اثبات امامت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امامت،
ضرورت امام.
پرسش: لطفاً دلایل عقلی اثبات امامت و ضرورت وجود امام را بیان کنید.
پاسخ: مسئله
امامت در اسلام از اهمیت خاصی برخودار است و آخرین سیر تکاملی
انسان است. این مقام گاهی با مقام نبوت و رسالت، جمع شده؛ مثل: امامت
حضرت ابراهیم علیهالسلام و
پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله و گاهی جدای از مقام نبوت بوده است؛ مانند: امامت ائمه علیهمالسلام.
درباره ضرورت وجود امام در جامعه باید گفت: همانطور که وجود پیامبران برای رشد و تکامل بشر لازم و ضروری است، وجود امام هم برای حفظ دین و ادامه برنامه پیامبر ضرورت دارد. ضرورت وجود انسان
معصوم و
حجت الاهی در همه زمانها با استناد به دلایل متعدد عقلی در امامت عامه است. یکی از دلایل، این است که نبوت و امامت یک
فیض معنوی از جانب خداوند است و بر اساس
قاعده لطف چنین لطفی باید همیشگی باشد.
امامت در اسلام از اهمیت خاصی برخوردار است و
قرآن مجید آن را آخرین مرحله سیر تکاملی
انسان میداند که تنها پیامبران
اولوالعزم بدان رسیدهاند و درباره
حضرت ابراهیم علیهالسلام میفرماید: «
وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ»؛ «به یاد آور هنگامی که پروردگار ابراهیم او را با وسایل گوناگونی آزمود و او
آزمایش خود را کامل کرد (و از عهده آنها برآمد) خدا به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم،
ابراهیم گفت: از دودمان من (نیز امامانی قرار ده)، خداوند فرمود: پیمان و عهد من (امامت) هرگز به ستمکاران نمیرسد»،
(و تنها آن گروه از فرزندان تو که پاک و معصوماند شایسته این مقاماند).
از این
آیه استفاده میشود که این مقام بس والاست که
حضرت ابراهیم علیهالسلام بعد از دارا بودن مقام نبوت و رسالت در آخر عمر و پس از پشت سر گذاشتن آزمایشهای سخت بدان نائل آمد.
مقام امامت در بسیاری از موارد با
مقام نبوت جمع میشود و پیامبر اولوالعزمی همچون حضرت ابراهیم خلیل ـ علیهالسلام ـ به مقام امامت نیز میرسد و از آن روشنتر، جمع شدن مقام رسالت و نبوت و
امامت در شخص پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ است.
و نیز ممکن است در مواردی این مقام (امامت) از رسالت و نبوت جدا شود. همانند
ائمه علیهمالسلام که تنها وظیفه امامت را بر عهده داشتند، بدون آنکه
وحی بر آنان نازل شود.
ادله عقلی امامت عامه در تمام زمانها، عبارتاند از:
نبوت و امامت یک فیض معنوی از جانب خداوند است که براساس
قاعده لطف باید همیشه وجود داشته باشد. قاعده لطف اقتضا میکند که در میان جامعه اسلامی امامی باشد که محور
حق بوده و جامعه را از خطای مطلق باز دارد.
الطاف وجود امام غایب را میتوان در موارد زیر برشمرد:
۱. حراست از
دین خداوند در سطح کلی.
۲.
تربیت نفوس مستعد.
۳. بقای مذهب.
۴. وجود الگویی زنده که بتواند مقتدای مردم قرار بگیرد.
در
علم کلام ثابت شده که خداوند از افعال خود هدف و غرضی دارد و چون خداوند
کمال مطلق است و نقص در او راه ندارد، غایت افعال الاهی به مخلوقات برمیگردد و غایت وجود انسان، انسان کامل است؛ یعنی
انسان مانند درختی است که میوه آن وجود انسان کامل است.
در
فلسفه قاعدهای مطرح میشود، به نام
قاعده امکان اشرف و معنای آن این است که ممکن اشرف باید در مراتب وجود اقدم از ممکن اخس باشد...
در
عالم وجود، انسان اشرف مخلوقات است و محال است که وجود،
حیات،
علم، قدرت و جمال و ... به افراد انسان برسد، قبل از آنکه این کمالات به انسان کاملی که
حجت روی
زمین است، رسیده باشد.
هویت مطلقه خداوند در مقام ظهور، احکام
وحدت بر او غلبه دارد و در وحدت ذاتی مجالی برای اسمای تفصیلی نیست. از طرف دیگر در مظاهر تفصیلی که در
عالم خارج ظاهر میشوند، احکام کثرت، غالب بر وحدت است. اینجاست که فرمان الاهی مقتضی صورتی اعتدالی است که در آن وحدت ذاتی و یا کثرت امکانی بر یکدیگر غلبه نداشته باشد، تا بتواند مظهری برای
حق از جهت اسمای تفصیلیه و وحدت حقیقیه باشد و آن صورت
اعتدال همان
انسان کامل است.
علامه حلی (ره) در توضیح کلام
خواجه نصیرالدین طوسی به بعضی از این ضرورتهای وجود
امام اشاره کرده و میفرماید:
وجود پیامبر ضروری است تا
شناخت عقلی بشر، بهواسطه بیان نقلی تقویت شود؛ زیرا اگرچه انسان با نیروی
عقل بسیاری از حقایق از اصول و فروع دین را درک میکند، ولی گاهی در اعماق وجودش وسوسهها و تزلزلهایی وجود دارد که مانع از
اعتماد بر آن و انجام آنها میگردد؛ اما هنگامی که این احکام عقلی با بیان پیشوای الاهی تقویت گردد، هرگونه تزلزل و
شک و دودلی زدوده خواهد شد و انسان با قوت
قلب بهسوی یافتههای عقلی خود خواهد رفت.
بسیاری از امور وجود دارد که عقل،
حسن و قبح آن را درک نمیکند و باید دست به دامان پیشوایان الاهی گردد، تا بتواند خوبی و بدی آنها را دریابد.
بسیاری از اشیا مفید و برخی دیگر زیانبارند و انسان تنها با
فکر خود قادر به درک سود و زیان همه آنها نیست. اینجاست که
احساس نیاز میکند، تا کسی سود و زیان اشیا را برای او بیان نماید و این کار تنها از عهده پیشوایان الاهی که با منبع
وحی در ارتباط هستند، برمیآید.
انسان موجود اجتماعی است و اجتماع بدون داشتن قوانینی که حقوق همه افراد را حفظ کند و آنها را در مسیر صحیح پیش ببرد، سامان نخواهد یافت و به کمال مطلوب نخواهد رسید، تشخیص این قوانین بهطور صحیح و اجرای آنها جز بهوسیله رهبران آگاه، پاک و
معصوم صورت نخواهد گرفت.
انسانها در درک کمالات و تحصیل علوم و معارف و کسب
فضایل متفاوتاند، بعضی از آنها توانایی حرکت را در این مسیر دارند و برخی عاجز و ناتواناند. رهبران الاهی گروه اول را تقویت، و گروه دوم را یاری میکنند، تا هر دو گروه به کمال ممکن برسند.
با توجه به تفاوت مراتب
اخلاق در انسانها، تنها راه برای پرورش این فضایل، رهبران پاک و معصوم هستند.
پیشوایان الاهی از
ثواب و عقاب و
پاداش و کیفر الاهی در برابر طاعت و
گناه آگاهی کامل دارند و هنگامی که دیگران را از این امور آگاه کنند، انگیزه نیرومندی برای انجام وظیفه در آنان پیدا میشود.
با توجه به اینکه امامت چیزی جز استمرار خط نبوت نیست، غالب این فلسفهها که در ضرورت نبوت بیان شده است، در مورد
امامان معصوم نیز ثابت است. به بیان دیگر خداوندی که نوع بشر را برای پیمودن راه کمال و
سعادت آفریده است، همانگونه که باید برای
هدایت او پیامبرانی را که متکی بر نیروی وحی و دارای مقام
عصمت باشند مبعوث کند، لازم است برای تداوم این راه، بعد از رحلت
پیامبران، جانشینان معصومی قرار دهد تا جامعه انسانی را در رسیدن به سرمنزل مقصود کمک کنند و به
یقین بدون آن (جانشینان پیامبر) این هدف ناتمام خواهد ماند؛ زیرا:
عقول انسانی بهتنهایی برای تشخیص تمام عوامل و اسباب پیش رفت و کمال، قطعاً کافی نیست و گاهی حتی یک دهم آن را نیز تشخیص نمیدهد.
آیین
انبیا بعد از رحلت آنان، ممکن است دست خوش انواع تحریفات گردد. برای جلوگیری از
تحریف لازم است پاسدارانی معصوم و الاهی باشند، تا از آن پاسداری کنند. درست است که خداوند دربارهی
قرآن مجید فرمود: «
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُون»
یعنی: «ما
قرآن را فرستادیم و خود
حافظ و نگهبان آن هستیم.» اما حفظ دین باید از طریق علل و اسباب آن باشد که این اسباب همانا امامان معصوم ـ علیهالسلام ـ هستند.
تشکیل حکومت الاهی و برقراری
عدل و قسط و رسانیدن انسان به اهدافی که برای آن آفریده شده است، جز از طریق انسانهای معصوم ممکن نیست؛ زیرا به گواهی
تاریخ حکومتهای انسانی همیشه در مسیر منافع مادی افراد یا گروههای خاصی سیر کرده و تمام تلاش آنها در همین راستا بوده است و همانگونه که بارها آزمودهایم، عناوینی مثل
دموکراسی و
حکومت بر مردم یا حقوق بشر و مانند آن پوششی است برای رسیدن به اهداف شیطانی قدرتها و آنها با استفاده از همین ابزار مقاصدشان را به شکل مرموزی بر مردم تحمیل کردهاند.
ادامه و استمرار دستورات دین در جوامع نیاز به وجود امامان خبیر و آگاه به تمام جزئیات و دقایق
دین دارد، تا در هیچ لحظهای کوچکترین نقطه ابهامی برای کسی باقی نماند.
از آنچه گفتیم بهخوبی ضرورت و فلسفه وجود امامان معصوم معلوم میگردد.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «اثبات امامت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۶/۳۰.