذان به نبوت خودشان و ولایت حضرت علی (علیه‌السّلام) شهادت می‌دادند؟ و چرا شیعه جملۀ «اشهد ان علیا ولی الله» را در اذان و تلقین میت تکرار می‌کند؟ و اگر حضرت علی (علیه‌السّلام) فرموده است: هر کس به امام زمان خود باید شهادت دهد، پس چرا ما به امام زمانمان شهادت نمی‌دهیم؟

پاسخ: اولا: بر اساس روایات این نکته مسلم است که پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در اذان به نبوت خود گواهی می‌داد، چرا که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) همچون سایر افراد باید به احکام و تکالیف شرعی عمل نماید. ثانیا: ادله‌ای که به طور صریح و روشن دلالت داشته باشد که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به ولایت علی (علیه‌السّلام) در اذان خود شهادت می‌داده‌اند، یافت نشده است. و روایاتی هم که از ائمه (علیه‌السّلام) در بیان اجزای اذان نقل شده اشاره‌ای به جزئیت شهادت ثالثه (شهادت به ولایت امام علی (علیه‌السّلام)) ندارد.





اولا: بر اساس روایات این نکته مسلم است که پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در اذان به نبوت خود گواهی می‌داد، چرا که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) همچون سایر افراد باید به احکام و تکالیف شرعی عمل نماید، مگر این که دلیل خاصی داشته باشیم که آن حضرت نسبت به حکم خاصی تکلیف ندارد و در مورد اذان نه تنها چنین دلیلی نداریم، بلکه روایات فراوانی داریم که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هنگام اذان به وحدانیت خداوند و نبوت خود به طور یقین و آشکارا گواهی می‌دادند.

ثانیا: ادله‌ای که به طور صریح و روشن دلالت داشته باشد که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به ولایت علی (علیه‌السّلام) در اذان خود شهادت می‌داده‌اند، یافت نشده است. و روایاتی هم که از ائمه (علیه‌السّلام) در بیان اجزای اذان نقل شده اشاره‌ای به جزئیت شهادت ثالثه (شهادت به ولایت امام علی (علیه‌السّلام)) ندارد هر چند روایات فراوان (در غیر اذان) در خصوص ثواب ذکر نام حضرت علی (علیه‌السّلام) پس از نام پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمده، به این جهت بیشتر علمای شیعه می‌گویند چون اذان عبادت است و این احتمال وجود دارد که شهادت ثالثه جزو آن نباشد آن را به قصد قربت بگویند، نه به قصد جزئیت.

ثالثا: درباره شهادت و گواهی به امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) باید گفت: ظاهرا از این حدیث استفاده شده که می‌فرماید: «من کان مقیما علی الاقرار بالائمة (علیه‌السّلام) کلهم و بامام زمانه و ولایته». اما این حدیث هیچ گونه دلالت یا اشاره‌ای به شهادت و گواهی به امام زمان در اذان ندارد، بلکه بر ثبات قدم و استواری انسان مؤمن بر ولایت ائمه اطهار (علیه‌السّلام) دلالت دارد.


نخست توضیح چند نکته به نظر لازم می‌رسد:

۲.۱ - اعمال توقیفی

اذان و اقامه جزو اعمال عبادی هستند و اعمال عبادی توقیفی می‌باشند؛ یعنی جز خدا و رسولش کسی حق تشریع و قانون گذاری آن را ندارد.

۲.۲ - لزوم رجوع به مجتهد

تنها با دیدن روایتی در یک یا چند کتاب نمی‌شود بر اساس آن حکم نمود یا فتوا داد و به آن عمل نمود؛ زیرا در میان روایات برخی عام، مطلق و... هستند و برخی خاص، مقید و.... برخی با برخی دیگر در تعارض هستند و برخی دیگر نیز در مقام تقیه صادر شدند و...، از این رو، در این گونه موارد باید به متخصصین امور مراجعه نمود که سالیان متمادی با آشنایی به علوم مورد نیاز و ممارست در آن به مقام اجتهاد نائل شدند.
از آن جا که در این پرسش چند چیز مطرح شده است، پاسخ در چند بخش زیر ارائه می‌شود.


بر اساس روایات این نکته مسلم است که پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در اذان به نبوت خود گواهی می‌داد، چرا که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) همچون سایر افراد باید به احکام و تکالیف شرعی عمل نماید، مگر این که دلیل خاصی داشته باشیم که آن حضرت نسبت به حکم خاصی تکلیف ندارد و در مورد اذان نه تنها چنین دلیلی نداریم، بلکه روایات فراوانی داریم که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هنگام اذان به وحدانیت خداوند و نبوت خود به طور یقین و آشکارا گواهی می‌دادند. در این باره به چند نمونه از روایات بسنده می‌شود.

۳.۱ - روایت امام باقر

امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود: «در شب معراج آن گاه که پیامبر به بیت المعمور رسید، وقت نماز شد، جبرئیل اذان و اقامه گفت، پیامبر جلو ایستاد، فرشتگان و پیامبران پشت سر حضرت به صف ایستادند (و نماز را به جای آوردند)». کسی از امام باقر (علیه‌السّلام) پرسید: جبرئیل چگونه اذان گفت؟ امام (علیه‌السّلام) فرمود: «الله اکبر، اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمدا رسول الله... (تا آخر اذان)». روشن است وقتی تشریع اذان با این جملات باشد، اذان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نمی‌تواند به شیوه دیگری باشد. به همین جهت، نحوه اذان گفتن پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با اذان گفتن جبرئیل و امت پیامبر تفاوتی ندارد.

۳.۲ - روایت امام حسین

(علیه‌السّلام) فرمود: از پدرم علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) شنیدم که فرمود: «خداوند ملکی را فرستاد و پیامبر را به معراج برد، در آن جا فرشته‌ای که پیش از آن در آسمان دیده نشده بود و از آن پس هم دیده نشده، اذان و اقامه گفت. آن گاه جبرئیل به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گفت: این گونه برای نماز اذان بگو».
به علاوه، احکام برای عموم مسلمانان است، و پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مقدم بر همه و اولی‌تر از همه در عمل به احکام است. بین ایشان و سایر مردم از این جهت تفاوتی نیست، مگر بعضی حقوق یا تکالیف خاص که باید مستند به دلیل باشد. لذا اذان و اقامه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) همانند اذان و اقامه دیگران بوده است.


شهادت به ولایت امام علی در اذان و اقامه و تلقین میت:
اما درباره این که، آیا پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در اذان خود به ولایت امام علی (علیه‌السّلام) نیز شهادت می‌دادند، ضروری است به معنا و مفهوم کلمۀ «ولی» پرداخته شود.
واژه «ولی» به معانی متعددی آمده است که مهم‌ترین آن به شرح زیر است:

۴.۱ - معنای اول

به معنای سرپرست و عهده دار بودن؛ چنان که در آیات متعددی از قرآن کریم واژه «ولی» در همین معنا به کار برده شده است؛ مانند: «الله الذی خلق السماوات و الارض و ما بینهما فی ستة ایام ثم استوی علی العرش ما لکم من دونه من ولی و لا شفیع ا فلا تتذکرون؛ خداوند کسی است که آسمان‌ها و زمین و آنچه را میان این دو است در شش روز (شش دوران) آفرید، سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت، هیچ سرپرست و شفاعت کننده‌ای برای شما جز او نیست آیا متذکر نمی‌شوید؟!».

۴.۲ - معنای دوم

به معنای دوست که در قرآن به این معنا نیز آمده است: «و لا تستوی الحسنة و لا السیئة ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوة کانه ولی حمیم؛ هرگز نیکی و بدی یکسان نیست بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است!».

۴.۳ - معنای سوم

به معنای ناصر و یاور آمده است. قرآن می‌فرماید: «و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض؛ مردان و زنان با ایمان، ولی (و یار و یاور) یکدیگرند».
شکی نیست که از معانی مطرح شده استعمال لفظ «ولی الله» برای مؤمنین به معنای دوم و سوم (دوست و یاور) هیچ اشکالی ندارد، بلکه در روایات اهل سنت و شیعه نیز به این معنا آمده است.
اما در خصوص معنای اول باید گفت روایاتی وارد شده که: علی (علیه‌السّلام)؛ ولی و سرپرست و اولی به تصرف است، همان گونه که پیامبر عظیم الشان اسلام این گونه بود.
البته علی (علیه‌السّلام)، ولی الله است؛ یعنی علی از سوی خداوند به ولایت و سرپرستی امت منصوب شده است، همان گونه وقتی گفته می‌شود «محمد رسول الله»؛ یعنی محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، رسولی از جانب خداوند است.


همچنین در این زمینه ادله‌ای که به طور صریح و روشن دلالت داشته باشد که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به ولایت علی (علیه‌السّلام) در اذان خود شهادت می‌داده‌اند، یافت نشده است. گرچه در کتاب «السلافة فی امر الخلافة» آمده است که سلمان فارسی در اذان خود شهادت ثالثه را اضافه نمود و همین موجب شد که مردی به نزد پیامبر شکایت ببرند، ولی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «نیکو سخنی را شنیدی».
همچنین در این کتاب آمده است که پس از واقعه غدیر اباذر غفاری در اذان خود بعد از شهادتین به ولایت امیر مؤمنان علی (علیه‌السّلام) شهادت داد، جمعی از منافقین این را نپسندیدند و آن چه را دیده بودند، به عنوان اعتراض بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عرضه کردند پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «اما وعیتم خطبتی یوم الغدیر لعلی بالولایه، پس چه بود معنای خطبه طولانی من که در آن صحرا و گرمای شدید برای شما خواندم آیا معنای آن غیر از این بود که علی امیرالمؤمنین ولی خداست؟» سپس فرمود: «مگر نشنیده‌اید که من گفتم آسمان سایه نیافکنده و زمین در خود جای نداده، کسی را که راستگوتر از ابوذر باشد».
[۹] مراغی مصری، شیخ عبدالله، السلافة فی امر الخلافة، ص۳۲ - ۳۳، نسخه خطی.
( مراغی از علمای اهل سنت که در قرن هفتم می‌زیسته است، کتاب ایشان از جمله کتاب‌های خطی است که در کتاب خانه ظاهریه دمشق موجود می‌باشد.)
اولا: این کتاب در دسترس نیست تا درباره سند این حدیث بیشتر تحقیق شود.
ثانیا: چنین روایتی در متون پیش از قرن هفتم یافت نشده است تا نسبت به سند آن اظهار نظر شود.
بعلاوه روایاتی هم که از ائمه (علیه‌السّلام) در بیان اجزای اذان نقل شده اشاره‌ای به جزئیت شهادت به ولایت امام علی (علیه‌السّلام) ندارد و این می‌تواند اجزای اذان در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را تبیین کند، چرا که بر اساس روایات اهل بیت، اذان هیجده جمله دارد. این جملات عبارتند از: الله اکبر الله اکبر الله اکبر الله اکبر اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمدا رسول الله اشهد ان محمدا رسول الله حی علی الصلاة حی علی الصلاة حی علی الفلاح حی علی الفلاح حی علی خیر العمل حی علی خیر العمل الله اکبر الله اکبر لا اله الا الله لا اله الا الله.

۵.۱ - ثواب گواهی به ولایت امام علی

بله، روایات فراوان در خصوص ثواب ذکر گواهی به ولایت امام علی (علیه‌السّلام) -اشهد ان علی ولی الله- بعد از شهادت به وحدانیت خداوند و نبوت پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمده که در اینجا به ذکر چند نمونه از آن بسنده می‌شود:

۵.۱.۱ - روایات امام صادق

امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «خداوند تعالی بعد از خلقت آسمان‌ها و زمین امر فرمود که منادی به این سه شهادت ندا دهد».
گفتنی است؛ این ندا برای اجابت کسانی بوده است که در عالم ذر وجود داشته‌اند، همان طورکه، امام صادق (علیه‌السّلام) در ذیل آیه «و اذ اخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم علی انفسهم ا لست بربکم قالوا بلی..؛ (به خاطر بیاور) زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت (و فرمود:) آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری، گواهی می‌دهیم!. ..» .
فرمود: «خداوند تعالی از پشت آدمیان، نطفه‌های بشری را بیرون کشید و) در اثر تجلی ذات ( خود را معرفی کرد. اگر این معرفی و نمایش ذات الاهی نبود، هیچ کس پروردگار خود را نمی‌شناخت. سپس خداوند فرمود: آیا من پروردگار شما هستم؟ آنان گفتند: بله. و فرمود: همانا این محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ؛ فرستاده من، و علی امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) ؛ جانشین و امین من است».
[۱۵] صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، محقق و مصحح: محسن بن عباسعلی کوچه باغی، ج۱، ص۷۱، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.

همچنین آن حضرت در سخنی فرموده است: «هنگامی که خداوند عرش، کرسی و... را آفرید بر آنها نوشت: لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی امیر المؤمنین... پس هرگاه یکی از شما بندگان بگوید: لا اله الا الله محمد رسول الله،(بعد از آن) بگوید علی امیر المؤمنین».

۵.۱.۲ - روایات نبوی

از دسته‌ای روایات نبوی نیز استفاده می‌شود که: گواهی به ولایت امام علی (علیه‌السّلام) پس از شهادت به وحدانیت و یکتایی خداوند و نبوت محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در جایز است و در نزد خدا محبوبیت دارد؛ چنان که ابن عباس نقل می‌کند از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که آن حضرت فرمود: « سوگند به خداوندی که مرا به پیامبری مبعوث کرده؛ عرش، کرسی، افلاک، آسمان‌ها و زمین مستقر نشده‌اند، مگر این که در آنها نوشته شده: لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی امیر المؤمنین».

۵.۱.۳ - نظر بیشتر فقهای شیعه

به هر حال، از آنجا که اذان عبادت است، و این احتمال وجود دارد که شهادت بر ولایت حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) جزو آن نباشد، بیشتر فقهای شیعه
[۲۰] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۸۱، ص۱۱۱.
[۲۱] حسینی شیرازی، سید محمد، من فقه الزهراء، ج۳، ص۱۴۴، رشید، قم، چاپ اول، ۱۴۲۸ق.
[۲۲] بحرانی، محمد سند، الشهادة الثالثة، مقرر: شکری بغدادی، علی، ص۴۳ – ۴۶، بی نا، بی جا، بی تا.
(هر چند گروهی از فقها آن را جزو اذان دانسته و گفتن آن را مستحب می‌دانند) آن را جزو اذان نمی‌دانند و می‌گویند که آن را به قصد قربت یا تبرک به جا آورند، نه به قصد جزئیت.

۵.۲ - بدعت

نهایت شبهه‌ای که امکان طرح آن در این جا وجود دارد آن است که شاید گفتن آن بدعت باشد، اما با در نظر گرفتن این نکته که در معنای بدعت آورده‌اند: «وارد کردن عقیده یا عملی در حوزۀ دین بدون استناد به منابع پذیرفته شده در استنباط احکام، همچون قرآن و سنت معصومان (علیه‌السّلام) و از بدعت به تشریع در دین نیز تعبیر می‌شود»
[۲۵] عبد الرحمان، محمود، معجم المصطلحات و الالفاظ الفقهیة، ج۱، ص۳۶۱ - ۳۶۲، بی نا، بی جا، بی تا.
اگر کسی این جمله را جزو اذان بداند و در اذان بگوید بدعت و حرام است، اما با توجه به این که بیشتر فقهای شیعه این جمله را جزو اذان نمی‌دانند و در صورت گفتن باید طوری بگویند که شبیه جملات اذان و اقامه نگردد. از این رو، گفتن آن بدعت نبوده و اشکالی ندارد.
به هر حال، علت این که بیشتر فقهای شیعه گفتن شهادت سوم، بدون قصد جزئیت را جایز می‌شمارند، آن است که روایات ذکر شده در بالا به نحو مطلق می‌گویند: هر گاه شهادت به توحید و رسالت دادید، شهادت به ولایت علی بن ابیطالب (علیه‌السّلام) هم بدهید و این روایات چون مطلق است نه مقید، شامل حال اذان و اقامه و چه در غیر اذان و اقامه، می‌شود، و این به معنای جزو اذان بودن نیست.

۵.۳ - نتیجه

گفتن جمله «علی ولی الله» در اذان، اقامه و تلقین میت با توجه به جایگاه و مقام و منزلت علی (علیه‌السّلام) اگر به قصد قربت یا تیمن و تبرک -غیر از جزئیت- باشد، اشکال ندارد.

۵.۴ - اذان اهل سنت

گفتنی است؛ در برخی از منابع اهل سنت آمده که مؤذن، پیش عمر بن خطاب رفته تا او را از نماز صبح با خبر سازد دید عمر خواب است گفت: «الصلاة خیر من النوم (نماز از خواب بهتر است)»، عمر به او دستور داد که این جمله را در اذان بگنجاند.
[۲۶] مالک بن انس، موطا، باب «النداء للصلاة».
لذا اهل سنت این عبارت را در اذان صبح پس از «حی علی الفلاح» آورده‌اند. چه مجوزی برای تکرار این جمله در اذان صبح از سوی اهل سنت وجود دارد؟! آیا می‌توان این کار را با کار شیعه مقایسه کرد که گواهی به ولایت امام علی (علیه‌السّلام) را جزو اذان نمی‌داند؟


مطلبی که در پرسش درباره شهادت و گواهی به امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) در اذان مطرح شده؛ ظاهرا از این حدیث استفاده شده که می‌فرماید: «من کان مقیما علی الاقرار بالائمة (علیه‌السّلام) کلهم و بامام زمانه و ولایته». اما این حدیث هیچ گونه دلالت یا اشاره‌ای به شهادت و گواهی به امام زمان در اذان ندارد، بلکه بر ثبات قدم و استواری انسان مؤمن بر ولایت ائمه ی اطهار (علیه‌السّلام) دلالت دارد.


۱. طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام، محقق و مصحح:حسن موسوی خرسان، ج۲، ص۶۰، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.    
۲. سبحانی، جعفر، الاعتصام بالکتاب و السنة، ص۲۷، مؤسسه امام صادق، قم، چاپ اول، بی تا.    
۳. تمیمی، قاضی نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج۱، ص۱۴۲، دارالمعارف، قاهره.    
۴. سجده/سوره۳۲، آیه۴.    
۵. فصلت/سوره۴۱، آیه۳۴.    
۶. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.    
۷. توبة/سوره۹، آیه۷۱.    
۸. ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق:اسعد محمد الطیب، ج۲، ص۶۷۵، مکتبة نزار مصطفی الباز، چاپ سوم، ۱۴۱۹ق.    
۹. مراغی مصری، شیخ عبدالله، السلافة فی امر الخلافة، ص۳۲ - ۳۳، نسخه خطی.
۱۰. ابن بابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۸۹ - ۲۹۰، انتشارات جامعۀ مدرسین، قم، ۱۴۱۳ق.    
۱۱. طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۶۱.    
۱۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح:علی اکبر غفاری، محمد آخوندی، ج۱، ص۴۴۱، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.    
۱۳. ابن بابویه، محمد بن علی، الامالی، ص۶۰۴، اعلمی، بیروت، چاپ پنجم، ۱۴۰۰ق.    
۱۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۲.    
۱۵. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، محقق و مصحح: محسن بن عباسعلی کوچه باغی، ج۱، ص۷۱، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
۱۶. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، محقق و مصحح:کاظم، محمد، ص۱۴۸ - ۱۴۹، مؤسسة الطبع و النشر فی وزارة الارشاد الاسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.    
۱۷. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، محقق و مصحح:خرسان، محمد باقر، ج۱، ص۲۳۰.    
۱۸. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۷، ص۸.    
۱۹. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، الجواهر السنیة فی الاحادیث القدسیة (کلیات حدیث قدسی)، ص۳۰۰.    
۲۰. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۸۱، ص۱۱۱.
۲۱. حسینی شیرازی، سید محمد، من فقه الزهراء، ج۳، ص۱۴۴، رشید، قم، چاپ اول، ۱۴۲۸ق.
۲۲. بحرانی، محمد سند، الشهادة الثالثة، مقرر: شکری بغدادی، علی، ص۴۳ – ۴۶، بی نا، بی جا، بی تا.
۲۳. امام خمینی، توضیح المسائل (محشی)، ج۱، ص۵۱۹، م ۹۱۹، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ هشتم، ۱۴۲۴ق.    
۲۴. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق:داودی، صفوان عدنان، ص۱۱۱، دارالعلم، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.    
۲۵. عبد الرحمان، محمود، معجم المصطلحات و الالفاظ الفقهیة، ج۱، ص۳۶۱ - ۳۶۲، بی نا، بی جا، بی تا.
۲۶. مالک بن انس، موطا، باب «النداء للصلاة».
۲۷. ابن ابی شیبة ابن ابی شیبة، حافظ عبدالله بن محمد، مصنف ابن ابی شیبة فی الاحادیث و الآثار، ج۱، ص۲۳۶، دارالفکر، بیروت، بی تا.    
۲۸. سنن ابی داود، باب «کیف الاذان».    
۲۹. سنن نسائی، باب «الاذان فی السفر».    
۳۰. سنن ابن ماجه، باب «بدء الاذان»، ح ۶۹۹.    
۳۱. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۸۰ ص۴۷، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ق.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «اجزای اذان در زمان رسول خدا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۲/۲۹.    



جعبه ابزار