• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

امی بودن پیامبر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: امی بودن، درس نخوانده، بی‌سواد.
‌پرسش: امی بودن به چه معناست؟ چرا به پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ امی می‌گفتند؟
پاسخ: واژه امی یکی از القاب رسول اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ است که در قرآن سوره اعراف دوبار ذکر شده است.



کلمه امی از ماده «ام» است. به معنای مادر و «امی» در لغت به معنای، «درس نخواندن و ننوشتن»
[۲] فرهنگ الرائد، واژه «ام».
است و «ی» در این کلمه به معنای نسبت است مانند ایرانی.


دانشمندان اسلامی معانی مختلفی را برای این واژه ارائه داده‌اند.که به‌نحو زیر می‌توان به آنها اشاره کرد:
الف) امی یعنی کسی که از نظر خواندن و نوشتن به همان حالتی است که از مادر متولد شده به؛
ب) امی به معنای - ام‌القری - یعنی کسی که وطن او ام القری است (مکه
ج) امی به معنای امت باشد،‌ یعنی کسی که از میان امت برخاسته نه از میان یک طبقه خاص.


و سؤال دیگری که مطرح است؛ آیا امی به معنای بی سوادی است؟ درست است که امی بودن به‌معنای درس نخواندن است، ولی میان درس نخواندن و بی‌سواد بودن با جاهل بودن ملازمه‌ای نمی‌باشد؛ درست است که راه متعارف برای کسب دانش درس خواندن است، ولی علم پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ از این روش متعارف و معمول به دست نیامده است، بلکه علم و دانش پیامبر ـ ‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ از طریق وحی الهی بوده که کامل‌ترین و عالی‌ترین روش هاست. به قول حافظ نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسئله‌آموز صد مدرس شد.

۳.۱ - دیدگاه شهید مطهری

در این‌باره شهید مطهری (ره) می‌نویسد: یکی از نکات روشن زندگی رسول اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ این است که درس نخوانده و مکتب ندیده است، نزد هیچ معلمی نیاموخته و با هیچ نوشته و دفتر و کتابی آشنا نبوده است، احدی از مورخان، مسلمان و یا غیر مسلمان مدعی نشده است که آن حضرت در دوران کودکی یا جوانی چه رسد به دوران کهولت و پیری که دوران رسالت است، نزد کسی خواندن یا نوشتن آموخته است.
مردم عرب بالاخص عرب حجاز در آن عصر به طور کلی مردمی بی سواد بودند افرادی از آنها که می توانستند بخوانند و بنویسند انگشت شمار بودند، امکان نداشت کسی که در آن زمان و محیط این فن را بیاموزد و در میان مردم به این صنعت معروف نشود.

۳.۲ - دیدگاه کارلایل

و از طرفی خاورشناسان که به این امر اعتراف کرده اند چنانکه کارلایل در کتاب معروف الابطال می‌گوید: «یک چیزی را نباید فراموش کنیم و آن اینکه محمد هیچ درسی از هیچ استاد ی نیاموخته است، صنعت خط تازه در میان مردم عرب پیدا شده بود.»

۳.۳ - دیدگاه بلاذری

و بلاذری در آخر فتوح البلدان،‌آغاز پیدایش خط را در میان اعراب حجاز چنین ذکر می کند «اولین بار سه نفر از قبیله «طی» که در مجاورت شام بودند، «خط عربی» را وضع کردند، و هجاء عربی را به هجاء سریانی قیاس کردند؛ بعد عده‌ای از اهل انبار این خط را از آن سه نفر آموختند و اهل حیره از اهل انبار فرا گرفتند.» بلاذری با سند روایت می‌کند که هنگام ظهور اسلام در همة مکه چند نفر باسواد بودند می گوید «اسلام ظهور کرد و در قریش فقط هفده نفر صنعت نوشتن را می‌دانستند، علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام، عثمان بن عفان، ابوعبیده جراح، طلحه، یزید بن ابی سفیان، ابوحذیفه بن ربیعه، حاطب بن عمروعامری، ابوسلمه، ایان بن سعید اموی، خالد بن سعید اموی عبدالله بن سعید بن ابی‌سرح، حویطب بن عبدالعزّی، ابوسفیان بن حرب، معاویه بن ابوسفیان، جهیم بن الصلت، علاء بن الحضرمی که از هم پیمانان قریش بود نه از خود قریش، یک زن را نیز نام می برد به نام شغاء دختر عبدالله عدوی بود و این زن مسلمان شد و از مهاجران اولیه به‌شمار می‌رفت.»با این پیشینه تاریخی ورود صنعت خط به حجاز معلوم می‌شود که هرکسی در آن زمان و مکان به این صنعت مسلط بوده در بین مردم انگشت‌نما می‌شده.


فلسفه درس نخواندن پیامبر همان‌طوری که قرآن، به آن در سوره عنکبوتاشاره کرده است که اگر پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ می‌توانست بخواند و بنویسد مورد تهمت قرار می‌گرفت و می‌گفتند که این آیاتی که برای مردم می‌خواند، وحی الهی نیست؛ بلکه یا آنها را از خود می‌گوید یا کسی به او آموخته است، که این خود می‌توانست در اذهان مردم شک و تردید ایجاد کند، که قرآن این را از زبان مخالفان بیان کرده است «و لقد نعلم انهم یقولون انما یعلمه بشر»ولی نخواندن و ننوشتن پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ این تهمت را خنثی کرد.


چنانچه امام رضا ـ علیه‌السلام ـ در مناظره با علما ی ادیان مختلف خطاب به رأس الجالوس (عالم یهودی) فرمودند: «از جمله دلایل صدق پیغمبر ما آن است که او شخصیتی یتیم، تهی‌دست و چوپان بود، هیچ کتابی نخوانده و نزد هیچ استادی نرفته؛ با این حال کتابی آورد که حکایت پیامبران و خبر گذشتگان و آیندگان در آن آمده بود.»
[۹] طبرسی، الاحتجاج، بیروت، منشورات مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، چاپ ۲، ‌۱۴۰۳ هـ. ق.



بنابراين امز بودن پيامبر به اين معناست كه آن حضرت قبل از وحی خواندن و نوشتن بلد نبود و جزء افراد باسواد مكه نبود؛ ولز پس از وحی به‌سبب وحی به سرچشمه علوم متصل شد.


۱. اعراف(۷)، آیه ۱۵۷ و ۱۵۸؛ الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوباً عندهم فی التورات والانجیل، فامنوا بالله و رسوله النبی الامی الذی یؤمن بالله    
۲. فرهنگ الرائد، واژه «ام».
۳. جمعی از نویسندگان زیر نظر آقای مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۱۴، ۱۳۷۱، ج ۶، ص ۳۹۶ و ۳۹۷.    
۴. مطهری، مرتضی، پیامبر امی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ ۱۶، ۱۳۸۱، ص ۹ ۱۰.    
۵. مطهری، مرتضی، پیامبر امی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ ۱۶، ۱۳۸۱، ص ۹.    
۶. مطهری، مرتضی، پیامبر امی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ ۱۶، ۱۳۸۱، ص ۱۵؛ به نقل از فتوح البلدان بلاذری.    
۷. عنکبوت(۲۹)، آیه ۴۸؛ ما کنت تتلوا من قبله من کتاب و لا تخطه بیمینک اذاً لارتاب المبطلون.    
۸. نحل(۱۶)، آیه ۱۰۳.    
۹. طبرسی، الاحتجاج، بیروت، منشورات مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، چاپ ۲، ‌۱۴۰۳ هـ. ق.



سایت اندیشه قم    


رده‌های این صفحه : تاریخ اسلام | سیره پیامبر




جعبه ابزار