نحوه رفتار با افراد منحرف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: اختلاف تربیتی فرزندان، انحراف، طرد فرد منحرف.
پرسش: در بعضی
خانوادهها تعدادی از آنها
مذهبی و بعضی دیگر به بیراهه میروند و تا مرز
فساد کشیده میشوند در حالیکه
موعظه دیگران در آنها تأثیر ندارد. آیا از نظر
اسلام طرد کردن آنان صحیح است. اگر نه پس چگونه باید بار ننگ آنان را بدوش کشید؟
پاسخ: اگر کسی منحرف شد باید در فکر هدایت او باشیم نه اینکه او را طرد کنیم تا بیشتر به انحراف کشیده شود، و بدین جهت باید روشهای صحیح برخورد با فرد منحرف را به کار گرفت.
در مورد اینکه چرا عدهای درست
تربیت میشوند و بعضیها درست تربیت نمیشوند باید به
عوامل تربیتی شخص توجّه شود. عواملی مانند
خانواده و چگونگی برخورد آنها با شخص، محیط زندگی و دوستان شخص که باید والدین در
انتخاب دوست به فرزند کمک و راهنمائی کنند، محیط مدرسه، محیط کلاس و دوستانی که در کلاس پیدا میکند، محیط کار؛ همگی از جمله عواملی هستند که اگر نامناسب باشند اثرات منفی در شخص خواهند گذارد و بهترین راه تغییر محل میباشد. البته در مورد خود خانواده باید کوشید از رفتارهای نامناسب با شخص جلوگیری کرد.
فرمودهاید «
موعظه دیگران در آنها تأثیری ندارد» در مورد این مطلب، نکاتی را باید در نظر گرفت. شما باید توجّه داشته باشید ما همیشه تنها در موقعی که شخصی اشتباهی کرد سعی میکنیم
ملامتش بکنیم و
توبیخ کنیم و انتظار داریم اثر هم بکند و روشش را تغییر دهد. ما در اینجا روشهایی را خدمتتان عرض میکنیم که اگر این روشها رعایت شوند افراد منحرف، خود بخود روششان را تغییر خواهند داد. به این نکته باید توجّه کرد اکثر افراد منحرف، قابل اصلاح هستند. کم هستند افرادی که قابل اصلاح نیستند.
در برخورد با اینگونه افراد سعی کنیم اولاً آنان راکوچک نشماریم. و حداقل به خاطر اینکه همنوع و همنشین و فامیل ما هستند آنها را
حقیر نشماریم. و ثانیاً در مقابل آنها
فروتنی و
تواضع بکنیم و به خاطر اینکه
مومن هستیم با آنها
تکبر بورزیم. و ثالثاً نباید داشتههای این افراد را دست کم بشماریم و فضیلتهای آنها را نادیده بگیریم و فقط خصوصیّات منفی آنها را ببینیم. هر انسانی دارای خصلت یا رفتار و یا بعدی شایستهی ستایش و
تمجید است. وظیفه شما این است که این جنبههایی خوب را بیابید و او را به سبب داشتن آنها تمجید کنید.
برای ما کافی است خطائی را مشاهده کنیم بلافاصله به
سرزنش خطاکار میپردازیم و علیه او زبان میگشائیم خصوصاً در
عتاب نوعی
غرور و
انانیت نهفته است. امّا ستایش و قدردانی نیاز به دور افکندن انانیت و
خودخواهی دارد تا بتوان همانطور که محاسن خود را میبینیم خوبیهای دیگران را نیز مشاهده کنیم. و این کار محتاج فائق آمدن بر
نفس و فراتر رفتن از خود و در اختیار گرفتن عنان
شهوات و امیال است.
مردم همه میخواهند آدمی مهمّ باشند و مردم از کارهای آنها تقدیر و
تشکر کنند. اگر ما در مقابل کارهای خوب آنها تمجید و تشکر و قدردانی بکنیم این کارها برای آنها مهم خواهد بود و این نوع سپر دفاعی خواهد شد تا از کارهای بد دوری کنند.
مردم معمولاً شنوندگان خوب را بر گویندگان خوب ترجیح میدهند، زیرا در برابر شنوندگانِ خوب، احساس مهمّ بودن میکنند.
و اگر ما در برخورد با اینگونه افراد سعی کنیم به سخنانشان خوب گوش فرا دهیم، خواهیم دید که سعی میکنند خوب صحبت کنند و از طرفی به شما که فردی مؤمن هستید اهمیت میدهد و سعی میکند به سخنان شما گوش دهد و حتّی عمل کند. ولی این روش هم حوصله میخواهد و هم زمان بر است. و ما نباید
عجله کنیم که خیلی زود در اینها تأثیر بگذاریم.
هر انسانی که برای ارزشها و آرمانهای والای خود
احترام قایل باشد در مباحثات روش درستی اتخاذ میکند و از افتادن در ورطه
جدال دوری میگزیند زیرا کسی که به خود احترام میگذارد وقتش را در مجادلات بیارزش تلف نمیکند و اگر دید که طرف مقابل هدفش صرفاً
مجادله است نه رسیدن به حقیقت رشته کلام را به دست او میسپارد تا هرچه میخواهد بگوید. طرف مقابل شما از دو حالت خارج نیست: یا عقیده و نظرش درست است که در این صورت شما با
جر و بحث کردن وی را از دست میدهید و یا بر نظر خود پای میفشرد که در این صورت وقت خودرا با او ضایع کردهاید.
شاید مهمترین خلأ
اخلاقی انسان عادت به
سرزنش کردن دیگران باشد. هر انسانی به راحتی میتواند دیگران را سرزنش کند امّا باید بدانیم که سرزنش و عتاب بسیار موجب میشود افراد را از خود برانیم. زیرا مردم طبیعتاً از افراد سرزنش کننده و ملامتگر
نفرت دارند. پرهیز از سرزنش کردن به معنای آن نیست که آدمی در برابر خطاهای طرف مقابل سکوت کند بلکه باید برای اظهار ناراحتی و ناخشنودی خود از اشتباهات او، روش بهتری را دنبال کند.
اوّلین گام در برخورد با خطاها این است که لغزشهای مردم را پی جویی نکنیم و معایب و خطاهایشان را به رخ آنها نکشیم. دومّین گام این است که اگر خطائی از آنان دیدیم آن را حمل بر خوبی کنیم نه بدی و اگر محملی برای آن نیافتیم عیبش را بپوشانیم. سومین گام این است که اگر خطائی مرتکب شدند
غرور آنها را جریحهدار نکنیم.
در جواب قسمتی که فرمودهاید آیا قطع رابطه بکنیم یا نه؛ در آیات و روایات آنچه بدست میآید این است که
اسلام هرگز اجازه نمیدهد انسان با
ارحام خود قطع رابطه کند.
قطع رحم حتّی اگر رحم
کافر باشد هم جایز نیست چه رسد به اینکه یک شخص
شیعه باشد که از لحاظ اخلاقی و فکری انحراف پیدا کرده است. و میتوان با روشهای بسیار ساده مشکلاش را برطرف کرد.
ما اگر اسلام رادر عمل و رفتار و اخلاق خود نشان دهیم و در برخوردها با فامیل و
خواهر و
برادر اسلامی برخورد کنیم کمتر کسی منحرف میشود. اگر هم کسی منحرف شد باید در فکر هدایت او باشیم نه اینکه او را طرد کنیم تا بیشتر به انحراف کشیده شود.
• روشهای تربیت، سیدمهدی کاشمری، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۷۹.
• اخلاق اسلامی، احمد دیلمی، مسعود آذربایجانی، نشر معارف، چاپ دوم، ۷۹.
• دوستی و دوستان، سید هادی مدرسی، ترجمه حمیدرضا شیخی و حمیدرضا آژیر، نشر آستان قدس رضوی، چاپ سوم، ۷۶.
سایت اندیشه قم.