ظاهر قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ظاهر قرآن، باطن قرآن.
پرسش: رابطه ظاهر و باطن را در قرآن توضیح دهید؟
پاسخ:
ظاهر که از ریشه «ظَهَر» گرفته شده، به معنای حاصل شدن و به دست آمدن چیزی است بر روی
زمین، بدون آنکه از دیدهها پنهان باشد، و باطن به چیزی گفته میشود که در نهان و بطن زمین به وجود میآید، و در
فرهنگ قرآن به هر چیز قابل
رؤیت و
آشکار ظاهر و به امور پنهانی باطن گفته میشود؛ مثل امور دنیوی و اخروی.
به چهره عمومی
الفاظ قرآن که برای همه گشاده است و
نور مبین است و رمز
هدایت خلق، ظاهر میگویند.
و اما
چهره دیگر، بلکه چهرههای دیگری دارد که آن را تنها به اندیشمندان (راسخان در علم) آنها که تشنه حقاند و پوینده راهند نشان میدهد، باطن میگویند.
به بیان دیگر، معنای ظاهری همان مدلول مطابقی وضعی و عرفی آیه میباشد که معنای ساده برای فهم عامه مردم، در هر زمان و هر مکان است، و اما باطن (و یا بطون) نوعی دلالت التزامی است که برای افراد خاص روشن است.
ظاهر قرآن چهره عمومی است که همگان البته آنهایی که با قواعد
عربی آشنایی دارند بر آن راه دارند؛ ولی
باطن قرآن چهره خصوصی است که جز برای زبدگان خواص، و راسخان در علم، آشکار و بروز نمییابد.
ظاهر قرآن شاخه است، و باطن اصل و ریشه؛ چون
قرآن کریم بهصورت تجلی است نه تجافی (جا خالی کردن) درعینحال که نازل شده است و ظاهر آن در دست همگان قرار دارد و اصل او در نزد متکلم و معلم آن یعنی خداوند سبحان به همان وجود بسیط و تجرد کامل، موجود است که آن مرحله اصلی (و باطن) به منزله امالکتاب بوده، و این مرحله فرعی و ظاهر به آن مرتبط و متکی است و همگان را به آن
مقام محجوب راهی نیست؛ زیرا جز پاکان بر آن راهی ندارند.
و
پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله یکی از پاکان است که در مرحله تنزل، ظرف وجود قرآن است، و در مقام مکنون نیز او را ملاقات کرده است و به باطن آن راه یافته است؛
پس ظاهر متکی به باطن میباشد،
و ظاهر راهی است برای رسیدن به باطن؛ ازاینرو ظاهر در طول باطن است نه در عرض آن، برای وصال به هر دو، طهارت لازم است منتهی برای ظاهر، طهارت ظاهری، برای رسیدن به باطن
طهارت قلبی و باطنی.
از آنچه گفته شد روشن شد، کسانی که قائل به تکثر
قرائت متون دینی میباشند و به اختلاف نظر
دانشمندان و مجتهدان و همچنین به تعدد معانی ظاهری و باطنی آیات قرآن استدلال نمودهاند، درست نیست؛ چون معانی بطون با ظاهر قابل جمع میباشند؛ چون در طول هماند نه در عرض هم، مثلاً در آیهی
«لایَمسُّهُ الّا المُطَهَّرُون» ظاهر دلالت دارد که مراد طهارت ظاهری (و وضوء) است، و باطن میگوید: مراد طهارت باطنی (و روحی) است و این دو باهم تنافی ندارند.
ظاهر معنای لفظی مطابقی و باطن دلالت التزامی خاص میباشد، و جمعی از مفسران هم این رابطه سوم را انتخاب و تأیید نمودهاند:
مراد از ظاهر آن معنایی است که براساس (قواعد ادبی) از دلالت مطابقی و یا التزامی ظاهری به دست میآید، ولی معنای باطنی آن است که از طریق دلالت التزامی پنهانی با اشارات و ابهام ولطائف دقیقه به دست میآید.
معنای ظاهری با قواعد عربی از قرآن استفاه میشود؛ ولی معنای باطنی با علم لدنّی (دانشی که مستقیماً از ناحیه
خداوند به اولیائش افاضه میشود) به دست میآید.
معنای ظاهر همان است که محسوس است (و طبق قواعد عربی استفاده میشود). ولی مصداقهای روحانی ( که از ظاهر
الفاظ استفاده نمیشود) به معنای باطنی است.
ممکن است یک
آیه معانی متعددی داشته باشد که از میان آنها یک معنی ظاهر است، و معانی دیگر بطون قرآن که به کمک قرائن از آن استفاده میشود، و یا به
تفسیر دیگر، نوعی دلالت التزامی است که برای همه کس جز خاصان روشن نیست.
معنای ظاهری آن است که از
الفاظ قرآن کریم طبق قواعد عربی استفاده میشود، و معنای باطنی را کسانی که
علم خدایی دارند، میفهمند، و این معنا دارای نشانههای ذیل باید باشد:
۱. معنای باطنی مخالف ظاهر نباشد؛
۲. معنای باطنی مخالف قواعد شرع نباشد؛
۳. مباینتی با
اعجاز قرآن نداشته باشد؛
۴. منافی با نصوص و روایاتی که در مورد آیه داریم نباشد.
خود باطن دارای مراحلی است؛ چنانکه ظاهر، مراتبی دارد؛ برای روشن شدن این مطلب بهعنوان حسن ختام به دو روایت اشاره میشود:
[[|امام سجاد ـ علیهالسلام ـ]] فرمود: کتاب خدای عزوجل مشتمل بر چهار چیز است: عبارات، اشارات، لطائف، و حقائق، عبارات در خور فهم عوام و عموم مردم میباشد، اشارات مختص خواص و زبدگان، و لطائف ویژة اولیاء الهی، و حقایق آن تعلق به انبیای الهی دارند،
لذا هر انسانی به مقدار توان و استعداد خود از آن توشه میگیرد؛ به همین جهت عترت طاهره که عدل دائمی قرآن کریم میباشند، هر کس را به مقدار توان علمی او تعلیم میدادند، وقتی تفسیر آیهای از قرآن
از
امام صادق علیهالسلام پرسیده شد، برای «عبدالله بن سنان» طوری معنی کرد، و برای «ذریح محاربی» طور دیگر، و در بیان سر این تفاوت فرمود: چه کسی چون ذریح، تحمل
اسرار و راهیابی به
باطن قرآن را دارد؛ بنابراین برخی بار
امانت عبادت قرآن را حمل مینمایند، و گروهی بار امانت اشارات قرآن را، و بعضی دگر بار امانت لطایف آن را، و عده کمی بار امانت حقایق آن را.
جابر از
امام باقر علیهالسلام تفسیر آیهای را پرسید، حضرت جوابی دادند، بار دیگر از همان آیه پرسید، حضرت بهگونهای دیگر جواب فرمود، جابر عرض کرد: قبلاً جواب دیگری داده بودید؟ فرمود: «جابر قرآن دارای باطنی است و باطن آن هم باطنی دارد، و همینطور قرآن ظاهری دارد، و خود ظاهر هم دارای ظهوری است، ای جابر! چیزی از قرآن با عقول بشری قابل تفسیر نیست؛ زیرا ممکن است اول آیه مربوط به چیزی باشد و ذیل آن مربوط به مطلب دیگر، قرآن، کلام به هم پیوستهای است که دارای چهرههای متعددی میباشد،
نتیجه اینکه قرآن دارای ظاهری است و باطن و باطنی، آن نیز دارای باطنی، ظاهر، چهره عمومی قرآن و باطن چهره خصوصی آن، ظاهر چون شاخه است و باطن چون اصل و ریشه.
۱.
فتح الباری، تألیف صدیق حسنخان، ج ۱، ص ۱۶ و ۱۷.
۲.
تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و همکارانش، ج ۲۶، ص ۱۱ و ج ۲۳، ص ۱۳۳.
سایت اندیشه قم.