از بین بردن خجالت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: خجالت، کمرویی، اعتماد به نفس، امیدواربودن، اجتماعی شدن.
پرسش: چگونه میشود
خجالت را از بین برد؟
پاسخ:
قبل از پاسخ به سؤال لازم است گفته شود:
خجالت و
کمرویی آفتی است که مانع
ترقی و
پیشرفت انسان شده و سبب رفتارهای ناپخته و عکس العملهای نامناسب و حتی فرار از فعالیتها، پایین آمدن شخصیت و مشکل
دوست یابی میشود و
سلامت جسم و
روان را در معرض خطر قرار میدهد. روبرو شدن با افراد جدید را برای فرد نگران کننده و دشوار میکند، وارد شدن به اماکن جدید و کسب و کار و تجارت تازه را برای فرد سخت مینماید و مخفی شدن از انظار و احساس عجز در عین توانمندی را سبب میشود.
کمرویی به صورت
دشمن درونی همانند دشمن بیرونی عمل میکند. برای مثال:یک دانش آموز کم رو و خجالتی نمیتواند مشکل خود را مطرح کند و همیشه منتظر میماند از دهان دیگران سؤال خود را مطرح کند.
کمرویی فقط یک احساس است یعنی یک تصور باطل است و بر واقعیت مبتنی نیست. کم رو فکر میکند دارای
ارزش اجتماعی نیست و دیگران برای او ارزشی قائل نیستند، در حالی که ممکن است چنین چیزی واقعیت نداشته باشد.
تا وقتی که این تصور در
انسان کم رو هست، نمیتواند از پی آمدهای آن در امان باشد.
افراد کم رو خود را از نظر فکری ضعیف و حقیر میشمارند. اگر مطلبی مینویسند یا سخنی میگویند و نکتهای را میدانند، آن را بیارزش و غیر قابل طرح میشمارند و فکر میکنند همه آن را میدانند لذا از اظهار نظر خودداری میکنند، کمتر میتوانند خود را برای
سخنرانی آماده کنند و زود دست و پای خود را گم میکنند، حرف خود را فراموش میکنند و خودشان باعث میشوند دیگران متوجه ضعف آنان بشوند.
انزوا نتیجه این طرز تفکر و تصور باطل است.
توجه به پی آمد های منفی کمرویی انسان را به این سمت و سو سوق میدهد که راه حلی برای از بین بردن خجالت پیدا کند اما قبل از هر چیز باید دانست که اولا؛ این یک حالت روانی مانند بسیاری از صفات ناپسند دیگر است که قابل درمان است. و ثانیا؛ ممکن است ریشههای این بیماری به
دوران کودکی یا
جوانی برگردد.
برای درمان این بیماری در دوران کودکی مطالب زیر باید رعایت شود:
کودکان را اجتماعی بار آورده و آنان را به منزل دوستان ببریم، همچنین دوستان را به منزل دعوت کنیم، در حضور دیگران از او تعریف کنیم و از آنان بخواهیم در حضور دیگران سخن بگویند.
یکی از راههای مؤثر برای اجتماعی بار آوردن و مبارزه با کمرویی و خجالت کودکان این است که بزرگترها سؤالاتی مطرح کنند و کودکان را به اندیشه و سخن وا دارند. چه بهتر که در این راه، آنها را با بزرگترها مشارکت دهند برای این که کودک گرفتار کمرویی و خجالت نشود و بتواند بدون افتادن در ورطهی
پررویی در عرصهی اجتماع و در برابر اشخاص، مزایای وجود خود را بروز دهد و شخصیت خویش را آشکار سازد، راهی جز این نیست که به او فرصت حضور در مجامع و سخن گفتن و شرکت در بحثها بدهیم. او را در مقابل مطالبی که بیان میکند، تشویق کنیم و اگر خطایی دارد با
محبت و
احترام و
تواضع اصلاح کنیم.
شرکت دادن او در بحثها و مشورتها و فرصت دادن به وی برای این که خاطرههای خود را بیان دارد نیز دادن مسئولیت، وسیلههایی برای تجلّی شخصیت او و منع از خجالتی شدن و خمودی و ترس و کمرویی است.
مهم این است که طفل برای
ابراز وجود و
اظهار عقیده و نظر خویش، گرفتار گستاخی نباشد و به شخصیت و آرا و عقاید و نظریات دیگران نیز احترام بگذارد. اگر در جایی به شخصیتش اهانت شد و به کرامتش لطمهای خورد با صراحت و ادب از حق خویش دفاع نماید.
برای درمان این بیماری در دوران جوانی مطالب زیر باید رعایت گردد:
به نظر روان شناسان؛
تلقین در درمان بسیاری از بیماریهای جسمی و روحی مؤثر است. این جمله را همواره با خود تکرار کنید که:من از عهدهی کارها بر میآیم مثلا میتوانم در برابر دیگران سخن بگویم، زیرا کمرویی نشانهی
ترس از شکست و دلیل وحشت از برخورد با اشخاص است و این
ضعف روحی با فرار از معاشرت برطرف نمیشود. شبها موقع خوابیدن و آرامش بدن این جملات را به آرامی تکرار کنید:من نیز مثل دیگران دارای توانایی ها و قابلیّتهایی هستم و این یک واقعیّت است که
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) از آن پرده برداشته است آنجا که میفرماید:«النَّاسُ مَعَادِنُ کَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّة؛
مردم
گنج هستند، مثل گنج های
طلا و
نقره» من قادرم هر سخنی را که میخواهم ابراز دارم. من از دیگران هیچ هراسی ندارم. من قادر خواهم بود آن گونه که دوست دارم باشم.
انسان برای تأمین
خوش بختی و
سعادت خود باید به شخص و به
نیت و عمل خویش تکیه نماید و باور کند که باید پلههای
ترقی و
تکامل را با پای خود بپیماید_(قرآن در این باره میفرماید: ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم؛ خداوند حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که آن مردم حالشان را تغییر دهند؛)
وقتی به
فکر و
عقل خود مراجعه کرد و درست تجزیه و تحلیل نمود و دریافت که
خداوند مهربان است و او را مانند سایر بندگانش آفریده و عقل و
بدن سالم عنایت نموده و
استعداد خوبی داده است به این جا میرسد که چیزی از دیگران کم ندارد. وقتی فهمید مانند دیگران هست، باور میکند باید همانند آنان معاشرت کند و ا ز سخن گفتن در مقابل دیگران خجالت به خود راه ندهد.
خداوند در انسان نیرویی به نام
اراده قرار داده که اگر همین نیرو را به کار بیندازد، قادر به برطرف کردن مشکلات خواهد بود.
اگر انسان به خدا متکی شد
اعتماد به نفس پیدا میکند و در راه هدفهای انسانی خود تزلزل پیدا نمیکند.
سعادت انسان بستگی به عقاید و اعمال او دارد و بدبختیهای او هم ناشی از رفتار ناپسند او است. کسی که با بیاعتنایی به وسوسههای
دشمن یا دوستان نادان، کار و تلاش میکند به زودی نتیجه میگیرد و روز به روز بر امیدش افزون میگردد. کسی که با
نگاه تحقیر آمیز دست از کار میکشد و ناامید میگردد روز به روز بر
کسالت و
افسردگیاش افزوده میگردد.
برای از بین بردن یک عادت ناپسند باید تمرین کرد، مانند شرکت در بحثهای گروهی و همکاری با اعضای گروه و مطرح کردن دیدگاهها و نظریات خود و نگریستن به چشم مخاطبان در هنگام صحبت؛ این طبیعی است که همهی گویندگان کم و بیش در ابتدا با مشکلی هم چون مشکل شما مواجه میشوند و حتی از ضعف و نارسایی در ادای کلمات رنج میبرند، اما با
صبر و تمرین نقایص خود را برطرف میکنند و کم کم بر اثر تکرار و تمرین کاملاً کمرویی را از خود دور میکنند.
امیدوار بودن و
یقین داشتن و یک
تصمیم قاطع و
اراده آهنین داشتن، مشکل کمرویی را به طور کلی حل میکند.
حضرت موسی که
لکنت زبان داشت، با
اتکا بر خدا در برخوردهای اجتماعی به گونهای ظاهر شد که حتی دشمنان نتوانستند این نکته را وسیلهی
تمسخر قرار دهند و او را به
انزوا بکشانند. برای رهایی از
ناامیدی راههای زیادی وجود دارد، یکی از آن ها
توکّل بر خدا است. انسان با دلگرمی و اتکال برآفریننده و
هستی بخش جهان میتواند از کابوس
تنهایی و
ناامیدی و بی ارادگی رهایی یابد.
هیچ کس در دنیا بی عیب و نقص نیست. آدم فهمیده و عاقل کسی است که در راه برطرف نمودن عیبش قدم بردارد، نه این که از شنیدن عیبش ناراحت شود و از آن بترسد.
امام جعفر صادق (علیهالسلام) فرمود: «أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَیَّ مَنْ أَهْدَی عُیُوبِی إِلَی؛
محبوبترین دوستانم کسی است که عیب هایم را به من بگوید.»
وقتی نقصمان معلوم شد و کسی به ما تذکر داد که فلان نقص را داری، به جای ناراحتی، باید خوش حال شده و از او تشکر نماییم و هر چه زودتر به فکر علاج و اصلاح باشیم. از این جهت مثلا برای سخن گفتن نباید ترسید که ممکن است نقصی از ما مشاهده شود، بلکه باید با کمال
شجاعت سخن را آغاز کرد.
برای از بین بردن خجالت باید اجتماعی بود و این با رعایت نکات زیر تحقق میپذیرد: الف. پیش قدم شدن در سلام؛ ب.
احوالپرسی کردن بعد از سلام با جملات مرسوم و جدا نشدن سریع از فرد مقابل؛ ج. تلاش کردن در کارهای اجتماعی، در محیط خانه، مدرسه و دانشگاه مانند اردو و بازیهای دسته جمعی؛ د. توجه نکردن به اعضای بدن خود (دست، پا، نحوه صحبت و...) و تمرکز بر مطالب مورد نظر در هنگام صحبت با دیگران یا در مقابل جمع؛ ه. مأنوس شدن با افراد خوبی که پرتحرک و فعال بوده و احساس خجالت نمیکنند.
قالَ رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری و یسّر لی امری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی.
(موسی) گفت: «پروردگارا! سینهام را گشاده کن و کارم را برایم آسان گردان! و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند!
سعهی صدر اوّلین شرط موفقیّت در هر کاری است.
انسان به جای
ترس و
فرار از مسئولیّت ، باید امکانات و مقدّمات و ابزار آن را با
استعانت از خداوند فراهم کند.
این آیه حکایت از ماجرای حضرت موسی دارد که
حضرت موسی (علیهالسلام) نه تنها از مأموریت سنگینی که خدا به او سپرده بود وحشت نکرد، و حتی کمترین تخفیفی از خداوند نخواست، بلکه با آغوش باز از آن استقبال نمود، منتهی وسایل پیروزی در این مأموریت را از خدا خواست. و از آنجا که نخستین وسیلهی پیروزی روح بزرگ، فکر بلند و عقل توانا و به عبارت دیگر
گشادگی سینه است، عرض کرد:پروردگار من! سینه مرا گشاده بدار»، و از آنجا که این راه مشکلات فراوانی دارد که جز به
لطف خدا گشوده نمیشود در مرحله دوم از خدا تقاضا کرد که کارها را بر او آسان گرداند و مشکلات را از سر راهش بردارد، «و کار مرا آسان گردان»، سپس موسی تقاضای
قدرت بیان هر چه بیشتر کرد و عرضه داشت:«و گره از زبانم بگشا»، و مخصوصا علت آن را چنین بیان کرد:«تا سخنان مرا درک کنند».
هر چند شأن نزول این آیه در باره ی سخن گفتن در مقابل دیگران است ولی در موارد دیگر خجالت نیز کارایی دارد پس از آیه، درس
توکل به خدا و نهراسیدن از شرایط اجتماعی و
تمسخر دیگران و... را استفاده میکنیم و با خواندن این آیه در موقعیت خجالت این درسها را به خود متذکر میشویم.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «از بین بردن خجالت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۹/۱۸.