نفوذ شیطان در انسان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ابلیس، شیطان، شبههشناسی، دعوت، وسوسه، اختیار انسان، نفس اماره.
پرسش: شیطان چگونه در
فکر و
اندیشه ما نفوذ کرده و خواستههای خویش را القا میکند؟!
پاسخ: پیش از اینکه راههای نفوذ
شیطان در آدمی را مورد کنکاش قرار دهیم، لازم است شناختی و لو اجمالی، از موجودی به نام شیطان داشته باشیم. در مبدأ
اشتقاق لغت شیطان، میان صاحبنظران، اختلافاتی وجود دارد، ولی صحیحتر است بگوییم که این کلمه، از واژهی "شَطَن" به معنای دور شده، آمده است. لذا میتواند مصادیق متعددی داشته باشد؛ ولی بارزترین آنها و رئیس تمام ایشان ابلیس است. شیطان موجودی است از جنس جن و ازاینرو میتواند با
تمثل به اشکال گوناگون خویش را در قالب هر چیزی اعم از
حیوان یا انسان، غیر از
معصومان علیهمالسلام نمایاند. پس یکی از اساسیترین راههای اغواگری او همین طریق است. که در لحظات حساس سرنوشت انسانها، خود را به شکل انسانی ظاهر الصلاح درآورده و موجبات فریب آدمی را مهیا میکند. اما او همیشه از این روش استفاده نمیکند. او موجودی مثالی است؛ یعنی حالتی میان
تجرد و
تجسم دارد؛ از این جهت نمیتواند به طور مستقیم در
روح مجرد آدمی، که قوام و انسانیت انسان است؛ راه یابد. لذا از مجرایی به نام نفس أماره خواستههای خویش را در جان ما مینشاند. نفس اماره همان بعد حیوانی نفس انسانی است که در صورت ترقی و
کمال تبدیل به نفس مطمئنه یا روح عالی میشود.
لازم است برای رسیدن به پاسخ صحیح از پرسش فوق، ابتدا شناختی و لو اجمالی از موجودی به نام شیطان داشته باشیم. در مبدأ
اشتقاق کلمهی شیطان، میان دانشمندان، چندین مبنا وجود دارد؛ اما آنچه که مناسبتر به نظر میرسد، این است که
لغت شیطان، از "شطن" به معنای دور شده است.
بنابه گفتهی بسیاری از
مفسران، شیطان، یعنی موجودی موذی و طاغی که از راه راست خارج شده است. با این فرض،
اسم شیطان، یک اسم عامی است که مصادیق متعددی دارد و هر موجود طغیانگری از
انس و جن را شامل میشود؛
اما ابلیس همان شیطانی است که از
سجده بر
آدم ابوالبشر علیهالسلام («وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ»؛ "هنگامی که به
ملائک گفتیم تا بر آدم سجده کنند؛ همه سجده کردند، مگر
ابلیس که ابا و
تکبر ورزید و از کافران شد".
) ابا ورزید.
به تصریح
قرآن کریم، ابلیس نه موجودی انسی، بلکه از جنس
جن است و از
آتش آفرید شده. ویژگی این گروه از مخلوقات، این است که حالتی میان جسم و تجرد دارند و میتوانند به اشکال مختلف
تمثل کنند؛ یعنی در قالبی خارجی و عینی درآیند.
ظاهراً منظور سؤال از شیطان، همان ابلیس باشد. با توجه بدین فرض به پاسخ سؤال خواهیم پرداخت.
همانطور که گفتیم، شیطان موجودی مثالی است و میدانیم که
انسان یک موجود دو بُعدی است؛ یعنی هم جنبه جسمانی دارد و هم جنبه روحانی. پس اگر شیطان بخواهد آدمی را فریب دهد، ناگزیر باید از مجرایی خاص، با روح آدمی که قوام و انسانیت انسان بدان است، ارتباط برقرار کند. نفس انسان جنبههای مختلف دارد. جنبهی روحانی که از آن به
روح یا نفس مطمئنه تعبیر میشود و جنبهی اهریمنی که از آن به
نفس اماره یا
هواهای نفسانی، تعبیر میشود.
شیطان برای حکم راندن به آدمی، ناگزیر از مجرای نفس امارهی او،
استفاده خواهد کرد و از آن بهره خواهد برد؛ از طرف دیگر یک موجود مثالی، نمیتواند به نحو مستقیم با موجودات جسمانی در تکاپو و ارتباط باشد. این ارتباط مرموز شیطان با نفس اماره، همان چیزی است که از آن به عنوان القا یا
وسوسه یاد میکنند.
علامه طباطبایی در این باره میگوید: "شیطان از طریق القای وسوسه در
قلب، آدمی را میفریبد."
پس شیطان، یک جزو علت است و بهتنهایی نمیتواند، انسان را گمراه کند؛ بلکه انسان را به سوی آنچه که نفسش میطلبد، فرا میخواند. یا به دیگر سخن یک علت مُعدّه است، نه علت تامه.
انسان نیز در قبال وی،
مختار است و میتواند راه او را دنبال کند و یا پیرو فرامین
حق و
عقل خویش باشد؛ ازاینرو است که خداوند متعال، در نهی انسان از
عمل به فرامین شیطان، میفرماید: "و پا جای پای شیطان، نگذارید که او برای شما دشمنی
آشکار است."
حال سؤال این است که شیطان چگونه، احساسات غیر عقلانی و هواهای نفسانی آدمی را تحریک میکند و او را به انجام
اعمال ناشایست وامیدارد. شیطان از راههای مختلف در رسیدن بدین مقصود، بهره میبرد که به چند مورد از آنها، اشاراتی خواهیم داشت.
همانگونه که گفتیم، شیطان میتواند بهعنوان یک موجود عینی و خارجی تمثُّل پیدا کند. این خود یکی از طرق اغواگری شیطان است؛ یعنی در لحظات حساس و تاریخی، بهعنوان یک فرد ظاهر الصلاح در آمده و انسانها را از مسیر حق، گمراه میکند. نمونههایی از این قضیه، در
تاریخ ثبت شده است و چهبسا برای هر یک از ما نیز، پیش آمده باشد.
اما او از روشهای دیگری نیز، بهره میبرد که در
آیات قرآنی، به آنها اشاره شده است:
یعنی شیطان کارهای ناپسند را
زیبا جلوه میدهد، تا برای مردم
عمل بدان پسندیده و شایسته به نظر آید. این همان چیزی است که در
قرآن کریم، از آن به تلبیس حق به
باطل و باطل به حق، که یکی از شگردهای
یهود است، یاد شده است.
تزیین اعمال، راهی است که آسان و موافق با خواستههای نفسانی آدمی است؛ ازاینرو در
قرآن آمده است: "شیطان کردارشان را بر آنها
زینت داد. پس ایشان را از راه
خدا باز داشت... ."
شیطان با دادن وعدههای
دروغ و رواج آرزوهای بلند، انسان را از واقعیات و چالشهای فرا روی خودش، غافل کرده و به اوهامی دور از دسترس مشغول میکند. مشخص است که نتیجهی چنین چیزی جز فرجام
فراموشی و
غفلت از خداوند نیست؛ ازاینرو
خداوند متعال میفرماید: "(شیطان) وعدهشان میدهد و به آرزو کردن وادارشان میکند...."
یکی دیگر از حربههای شیطان
تمسک به ترساندن و بیمناک کردن انسان، نسبت به آینده است. این حالت
ترس علتی است برای معالیل ناپسند فراوانی چون ناامیدی،
سوءظن به خداوند، عدم
توکل و نهایتاً خودداری
انسان از پرداختن به نیکیها. مثل اینکه شیطان، آدمی را از
فقر و تهیدستی در آینده، بترساند که این مطلب موجب بخل و ممانعت انسان از
انفاق میشود. این موضوع نیز در آیات قرآنی مورد توجه قرار گرفته است. آنجا که میفرماید:"شیطان به شما وعده فقر و تهیدستی میدهد و به
فحشا امرتان میکند."
۱. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی.
۲. المیزان فی تفسیر القرآن، محمدحسین طباطبایی.
۳. اخلاق در قرآن، محمدتقی مصباح یزدی.
پایگاه اسلام کوئست.