• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شیطان رجیم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: شیطان، رجیم، رحمت، لعن، دوری.

پرسش: شیطان در لغت از شطن به معنای دور شده است. رجیم به معنای رانده شده، وقتی کنار هم ذکر می‌شوند، به نوعی مترادف محسوب نمی‌شوند؟

پاسخ: این‌که دو لفظ، دارای معانی نزدیک به هم بوده و به‌عنوان صفت در کنار هم قرار گیرند، هیچ خللی در فصاحت کلام ایجاد نخواهد کرد؛ بلکه با آمدن یک وصف توضیحی، معنای آن تأکید نیز خواهد شد. بااین‌حال برای فهم دقیق معنا، با نگاه تخصصی‌تر به توضیح معنای این دو کلمه می‌پردازیم.



در مورد لفظ شیطان و ریشه لغوی آن دو قول در بین اندیشمندان لغت مطرح است.

۱.۱ - دیدگاه اول

برخی آن‌ را از ریشه «شطن»، به معنای دور شدن دانسته‌اند؛ یعنی شیطان بر وزن فیعال به معنای «دور شده از رحمت حق» است. در این فرض شیطان و شاطن در یک معنا بوده و افعال «شیطن و تشیطن» به معنای «مانند شیطان شد» از همین ریشه به دست آمده‌اند؛ ازاین‌رو به هر موجود سرکش از انس و جن و حیوان نیز، شیطان اطلاق می‌شود.
[۲] ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج ۳، ص ۱۸۴، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، ۱۴۰۴ق.


۱.۲ - دیدگاه دوم

در مقابل برخی دیگر آن‌ را از ریشه «شیط» یعنی «از خشم سوخت» دانسته و گفته‌اند حرف (ن) در شیطان حرف اصلی نیست. در این‌ صورت شیطان بر وزن فعلان بوده و مقصود کسی است که از خشم و حسادت سوخت و از سجده به آدم بازماند و خودداری کرد.
[۴] شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، ترجمه انصاریان، ص ۴، قم، دارالعرفان، ۱۳۸۸ش؛ (شیطان) گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریده‌ای و او را از گِل آفریده‌ای.» سوره ص، ۷۶؛ که نمونه واضح حمیت و غضب شیطان است. چنانچه علی(ع) فرمودند: «در آن وقت به فرشتگان گفت:«بر آدم سجده کنید. همگان سجده کردند جز ابلیس» که غرور و تکبّر او را گرفت، و بدبختی بر او چیره شد، و به آفریده شدنش از آتش احساس عزّت و برتری کرد، و به وجود آمده از خاک خشکیده را پست و بی‌مقدار شمرد».


اکثر کتاب‌های لغت قول دوم را تنها به‌عنوان یک دیدگاه عنوان کرده و در ذیل «شطن» به بررسی این کلمه پرداخته‌اند. چنان‌چه برخی اندیشمندان لغت مانند ازهری به‌صراحت قول اول را بهتر دانسته‌اند.


در مورد کلمه رجیم باید گفت که از ریشه «رجم» است. در معنای حقیقی خود به معنای پرتاب با سنگ (سنگسار) است؛ ولی در معانی مجازی متعددی؛ مانند دور شدن، لعن و غیره نیز به کار می‌رود. رجیم نیز به معنای مرجوم بوده و به معنای کسی است که رجم شده است.


اما در مورد این‌که چرا برای شیطان، صفت رجیم آورده شده است، با توجه به معانی حقیقی و مجازی «رجم»، اقوال مختلفی مطرح است:

۳.۱ - دلیل اول

مقصود «مرجوم بالکواکب» باشد؛ یعنی شیطانی که با شهاب‌ها سنگ‌باران شده است: «وَ لَقَدْ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابیحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّیاطین»؛ همانا ما آسمان دنیا را با چراغ‌هایی آراستیم و آنها را تیرهایی برای راندن شیطان‌ها قرار دادیم.

۳.۲ - دلیل دوم

مقصود «مرجوم باللعنة» باشد، یعنی شیطانی که با لعن خدا طرد و دور شده است: «قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ • وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّين»؛ «(خدا) گفت: از آن (جایگاه‌) بیرون رو که بی‌تردید تو رانده شده‌ای؛ و تا روز جزا لعنت من بر تو باد».


اگرچه این دو معنا قابل جمع هستند؛ ولی با وجود معنای دوم و ترادف نسبی دو کلمه رجیم و شیطان، هم‌چنان فرق ظریفی را نیز در خود جای داده‌اند. در حقیقت شیطان به معنای اسم فاعل است؛ یعنی شیطان با آگاهی و اختیار و به‌واسطه همان تکبر و غرورش، از رحمت خداوند دور شد؛ ولی رجیم به معنای اسم مفعول است؛ یعنی شیطان به خاطر رفتارش مورد لعن خداوند قرار گرفت و حضرت حق او را از رحمت خود دور نمود.



۱. صاحب، اسماعیل بن عباد، المحیط فی اللغة، ج ۲، ص ۱۵۷، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۱۴ق.    
۲. ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج ۳، ص ۱۸۴، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، ۱۴۰۴ق.
۳. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج ۵، ص ۲۱۴۴، دارالعلم للملایین، بیروت، ۱۳۷۶ق.    
۴. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، ترجمه انصاریان، ص ۴، قم، دارالعرفان، ۱۳۸۸ش؛ (شیطان) گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریده‌ای و او را از گِل آفریده‌ای.» سوره ص، ۷۶؛ که نمونه واضح حمیت و غضب شیطان است. چنانچه علی(ع) فرمودند: «در آن وقت به فرشتگان گفت:«بر آدم سجده کنید. همگان سجده کردند جز ابلیس» که غرور و تکبّر او را گرفت، و بدبختی بر او چیره شد، و به آفریده شدنش از آتش احساس عزّت و برتری کرد، و به وجود آمده از خاک خشکیده را پست و بی‌مقدار شمرد».
۵. ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج ۱۱، ص ۲۱۴، بیروت، ۱۴۲۱ق؛ البته برخی قرائت «الشیاطون» در آیه «وَ ما تَنَزَّلَتْ بِهِ‌ الشَّیاطِینُ‌» (شعراء، ۲۱۰)، دلیلی بر قول دوم دانسته‌اند؛ ولی در حقیقت ثعلب آن قرائت غلط دانسته و باقی اندیشمندان لغت نیز به آن اعتنایی نکرده‌اند.    
۶. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۱۳، ص ۲۳۸، بیروت، بی‌تا.    
۷. صاحب، اسماعیل بن عباد، المحیط فی اللغة، ج ۱۱، ص ۴۹، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۱۴ق؛ «اصله الرمی بالحجارة».    
۸. ملک (۶۷)، آیه ۵.    
۹. ص (۳۸)، آیه ۷۷ و ۷۸.    
۱۰. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‌۱۲، ص ۲۲۷، بیروت، بی‌تا.    



پایگاه اسلام کوئست.    



جعبه ابزار