آلایش حدیث
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حدیث،
اهل بیت،
پیامبر،
قرآن،
اسلام،
شیعه،
اهل سنت.
پرسش: عوامل تاریخی آلایش و پالایش حدیث را بیان کنید؟
پاسخ: پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) تمسک به قرآن و اهل بیت (علیهمالسّلام) را مایه رستگاری امت اسلام معرفی کرده است؛
و صد افسوس که عدهای تلاش کردهاند با جدا کردن این دو گوهر گرانبها، هر دو را از کارآیی لازم بیندازند و مانع رستگاری دنیوی و اخروی
مسلمانان شوند؛ ارائه تفاسیر ناروا و غیر واقعی از قرآن و آلایشهای حدیثی را میتوان در این راستا ارزیابی کرد؛ که در این نوشتار به اقتضای سؤال به آلایشهای حدیثی و عوامل آن و سپس به پالایشهای حدیثی به صورت گذرا پرداخته شود.
«آلایش» در لغت به معنی آلودن و آلودگی و ناپاکی است.
و مقصود از آلایش
حدیث در اینجا هر گونه آسیبی است که
سند و متن احادیث را دچار مشکل کرده است.
از مهمترین آسیبهای حدیثی، میتوان منع از
تدوین حدیث، ورود احادیث خرافی (اسرائیلیات) در میان احادیث و احادیث ساختگی را بر شمرد که شمار بسیاری از احادیث ساختگی و خرافی در واقع از آثار منع از تدوین حدیث میباشند.
در
زمان حضرت پیامبر (صلّی الله علیه و آله)
مسلمانان به حفظ و نوشتن احادیث ایشان اهمیت زیادی میدادند و به عقیده دکتر عتر، عدهای از
صحابه روایات زیادی ـ که مجموعاً به حد تواتر میرسند ـ در اثبات وقوع کتابت حدیث در زمان پیامبر (صلّی الله علیه و آله) نقل کردهاند.
و این به جهت اهتمام
رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) به این امر بود.
اما بعد از رحلت آن وجود مقدس، خلفا به بهانههای واهی
از نقل و نوشتن حدیث جلوگیری کردند و هدف اصلی آنها از این کار جلوگیری از انتشار فضائل
اهل بیت (علیهمالسّلام) بود و برای این که این هدف آنها آشکار نگردد و صحابه در برابر آن مقاومت نشان ندهند از نقل و کتابت هر گونه حدیثی جلوگیری کردند
چنان که
عمر ناخواسته پرده از این راز برداشته و به صحابه گفته است: «اقلوا الروایة عن رسول الله الا فی ما یعمل به»
نقل روایت از پیامبر را کم کنید مگر آنچه را که به آن عمل میشود. و معلوم است که فضایل اهل بیت (علیهمالسّلام) مربوط به عقیده است نه عمل. و در همین راستا بود که تا پیامبر (صلّی الله علیه و آله) در وقت احتضار سخنی شبیه
حدیث ثقلین بر زبان جاری کرد و نوشتابزار خواست تا چیزی بنویسد که بعد از آن حضرت امت گمراه نشود؛ عمر با نسبتی بسیار زشت به آن حضرت، مانع اجرای تصمیم ایشان گردید.
این منع نامبارک تا زمان
عمر بن عبدالعزیز ادامه یافت اما او بنا بر مصالحی، این ممنوعیت را لغو کرد و بلکه دستور به گردآوری و تدوین احادیث داد. ولی تا
مرگ او (۱۰۱ق) عملی نشد تا آنکه در
سال ۱۴۳ تدوین حدیث و...آغاز گردید.
البته
شیعه به این منع اعتنا نکرد و به تدوین حدیث پرداخت.
برای منع از تدوین احادیث آثاری مترتب میباشد که برخی از آنها عبارتند از:
با منع از تدوین حدیث فضائل اهل بیت (علیهمالسّلام) در سطح وسیع منتشر نشد و حکام ایشان را به انزوا کشاندند و
امت اسلام از بهرهمندی از برکات آن حضرات محروم گردید و این بدترین پی آمد منع از تدوین حدیث است
که آثار دیگر هم در پی این اثر است.
تقسیم امت اسلام به فرقههای مختلف و خصوصاً به دو فرقه مهم
شیعه و
سنی به خاطر این است که با منع حدیث فضائل اهل بیت بر بسیاری پوشیده ماند و به مسیری غیر از مسیر حق سرازیر شدند و...
در اثر جلوگیری از نقل و تدوین حدیث
روایات زیادی به دست فراموشی سپرده شد، بلکه تعمداً روایات را از بین بردند تا به دست کسی نرسد؛ مثلاً
ابوبکر ۵۰۰ حدیث نبوی را سوزاند.
و نیز عمر از مردم خواست تا هر حدیثی که دارند بیاورند وقتی آوردند دستور داد تا آنها را بسوزانند.
و یکی از
صحابه نیز کتابی را که در فضایل اهل بیت (علیهمالسّلام) نوشته شده بود، در
آب شست و از بین برد.
انسان کنجکاو است و همیشه دنبال چیزهای تازه است و خلفا به این اصل توجه داشتند و برای پر کردن جای خالی سخنان ناب نبوی (صلّی الله علیه و آله) و یا...به افرادی از علمای
اهل کتاب مانند تمیم داری و
کعب الاحبار که پس از انتشار اسلام برای پیگیری اهداف خود اظهار
اسلام کرده بودند میدان سخنوری دادند بلکه در زمان عمر هر هفته سخنران قبل از خطبههای
نماز جمعه تمیمداری بود که در زمان
عثمان مدت آن دو برابر شد و در زمان
معاویه این قبیل افراد در دربار او زیاد شدند و بدین ترتیب روایات خرافی (اسرائیلیات) را در بین مسلمانان رواج دادند و بر فرهنگ اهل سنت تاثیر زیادی گذاشتند که اعتقاد به جسمانیت خدا، صدور معاصی از
انبیاء و...از نمونههای این اثر گذاری است.
دوران منع تدوین حدیث مایه لغزشهایی چون فراموشی، اشتباه، جابجایی عبارت و...شد، افزون بر آن دشمنان اسلام نیز دست به کار شدند و برای مخدوش کردن چهره اسلام به
تحریف و بلکه وضع احادیث دست زدند و این امر باعث شد خواسته یا ناخواسته روایات تحریف شده و جعلی به حوزه روایات راه یابد و خصوصاً بعد از آزاد شدن تدوین حدیث به سرعت در بین
مسلمانان منتشر شود.
هر چند یکی از آثار منع تدوین حدیث وضع و
جعل حدیث است ـ چنانکه اشاره شد ـ ولی این کار تنها در پی منع تدوین حدیث نیست و حتی اگر هم آن منع صورت نمیگرفت باز وضع حدیث منتفی نمیشد چنانکه در زمان خود پیامبر (صلّی الله علیه و آله) نیز برخی احادیثی را جعل میکردند و به پیامبر (صلّی الله علیه و آله) نسبت میدادند.
علی (علیهالسّلام) در این باره میفرماید: «ولقد کذب علی رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ علی عهده حتی قام خطیبا، فقال: «من کذب علی متعمدا فلیتبوا مقعده من النار» در روزگار پیامبر (صلّی الله علیه و آله) آنقدر
دروغ به آن حضرت نسبت داده شد که ایستاد و خطابه ایراد کرد و فرمود: «هر کسی از دانسته به من دروغ نسبت دهد جایگاه او پر از
آتش است.»
این بحث دامنه دار است ولی به لحاظ رعایت اختصار بعضی از مهمترین انگیزهها و اسباب وضع حدیث ذکر میشود:
دشمنان وقتی گسترش روز افزون اسلام را دیدند و از مقابله مستقیم با آن ناتوان شدند به
فکر چاره افتادند و برای انتقام از
اسلام عدهای از متفکران آنها مانند: کعب الاحبار و
وهب بن منبه یهودی،
ابن جریح و تمیمداری مسیحی، سیف بن عمر و
ابن ابی العوجا مانوی به ظاهر مسلمان شدند و با ساختن احادیث دروغین کینه خود را به اسلام نشان دادند.
برای نمونه «ابن ابی العوجا» به هنگام اعدامش گفت: «مرا از کشته شدن چه باک، در حالیکه چهار هزار حدیث که
حرام را
حلال و حلال را حرام میکرد ساختم و وارد
دین شما کردم.» و حماد بن زید نیز گفته است: «زنادقه چهارده هزار حدیث ساخته و به پیامبر و
اولیاء الهی نسبت دادهاند.»
حکامی که به ناحق بر مسند
قدرت تکیه زده بودند و خود را خلیفه رسول الله میدانستند ناچار بودند به گونهای به اعمال قدرت خود مشروعیت ببخشند و چون هیچ سخنی از پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) در تایید خود در دست نداشتند بلکه سخنان فراوانی علیه خودشان و به نفع
اهل بیت (علیهمالسّلام) از پیامبر (صلّی الله علیه و آله) وجود داشت، رو به وضع و جعل حدیث برای این منظور کردند مثلاً برای توجیه
غصب فدک حدیثی ساخته و به پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) نسبت دادند که: «ما پیامبران چیزی به
ارث نمیگذاریم و هر آنچه از ما باقی بماند
صدقه است»
که این مطلب به جهت مخالفت با
قرآن جعلی بودنش واضح است و نیز معاویه روند احادیث ساختگی را به اوج رساند و در عرصههای مختلف به جعل حدیث دامن زد.
و همچنین در زمان سایر
امویان این وضع ادامه داشت و راویان دین فروش در زمان
عبدالملک بن مروان در فضائل امویان و سوابق آنها و طعنه به
علی (علیهالسّلام) روایات زیادی ساختند.
عباسیان نیز از قافله عقب نماندند و برای مشروعیت بخشیدن به
حکومت خود احادیثی را جعل کردند.
اقوام مختلفی به اسلام گرویدند و بعد از پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) مذاهب مختلفی پدید آمد و بعضی از این اقوام و مذاهب برای اثبات برتری خود و بی اعتبار کردن رقبای خود به جعل حدیث دست زدند برای نمونه
حنفیها،
مالکیها و
شافعیها هر کدام در فضایل رهبران و امامان فقهی خود روایاتی را جعل کردند.
برخی از دینداران نادان به گمان خدمت به
دین، احادیثی را ساخته و به معصومان (علیهمالسّلام) نسبت دادند که بیشتر روایات مجعول اینها درباره فضائل سورهها و
آیات قرآن و ذکر پاداش اعمال خیر و...است که به منظور ترغیب مردم به قرائت قرآن و انجام کارهای خیر و ترک
محرمات بوده است.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «آلایش حدیث»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۸/۰۵.