رابطه فقر و ایمانذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: فقر ،
ایمان ، مسائل اقتصادی.
پرسش: اگر فقر بیاید، ایمان میرود. در مسائل اقتصادی به این اصل تأکید میکنند، آیا این سخن درست است؟
پاسخ: فقر مالی، لزوما ایمان را زایل نمیکند و منجر به
کفر نمیگردد، بلکه فقرهای دیگر سببیت بیشتری میتواند در این زمینه داشته باشد.
[ویرایش]
البته که این سخن درست است. در
حدیثی به صراحت بیان میفرمایند که «کاد الفقر ان یکون کفراً»،
نزدیک است که
فقر به
کفر بیانجامد.
[ویرایش]
اما باید دقت شود که «فقر» به معانی و مقاصد متفاوتی در احادیث بیان شده است. لذا در احادیث بسیاری فقر مورد نکوهش و مذمت قرار گرفته است و متقابلاً در احادیث بسیاری مورد مدح قرار گرفته است، تا آنجا که
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله میفرمایند:«الفقر فخری»،
، یعنی فقر افتخار من است.
فقر ممدوح
انسان در
قرآن کریم تصریح شده است. این فقر یعنی انسان باید بداند که ذاتاً موجودی نیازمند است و هیچگاه نیز بینیاز نخواهد شد؛ اما این نیاز، نیاز به
خداوند منّان و رب جلیل، الله جلّ جلاله است. چنان چه به همه انسانها (از
مؤمن و
کافر ) متذکر شده و میفرماید:«یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَی اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ»؛
ای مردم، شمایید نیازمندان به خدا، و خداست بینیاز و ستوده.
هم چنین تصریح مینماید که این انسانِ ذاتاً فقیر که هیچ گاه نیز بینیاز و غنی نخواهد شد، اگر خود را غنی ببیند (گمان کند)، طغیان میکند. یعنی از پوستهی حقیقی خود که
بندگی است و
صراط مستقیم رشد خارج میگردد: « کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی • أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی»؛
چنین نیست (که میپندارید)، حقاً که انسان سرکشی میکند • وقتی خود را بینیاز (غنی) میبیند.
اما آن فقری که مورد نکوهش قرار گرفته و چه بسا سبب تزلزل در
ایمان شود و حتی به کفر بیانجامد نیز فقط منحصر به فقر اقتصادی (بیپولی) نمیباشد، هر چند که فقر اقتصادی یا مالی یکی از مصادیق بارز آن است.
بدیهی است که
فقر فرهنگی ، فقر
علمی و فقر آگاهی و اطلاع از حقایق و واقعیتها (
جهل و
بیبصیرتی )، به مراتب بیش از فقر اقتصادی موجبات تزلزل ایمانی و حتی گرایش به کفر را فراهم میآورد.
بیتردید کسی که به خاطر فقر مالی، دچار اعوجاجات اعتقادی و ناهنجاریهای رفتاری میشود، از فقر
فرهنگی ، علمی و تربیتی بیشتر رنج میبرد و تزلزل یا فرو ریختن اعتقاداتش نیز به همین خاطر است. وگرنه شاهدیم که بسیاری از مؤمنین فقیر (مالی) هستند یا دست کم ثروتمند نیستند و ایمانشان نیز روز به روز راسختر میگردد. کمتر ثرونمندی به راحتی سر به
سجده میگذارد،
طغیان نمیکند، از
تکبر گریزان است،
تقوای الهی پیشه میکند، در راه
خدا ،
دین ، ایمان،
قرآن و نوامیس معنویاش جان و مال را فدا میکند. اما اغلب مؤمنین و مجاهدین راه خدا ثروتمند نبوده و نیستند. پس دلیل نمیشود که فقر مالی، الا و لابد ایمان را زایل نموده و کفر را جایگزین نماید. بلکه فقرهای دیگر سببیت بیشتری دارند.
[ویرایش]
[ویرایش]
سایت پاسخگویی به سوالات و شبهات.