• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شناخت امام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: شناخت امام، مسلمان بودن، کفر، مرگ جاهلیت، گمراهی، نفاق.

پرسش: حدیثِ «هر کس امام عصر خود را نشناسد و بمیرد، کافر از دنیا رفته است» از کیست؟

پاسخ: ۱. کسی که به امام زمان خود اعتقاد ندارد، به هر صورتی که باشد، سرپوشی بر روی حقیقت گذاشته و قطعاً جاهلانه زندگی کرده و جاهلانه خواهد مرد؛
۲. احادیث زیادی دلالت دارد بر این‌که هر کس امام زمان (علیه‌السلام) خود را نشناسد و بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است و این مرگ همان مرگ بر کفر است. بعضی احادیث به صراحت به کافر بودن آن‌ها اشاره دارند که با توجه به ادله مقابل این کفر، به جهالت و نفاق و گمراهی تفسیر می‌شود.



امامت به عنوان ادامه رسالت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) که تمام شئون و وظایف رسالت به غیر از نبوت را داراست، از نظر مبانی عقلی و دلایل محکم دیگر جزء اصول دین محسوب می‌شود؛ هم‌چنان‌ که بعضی آیات قرآنی مؤید این مطلب می‌باشند.

۱.۱ - دیدگاه اهل سنت

بعض بزرگان اهل سنت نیز معتقد هستند،
[۱] خرازی، سید محسن، بدایة المعارف الالهیة، ج۲، ص۱۵-۱۹، نشر اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۸ق.
اصول دین نیز معارفی از دین هستند که هر کس به یکی از آن‌ها معتقد نباشد، اصل دین‌داریِ او زیر سوال می‌رود و به این چنین شخصی «کافر» خطاب می‌شود.
[۲] خرازی، سید محسن، بدایة المعارف الالهیة، ج۲، ص۱۵-۱۹، نشر اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۸ق.



با وجود این، برخی ادله روایی و آن‌چه از معصومین (علیهم‌السلام) به طور قطع به ما رسیده و نیز سیره آن بزرگواران بوده است، اعتقاد به مسلمانی، فرق دیگر اسلام می‌باشد.
[۳] خرازی، سید محسن، بدایة المعارف الالهیة، ج۲، ص۱۵-۱۹، نشر اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۸ق.
چنان‌که امام جواد (علیه‌السلام) با دختر مأمون که هیچ اعتقادی به امامت نداشتند، ازدواج کرد؛
[۴] قریشی، سید علی‌اکبر، خاندان وحی، ص۶۳۱، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۶۸.
در حالی که ازدواج با «کافر» قطعاً جایز نیست.
بنابراین از نظر عقلی و دلایل دیگر، هر کس امامش را نشناسد، در واقع دین ندارد؛ ولی از نظر ادله تعبدی باید به مسلمان بودن تمام فرق اسلامی معتقد باشیم.
[۶] خرازی، سید محسن، بدایة المعارف الالهیة، ج۲، ص۱۸، نشر اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۸ق.



احادیث متعددی وارد شده است که اثبات می‌کنند هر کس امام زمان (علیه‌السلام) خود را نشناسد و از دنیا برود، بر مرگ جاهلیت مرده است و این احادیث به حدی زیاد هستند و در منابع معتبر و در کتب اربعه ما وارد شده‌اند که قابل انکار و ابطال نیستند و در قالب اسناد مختلف و معتبر و از امامان گوناگون به ما رسیده‌اند.
[۱۱] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۴۰۰، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵.
به عنوان نمونه:

۳.۱ - حدیثی از پیامبر

از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) نقل شده است که: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة؛ هر کس بمیرد، در حالی که امام زمان خویش را نشناخته باشد، به نوع مرگ جاهلی مرده است».

۳.۱.۱ - مراد از میته جاهلی

و منظور از میته جاهلی هم، کفر است.

۳.۲ - حدیثی از امام حسین

و از امام حسین (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند: «خدا بندگان را خلق نکرد، مگر برای این‌که او را بشناسند و بعد از شناخت، او را عبادت بکنند و هنگامی که او را عبادت کردند، از عبادت غیر او بی‌نیاز گردند». یک نفر سوال کرد یابن رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) پدر و مادرم به فدایت! شناخت خدا چه‌گونه است؟ حضرت فرمودند: «این‌که هر زمانی امام خود را که اطاعتش بر آن‌ها واجب است، بشناسند».
توضیح این‌که هر کس خدا را نشناسد و بمیرد، کافر از دنیا رفته است؛ بنابراین عدم معرفت امام (علیه‌السلام) هم مساوی با کفر خواهد بود.
منتهی درباره این‌که هر کسی امام خود را نشناسد، کافر است.

۳.۳ - اصل حدیث

در جوامع روایی ما روایت به صورت ذیل آمده است که: یکی از اصحاب امام صادق (علیه‌السلام) از ایشان پرسید: آیا پیامبر فرموده است که: «من مات لا یعرف امامه مات میتة جاهلیة؟» امام فرمودند: آری؛ صحابی عرض می‌کند: این جهالت چه نوع جهالتی است؟ امام می‌فرمایند: جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی.
و احادیثی که در متن ذکر شد، در واقع تاییدی بر این روایت می‌باشند.


اما در مقابل احادیثی وجود دارد که افرادی را که نماز می‌خوانند و روزه می‌گیرند و ... ـ هر چند امام خود را نمی‌شناسند ـ مسلمان معرفی می‌کنند. این‌گونه احادیث نیز در کتب اربعه و منابع معتبر نقل شده و توسط اسناد معتبر به ما رسیده‌اند. به عنوان مثال:

۴.۱ - حدیثی از پیامبر اکرم

از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) نقل شده است که: هر کس از امت من بمیرد، در حالی که امامی از امامان دوازده‌گانه را در زمان خود نمی‌شناخته است تا به او اقتدا کند، به مرگ جاهلیت مرده است، چنین شخصی اگر دشمن امامان هم بوده، مشرک از دنیا رفته است، و چنان‌که دشمن آن‌ها نبوده و دشمنی را هم ولی و سرپرست خود قرار نداده است، مشرک نیست؛ ولی در جهالت و نادانی و گمراهی از دنیا رفته است.


بنا بر مطالب یادشده و بنا بر این‌که تمام احادیث هر دو گروه، هم در منابعْ معتبر می‌باشند و هم سندشان معتبر می‌باشد، لذا باید آن دسته از روایات را که دلالت بر کفر اشخاصی که امام زمان خود را نمی‌شناسند، می‌کنند، به طور دقیق تبیین کرد؛ از این رو می‌توان گفت در این دسته از روایات «کفر» به معنی «گمراهی» می‌باشد، نه کفر اصطلاحی و فقهی که موجب نجاست شده باشد. احکام اسلام به چنین شخصی بار نمی‌شود. هم‌چنان که در بعض روایات این «کفر» تفسیر به گمراهی شده است.


در این‌جا دو مطلب بیان می‌شود:

۶.۱ - اول

کسی که به امام زمان خود اعتقاد ندارد به هر صورتی که باشد، سرپوشی بر روی حقیقت گذاشته و قطعاً جاهلانه زندگی کرده و جاهلانه خواهد مرد؛

۶.۲ - دوم

احادیث زیادی دلالت دارد بر این‌که هر کس امام زمان (علیه‌السلام) خود را نشناسد و بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است و این مرگ همان مرگ بر کفر است. بعضی احادیث به صراحت به کافر بودن آن‌ها اشاره دارند که با توجه به ادله مقابل این کفر، به جهالت و نفاق و گمراهی تفسیر می‌شود.


۱. راه و راه‌نماشناسی، آیة الله مصباح یزدی، مؤسسه امام (رحمة‌الله‌علیه).
۲. آموزش عقاید، آیة الله مصباح یزدی، نشر بین‌الملل.
۳. بحارالانوار، علامه مجلسی (رحمة‌الله‌علیه)، مؤسسة الوفاء، بیروت، ج۱۵، ص۱۵۹.


۱. خرازی، سید محسن، بدایة المعارف الالهیة، ج۲، ص۱۵-۱۹، نشر اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۸ق.
۲. خرازی، سید محسن، بدایة المعارف الالهیة، ج۲، ص۱۵-۱۹، نشر اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۸ق.
۳. خرازی، سید محسن، بدایة المعارف الالهیة، ج۲، ص۱۵-۱۹، نشر اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۸ق.
۴. قریشی، سید علی‌اکبر، خاندان وحی، ص۶۳۱، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۶۸.
۵. امام خمینی، روح الله، توضیح المسائل امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه)، مسئلة ۲۳۹۷.    
۶. خرازی، سید محسن، بدایة المعارف الالهیة، ج۲، ص۱۸، نشر اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۸ق.
۷. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۳۷۱-۳۹۷، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵.    
۸. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۱۹، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵.    
۹. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۲۱، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵.    
۱۰. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۶، ص۴۰۰، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵.    
۱۱. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۴۰۰، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵.
۱۲. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۲، ص۳۳۱، باب ۸.    
۱۳. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۲، ص۳۲۱.    
۱۴. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۳، ص۸۳، ح۲۲.    
۱۵. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۳۷۷، ح۳، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵.    
۱۶. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۴۰۱، ح۱، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵.    
۱۷. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۳، ص۸۸، ح۳۱.    
۱۸. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۳۷۷، ح۳، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵.    



سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «شناخت امام»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۴/۲۰.    



جعبه ابزار