• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابن هشام حمیری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: ابن هشام، السیرة النبویة، سیره ابن هشام، سیره ابن اسحاق.

پرسش: ابن هشام حمیری که بود؟ آیا کتاب او («السیرة النبویة» یا همان «سیره ابن هشام») مورد تأیید است؟

پاسخ: عبدالملک بن هشام بن ایوب ذهلی یا حمیری (متوفی ۲۱۳ یا ۲۱۸ق)، محدث، مورخ، ادیب، نسب‌شناس و تدوین‌کننده کتاب «السیرة النبویة» است. این کتاب، یکی از منابع مهم قدیمی ‌است که در سیره و مغازی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) از اعتبار و شهرت زیادی برخوردار است؛ البته نمی‌توان همه مطالب این کتاب را تأیید یا رد کرد؛ چراکه تک‌تک نقل‌های مندرج در آن ‌را باید جداگانه مورد بررسی قرار داد؛ ولی به‌طور کلی می‌توان گفت سیره ابن هشام یکی از قدیمی‌ترین منابع در دسترس و قابل استناد است.



ابومحمد عبدالملک بن هشام بن ایوب ذهلی یا حمیری (متوفی ۲۱۳
[۳] زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم، ج‌۴، ص۱۶۶، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
یا ۲۱۸ق، محدث، مورخ، ادیب، نسب‌شناس و تدوین‌کننده مشهورترین کتاب درباره سیره پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) است.
[۵] زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم، ج‌۴، ص۱۶۶، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.


از زندگی وی آگاهی‌های کمی‌ در دست است. نخستین بار در قرن ششم، عبدالرحمن سُهَیلی در شرح خود بر سیره اشاره کوتاهی به زندگی او کرده است. برخی آگاهی‌ها نیز از طریق ذهبی (وفات: ۷۴۸ق) به دست می‌آید.


ذهبی با استناد به گفته تاریخ‌نگار مصری (ابوسعید عبدالرحمن بن یونس)، ابن هشام را ذهلی، منسوب به ذهل بن معاویة، تیره‌ای از قبیله «کنده» می‌شمارد. برخی نیز او را حمیری (منتسب به منطقه‌ای در یمن) می‌دانند.
ابن هشام به حمیریان علاقه داشت و اثری درباره پادشاهان حمیر با نام «التیجان فی ملوک حمیر» تألیف کرد.


ظاهراً ابن هشام در بصره به دنیا آمد؛
[۱۱] زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم، ج‌۴، ص۱۶۶، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
اما زمان تولد او به‌درستی معلوم نیست. تنها می‌دانیم در میان کسانی که او مستقیماً از آنان روایت کرده، کسی نیست که در نیمه اول قرن دوم درگذشته باشد؛ اما از طرفی او پیش از سال ۱۸۳ ق (سال مرگ زیاد بن عبدالله بکّائی، شاگرد برجسته ابن اسحاق)، در سِن و سالی بوده که بتواند متن کامل سیره را از وی دریافت کند.


ابن هشام در زادگاه خود پرورش یافت و از آن‌جا که بیش‌تر رجال سند او در سیره از مردم کوفه و بصره‌اند،
[۱۳] مهدوی، اصغر، مقدمه بر خلاصه سیرت رسول‌الله، تلخیص شرف‌الدین محمد بن عبدالله، ص۳۳، تهران، ۱۳۶۸ش. ‌
وی می‌بایست بخش مهمی ‌از زندگی و آموزش‌های خود را در این نواحی گذرانده باشد؛ چنان‌که بکائی را نیز در میان همین رجال می‌بینیم.
[۱۴] مهدوی، اصغر، مقدمه بر خلاصه سیرت رسول‌الله، تلخیص شرف‌الدین محمد بن عبدالله، ص۱۴۲-۱۴۴، تهران، ۱۳۶۸ش.

از استادان و رجال حدیث او می‌توان «ابوعبیده معمر بن مثنی»، «ابوزید انصاری»، «خلف احمر» و «هیثم بن عدی» را نام برد. (ابن هشام در «السیرة النبویة» با عبارت «حدّثنی» از این افراد روایت نقل کرده است).


تاریخ ورود ابن هشام به مصر معلوم نیست؛ اما می‌دانیم که وی در این‌جا که آخرین منزل سفرهای علمی ‌او بود، مقیم شد و تا پایان عمر در مصر زیست.
[۱۵] همدانی قاضی ابرقوه، رفیع‌الدین اسحاق بن محمد، سیرت ‌رسول‌الله، ص۴۸، مقدمه، تحقیق، مهدوی، اصغر، تهران، خوارزمی، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش.
[۱۶] زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم، ج‌۴، ص۱۶۶، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.



ابن هشام در ادب و شعر نیز دستی توانا داشت. شاید به همین سبب بود که هنگام ورود شافعی به مصر، ابن هشام در دیدار با او درنگ کرد؛ اما چون یک‌دیگر را ملاقات کردند، برای هم شعر گفتند و ابن هشام پس از این دیدار شافعی را ستود.


آن‌چه از دانش ابن هشام در سیره بازتاب یافته، عموماً به احاطه وی در نسب‌شناسی و شناخت گویندگان اشعار باز می‌گردد. با این همه، به نظر مصححان سیره، وی اشعاری از ابن اسحاق نقل کرده که آشکارا مجعول و سست است و نتوانسته درباره آن‌ها نظری قطعی ابراز کند، گرچه ابن هشام خود به تأکید گفته که از آوردن چنین اشعاری خودداری کرده است.


۱. «السیرة النبویة» که معمولاً «سیره ابن هشام» نیز خوانده می‌شود؛
۲. «التیجان فی ملوک حمیر» که پایه نگارش آن بر عبارات نقل‌شده از «اسد بن موسی» قرار دارد؛
ویژگی این کتاب در آن است که میان حوادث تاریخی و قصص دینی، خرافه و اسطوره جمع کرده است و به همین دلیل از نظر پیدایش و شیوه روایت قصه عربی در خور توجه است.
۳. «فی شرح ما وقع فی اشعار السیر من الغریب».
[۲۲] زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم، ج‌۴، ص۱۶۶، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.

از بین این آثار تنها به کتاب‌شناسی «السیرة النبویة» که مورد سؤال است، می‌پردازیم.



کتاب «السیرة النبویة»، یکی از منابع مهم قدیمی ‌است که در سیره و مغازی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) از اعتبار و شهرت زیادی برخوردار است. این کتاب در واقع همان «سیره ابن اسحاق» است که ابن هشام آن ‌را تهذیب و تلخیص کرده است.
[۲۴] زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم، ج‌۴، ص۱۶۶، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.


۹.۱ - جمع‌آوری و تدوین

محمد بن اسحاق مطلبی (۵۸ ـ ۱۵۰ق) اولین کسی است که سیره و مغازی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) را با نوع نگارش جدیدی جمع‌آوری و تدوین نموده است.
[۲۵] ابن اسحاق مطلبی، محمد بن اسحاق بن یسار، سیرة ابن اسحاق (کتاب السیر والمغازی)، محقق، سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۳۹۸ق.

ابن اسحاق اخبار حوادث دوران مکه و مدینه و احوال پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و بخشی از ماجراهای مربوط به عصر جاهلی را که در کتاب‌ها و مجموعه‌های پراکنده گوناگون یافته بود، در این اثر جمع‌آوری نموده و به خلیفه منصور عباسی تقدیم کرده است.
ابن هشام از طریق زیاد بن عبدالله بکائی روایت کرده است.


ابن هشام، در مقدمه کتابش، به تغییراتی که در «سیره ابن اسحاق» داده بود، اشاره می‌کند:

۱. حذف کتاب «المبتدا»؛
۲. حذف آن‌چه در آن یادی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) نشده و چیزی از قرآن درباره آن نازل نشده و ربطی به سیره حضرتشان ندارد؛
۳. حذف اشعاری که ابن اسحاق آورده و آشنایان و عالمان به شعر، استناد آن‌ها را درست نمی‌دانند؛
۴. حذف مطالبی که نقل آن‌ها شنیع است و خاطر برخی را می‌آزارد؛
۵. حذف آن‌چه زیاد بن عبدالله بکائی برای ابن هشام روایت نکرده است.

۱۰.۱ - بیان دو نکته

درباره تغییرات فوق به دو نکته اشاره می‌شود:

۱۰.۱.۱ - نکته اول

البته مطالبی که ابن هشام در این کتاب افزوده است، با نام خودش مشخص شده و با مطالب ابن اسحاق قابل تمییز است.

۱۰.۱.۲ - نکته دوم

گاه گفته می‌شود ابن هشام مواردی را که در «سیره ابن اسحاق» منطبق با گرایش شیعی بوده، حذف کرده است؛ لیکن چنین نیست؛ زیرا هم مواردی یافت می‌شود که او از ابن اسحاق درباره امام علی (علیه‌السلام) نقل کرده، و هم مواردی را خود ابن هشام مستقلاً در مناقب حضرتشان آورده است.


بر «سیره ابن هشام» شرح‌ها و تلخیص‌هایی نوشته شده است؛ مانند کتاب «الروض الانف فی شرح السیرة النبویة» از «عبدالرحمن سهیلی» (متوفی: ‌۵۸۱ق) که شرحی مفصل است.


گفتنی است که نمی‌توان درباره همه مطالب سیره ابن هشام قضاوت نمود و همه آن ‌را تأیید یا رد کرد؛ چراکه تک‌تک نقل‌های آن ‌را باید مورد بررسی قرار داد؛ ولی به‌طور کلی می‌توان گفت: «سیره ابن هشام» یکی از قدیمی‌ترین منابع قابل استناد در ارتباط با وقایع صدر اسلام است.


۱. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وَفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱۵، ص۲۸۱، بیروت، دارالغرب الاسلامی، چاپ اول، ۲۰۰۳م.    
۲. ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج‌۱۱، ص۳۷، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.    
۳. زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم، ج‌۴، ص۱۶۶، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
۴. زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم، ج‌۸، ص۳۱۴، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.    
۵. زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم، ج‌۴، ص۱۶۶، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
۶. بکر بن عبدالله، طبقات النسابین، ص۵۱، ریاض، دارالرشد، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.    
۷. سهیلی، عبدالرحمن، الروض الانف فی شرح السیرة النبویة، ج‌۱، ص۲۴، بیروت، دار احیاء التراث العربی‌، چاپ اوّل‌، ۱۴۱۲ق.    
۸. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وَفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱۵، ص۲۸۲، بیروت، دارالغرب الاسلامی، چاپ اول، ۲۰۰۳م.    
۹. زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم، ج‌۸، ص۲۹۸، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.    
۱۰. بکر بن عبدالله، طبقات النسابین، ص۵۲، ریاض، دارالرشد، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.    
۱۱. زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم، ج‌۴، ص۱۶۶، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
۱۲. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وَفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱۵، ص۲۸۲، بیروت، دارالغرب الاسلامی، چاپ اول، ۲۰۰۳م.    
۱۳. مهدوی، اصغر، مقدمه بر خلاصه سیرت رسول‌الله، تلخیص شرف‌الدین محمد بن عبدالله، ص۳۳، تهران، ۱۳۶۸ش. ‌
۱۴. مهدوی، اصغر، مقدمه بر خلاصه سیرت رسول‌الله، تلخیص شرف‌الدین محمد بن عبدالله، ص۱۴۲-۱۴۴، تهران، ۱۳۶۸ش.
۱۵. همدانی قاضی ابرقوه، رفیع‌الدین اسحاق بن محمد، سیرت ‌رسول‌الله، ص۴۸، مقدمه، تحقیق، مهدوی، اصغر، تهران، خوارزمی، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش.
۱۶. زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم، ج‌۴، ص۱۶۶، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
۱۷. ابن کثیر دمشقی‌، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج‌۱۰، ص۲۸۲، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.    
۱۸. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وَفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱۵، ص۲۸۲، بیروت، دارالغرب الاسلامی، چاپ اول، ۲۰۰۳م.    
۱۹. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وَفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱۵، ص۲۸۲، بیروت، دارالغرب الاسلامی، چاپ اول، ۲۰۰۳م.    
۲۰. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، ج‌۱، ص۴، بیروت، دارالمعرفة، چاپ اول، بی‌تا.    
۲۱. زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم، ج‌۸، ص۲۹۸، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.    
۲۲. زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم، ج‌۴، ص۱۶۶، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
۲۳. ذهبی، شمس‌الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۴۲۹، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ سوم، ۱۴۰۵ق.    
۲۴. زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم، ج‌۴، ص۱۶۶، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
۲۵. ابن اسحاق مطلبی، محمد بن اسحاق بن یسار، سیرة ابن اسحاق (کتاب السیر والمغازی)، محقق، سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۳۹۸ق.
۲۶. ابن اسحاق مطلبی، محمد بن اسحاق بن یسار، سیرة ابن اسحاق (کتاب السیر والمغازی)، ص۱۲۹، مقدمه محقق، محقق، سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۳۹۸ق.    
۲۷. ابن اسحاق مطلبی، محمد بن اسحاق بن یسار، سیرة ابن اسحاق (کتاب السیر والمغازی)، ص۱۳، مقدمه محقق، محقق، سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۳۹۸ق.    
۲۸. ابن خلکان برمکی اربلی، ابوالعباس شمس‌الدین، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، ج۴، ص۲۷۷، بیروت، دار صادر، ۱۹۰۰م.    
۲۹. ذهبی، شمس‌الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۹، ص۵، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ سوم، ۱۴۰۵ق.    
۳۰. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۱۹، ص۱۴۲، بیروت، دار احیاء التراث، ۱۴۲۰ق.    
۳۱. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، ج‌۱، ص۲۴۵، بیروت، دارالمعرفة، چاپ اول، بی‌تا.    
۳۲. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، ج‌۱، ص۵۰۴ ۵۰۵، بیروت، دارالمعرفة، چاپ اول، بی‌تا.    
۳۳. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، ج‌۱، ص۸۷، بیروت، دارالمعرفة، چاپ اول، بی‌تا.    
۳۴. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، ج‌۲، ص۱۵۱، بیروت، دارالمعرفة، چاپ اول، بی‌تا.    
۳۵. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، ج‌۲، ص۵۱۹ ۵۲۰، بیروت، دارالمعرفة، چاپ اول، بی‌تا.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «ابن هشام حمیری»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۴/۳۰.    



جعبه ابزار