کمیل بن زیاد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: کمیل بن زیاد، اصحاب خاص، صاحب سر امام علی علیهالسلام، حدیث حقیقت.
پرسش:
شخصیت و زندگینامه کمیل بن زیاد را بنویسید و آیا این ظرفیت را داشت که از اصحاب سرِ علی ـ علیهالسلام ـ باشد؟
پاسخ: برخی از یاران و نزدیکان امام الموحدین علی بن ابیطالب ـ علیهالسلام ـ بهخاطر درک مفاهیم عالی اسلام و رسیدن به
یقین،
جامع همه
فضایل عالی انسانی شده و در دوران حیات خود در راه اسلام واقعی و
احقاق حق و برقراری عدالت از جان مایه میگذاشتند و همانند خاری در چشم دشمنان بوده و
خواب راحت را از چشم آنان میربودند.
کمیل پسر زیاد بن نهیک از قبیله (واولادش)
نخع بوده، که رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ درباره آنان دعا فرمود: اللّهم بارک فی النخع؛
خدایا!
برکت را در نخع قرار بده.
نیز پدر کمیل از
مسلمین و
مؤمنین صدر اسلام بهشمار میرفت. او مردی پارسا بود که با همسری
عابد و
مؤمن با رسول خدا زندگی میکرد.
گفته شده که کمیل در سال سوم
هجرت به
دنیا آمده و در خانوادهای کاملاً مسلمان و مؤمن
پرورش یافت.
این فرزند اسلام از همان ایام
کودکی و
نوجوانی با مولای خود علی ـ علیهالسلام ـ ارتباط داشت و در مأموریتی که حضرت به دستور پیامبر قبل از
حجةالوداع به
یمن سفر کرد، از همین ایام تحت تعلیم و تربیت معنوی اسلام ناب قرار گرفته و به برکت تشرف بیشمار و
قرب بسیار به مولای خویش، بعد از
رحلت پیامبر با دیگر فداییان اسلام ۲۵ سال در مدت خانهنشینی علی ـ علیهالسلام ـ همراه حضرتش شجاعانه ایستاد و
رسالت خویش را نسبت به خواص انجام میداد و به نشر
فضایل علی میپرداخت. کمیل با صحابه و تابعین در اجتماعاتی که به وجود میآمد، از
حق علی و جایگاه علی و نسبت علی با
رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ سخن میگفتند.
در جریان اعتراضات مردم به اعمال ناشایست
عثمان، کمیل حضور داشته و از منحرف شدن اسلام از مسیر اصلی هراس داشته و زبان به اعتراض گشود که به همین علت همراه عدهای دیگر به
شام و از آنجا به حمص تبعید میشود.
کمیل همچون هموطن خود مالکاشتر نخعی در روز بیعت با علی حضور داشته و در این روز بیعت خویش را تجدید کرده و در مدت خلافت علی ـ علیهالسلام ـ همواره در کنار مولای خویش بوده و مدتی نیز از طرف حضرت برای
حکومت شهر هیت که در نواحی بغداد بوده انتخاب شد.
بهخاطر
معاشرت کمیل با صحابه بزرگ پیامبر و بهرهگیری از حضور آنان، رجال شناسان کمیل را از بزرگان تابعین میشناسند؛ کمیل چنان صادقانه و عاشقانه و عارفانه زیست که از خواص اصحاب و صاحب اسرار علی ـ علیهالسلام ـ گردید.
تا دوران
امام سجاد ـ علیهالسلام ـ بهخاطر مودت و دوستی اهلبیت از جانب حجاج بن یوسف ثقفی ـ که در دشمنی با اهلبیت معروف است ـ در سن پیری تحت تعقیب و آزار و اذیت قرار گرفت و درنهایت در سال ۸۳ هجری به شهادت رسید.
در اینکه کمیل از اصحاب سر امام بود، شکی نیست و اما اینکه سؤال شده آیا به این ظرفیت رسیده بود که از این افراد باشد، باید دید که
علما و
عرفا و مورخان درباره کمیل چه دیدگاهی دارند؛ همچنانکه گفته شد کمیل در ردیف بزرگانی همچون
سلمان،
ابوذر،
عمار،
مقداد،
حذیفه و... از شخصیتهای عالیرتبه جهان اسلام که
ایمان و ایقان داشتند، قرار داشت.
عبیدالله بن ابیرافع صحابه بزرگوار امام ـ علیهالسلام ـ میگوید: حضرت به من فرمودند: ده تن از ثقههای (افراد مورد اعتماد) مرا احضار کن؛ عرض کردم: خود شما آنها را نام ببرید؛ پس حضرت، کمیل بن زیاد را در ردیف آن ده نفر نام برد.
یعنی کمیل از افراد مورد وثوق حضرت بوده و خود حضرت هم به این امر اشاره داشتهاند.
علامه شوشتری بر این عقیده است که چون علوم و اسرار در باطن حضرت امیر ـ علیهالسلام ـ موج میزد، میخواست که گوهر عرفان را بیرون بریزد، کمیل بن زیاد نخعی را پیش خود مینشاند و بر او جواهر اسرار میفشاند.
ابواسحاق کوفی کمیل را از عُباد
کوفه معرفی کرده.
و همچنین اکثر دانشمندان و رجالشناسان و مورخان و عارفان، کمیل بن زیاد نخعی را از اصحاب خاص و یاران نزدیک و از اصحاب سر امام شمردهاند و حتی این دیدگاه منحصر به شیعه نیست؛ بلکه دانشمندان
اهل تسنن نیز چنین عقیدهای دارند. ابن ابیالحدید معتزلی معتقد است که کمیل از
شیعیان خاص امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ است.
و باز خود حضرت در جواب کمیل بیان میدارند که تو از اصحاب سر من هستی. حضرت وقتی که به بیرون کوفه میرفت، کمیل را همراه خود میبرد و یا زمانی که با کمیل در جایی خلوت میکرد، اسرار خویش را بر کمیل بیان مینمود و کمیل هم با طرح سؤالاتی عطش خود را نسبت به فراگیری اسرار امام نشان میداد. وقتی که کمیل از حضرت در مورد حقیقت سؤال میکند، حضرت میفرماید: تو را بر حقیقت چکار؟ آن موقع کمیل میگوید: آیا من صاحب سر شما نیستم؟ حضرت میفرمایند: بلی؛ البته. پس کمیل بن زیاد با این جمله میرساند که افشای اسرار به غیر اهلش جایز نیست و این
ظرفیت را در خود احساس میکند و خواهان جواب اینگونه سؤالات از حضرت امیر میباشد و حتی به این هم اکتفا نکرده و درنهایت میگوید: زِدْنی بیاناً؛ یعنی از حضرت میخواهد که مسئله را بیشتر بشکافد.
حديث حقيقت بهترين مدرك اين مقام كميل است كه او ظرفيت داشت و از اصحاب سر بوده است؛ چنانكه دعای پررمز و راز كميل از او به شيعه رسيده است.
سایت اندیشه قم