• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شعر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: شعر، شاعر، امامان.

پرسش: معصومان شعر هم گفته‌اند؛ اما سفارش شده به آنها شاعر نگوییم، چرا؟

پاسخ:



شعر در لغت، به معنای علق دقیق است.


ولی در اصطلاح، سخن موزون و قافیه‌دار را شعر می‌گویند که گاهی نظم هم نامیده می‌شود.

۲.۱ - تفاوت شعر با نظم

در شعر از خیالات بهره‌برداری می‌شود؛ ولی نظم در مقابل نثر، در‌عین‌حال از وزن و قافیه برخوردار است، بر واقعیات تکیه دارد.
[۲] عمید، حسین، فرهنگ عمید، ص ۷۷۱، تهران، انتشارات جاویدان، چاپ دوازدهم، ۱۳۵۴.
[۳] عمید، حسین، فرهنگ عمید، ص ۱۱۹۰، تهران، انتشارات جاویدان، چاپ دوازدهم، ۱۳۵۴.



شعر در قرآن و روایات به همان معنای معروف «با وزن و قافیه و سخن گفتن» است.

۳.۱ - انواع شعر

هرچند در برخی روایات شعرا بر قصه‌گویان و افسانه‌سرایان منطبق نشده است، ولی آنچه مهم است از دیدگاه قرآن و روایات اینکه شعرها به‌لحاظ «هدف‌ها»، «جهت‌گیری‌ها» و «نتیجه‌ها» به دو نوع گمراه‌کننده، و شعرهای حکیمانه و هدایت‌گر تقسیم می‌شوند.


شاعران به دو دسته تقسیم می‌شوند:

۴.۱ - شاعران گمراه

شاعران گمراه، خیال‌پرداز و واقعیت‌گریز، مردمان بی‌هدف و بی‌عمل می‌باشند.

۴.۲ - شاعران متعهد

شاعران متعهد، با‌هدف، مؤمن و عمل‌گرا، مدافع حق، و خداخواه و خداجو هستند.


در این‌جا جایگاه شعر را بیان می‌کنیم.

۵.۱ - عامل سازنده در تاریخ

۱. شعر، یکی از عوامل سازنده در تاریخ است.
بدون شک ذوق شعر، و هنر شاعری مانند همه سرمایه‌های وجودی انسان دارای دو حالت است: گاهی در مسیر صحیح به کار می‌رود و از آن بهره‌گیری مثبت می‌شود. چه کسی می‌تواند این حقیقت را انکار کند که اشعار سازنده و هدفدار در طول تاریخ حماسه‌های فراوان آفریده است و گاه قدم و ملتی را در برابر دشمنان خونخوار و ستمگر آن‌چنان بسیج کرده است که بی‌پروا از همه چیز بر صف دشمن تاخته و قلب او را شکافته‌اند. و نیز قابل انکار نیست که گاه یک شعر اخلاقی آن‌چنان در اعماق جان انسان نفوذ می‌کند که یک کتاب بزرگ و پرمحتوا نمی‌تواند و به اندازه آن کارآمد داشته باشد، تا آنجا که ضرب‌المثل شده که بعضی از اشعار، حکمت است؛ «ان من الشعر لحکمه» و پاره‌ای از سخنان سحر است؛ «و ان من البیان سحراً».

۵.۲ - عامل فساد

۲. شعر یکی از عوامل فساد است.
و گاه به‌عنوان وسیله مخرب برای ویران کردن بنیان اعتقاد و اخلاق جامعه و تشویق به فساد و بی‌بند‌و‌باری مورد استفاده واقع می‌شود، و یا انسان‌ها را به پوچی و بیهودگی و خیال‌پروری سوق می‌دهد، و یا تنها سرگرمی بی‌محتوا و بی‌ارزشی تلقی می‌شود، تا آنجا که گفته‌اند «احسنه اکذبه»؛ بهترین شعر دروغ‌ترین آن است.
خلاصه گاه این ذوق لطیف الهی در محیط‌های آلوده چنان به ننگ کشیده شده که گاه از مؤثرترین عوامل فساد و تخریب بوده است، مخصوصاً در عصر جاهلیت که دوران انحطاط فکری و اخلاقی قوم عرب بود. «شعر»، «شراب» و «غارت» همواره در کنار هم قرار داشتند، و این به‌خاطر این است که دشمنان معصومین می‌خواستند که آنها را در میان مردم شاعر جلوه دهند تا بتوانند آنها را تخریب کنند.


چرا شعر و شاعری مناسب معصومین نیست؟
در قرآن شش آیه، در مورد «شعر» و «شاعر» آمده، که «آیه‌ای از آن از زبان کفار نقل شده که پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ را متهم به شاعری می‌نمود؛ می‌گفتند: «بل هو شاعرٌ؛ او شاعر است» و پاسخ گفتند: «ما خدایان خود را به‌خاطر شعر دیوانه‌ای رها کنیم.»؟! و در آیه‌ای از آن، همت شاعر بودن را از پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ نفی می‌کند و می‌فرماید: «و ما هو بقول شاعر؛ قرآن و سخن شاعر نیست.» و در دو آیه، صریحاً موضع قرآن را درباره شعر و شاعری بیان می‌دارد؛ در یک‌جا می‌فرماید: «ما هرگز شعر به او نیاموختیم، و شایسته او نیست، این (کتاب آسمانی) تنها ذکر و قرآن مبین است، هدف این است که افرادی که زنده‌اند، انذار کنند و بر کافران اتمام حجت شود...» در آیه فوق در ابتدا، شاعر بودن حضرت را و تهمت مشرکان را به آن حضرت که شاعر است، مردود می‌داند. جهت این تهمت آن بود که جلو جاذبه و نفوذ قرآن را در دل‌ها بگیرند، در جمله بعدی می‌گوید: شعر شایسته آن حضرت نیست؛ بلکه شایسته همه معصومین نیست. چرا؟ به‌خاطر اینکه خط «وحی» از خط «شعر» کاملاً جداست؛ زیرا:


۱. معمولاً سرچشمه شعر تخیل و پندار است؛ در‌حالی‌که وحی از مبدأ هستی سرچشمه می‌گیرد و بر محور واقعیت می‌گردد؛
۲. شعر از عواطف متغیر انسانی می‌جوشد و قرآن بیانگر حقایق ثابت آسمانی می‌باشد؛
۳. لطف شعر در بسیاری از موارد و در اغراق‌گویی‌ها و مبالغه‌های آن است؛ در‌حالی‌که در وحی جز صداق چیزی نیست؛
۴. شعر مجموعه‌ای از شوق‌هایی است که از زمین به آسمان پرواز می‌کند؛ اما «وحی» مجموعه حقایقی است که از آسمان به زمین نازل می‌گردد، و در خط متفاوت است.
از آیه فوق این مقدار استفاده می‌شود که شعر و شاعری لایق شأن شخصیت والایی چون پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ و اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ نیست.

۷.۱ - دیدگاه علامه طباطبایی

به قول مرحوم علامه، عدم تعلیم شعر به پیامبر اسلام ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ نه‌تنها نقض و کاستی نیست، بلکه نوعی ترفیع درجه است، و پاکیزه نمودن ساحت مقدس آن حضرت است از آن‌چه نوع شاعران خیال‌زده و خلاف‌گو به آن آلوده‌اند.

۷.۲ - شاعر نبودن پیامبر

در جای دیگر می‌فرمایند: «و پیامبر شاعر نیست». شعرا کسانی هستند که گمراهان از آنان پیروی می‌کنند، آیا نمی‌بینی آنها در هر وادی سرگردانند؟ و سخنانی می‌گویند که عمل نمی‌کنند مگر کسانی که ایمان آورده‌اند، و عمل صالح انجام می‌دهند، و یاد خدا بسیار می‌کنند و به هنگامی که مورد ستم واقع می‌شوند، به دفاع از خویشتن (و مؤمنان) برمی‌خیزند (و از ذوق شعری خود کمک می‌گیرند) و به‌زودی آنها که ستم کردند، می‌دانند که بازگشتشان به کجاست.»


در آیات فوق، به‌خوبی اوصاف شعر و شاعری در دوران معصومین خصوصاً در دوران پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ بیان شده و مشخص گردیده که شعر و شاعران از چه جایگاهی در عرب برخوردار بوده و مردم چه شناختی از شاعران داشته‌اند.

۸.۱ - اوصاف شعر و شاعران مردود

۱. بیشتر طالب عیش و نوشند، و خود و شعر‌شان در بند زلف و خال، یارهای مجازی می‌باشند (چنان‌که اشعار زمان جاهلیت این‌گونه بودند)؛ لذا گمراهان از آنها پیروی می‌کنند؛
۲. غرق پندارها و تشبیهات شاعرانه خویشند، حتی هنگامی که قافیه‌ها آنها را به این سمت و آن سمت بکشاند، در هر وادی سرگردان می‌شوند، از کسی راضی باشند، به اوج آسمان‌ها می‌برند؛ هر‌چند مستحق قعر زمین باشند، و از کسی بر لبخند به هجوا می‌پردازند. خلاصه آنهایی که خود و شعرشان بی‌هدف، و خط فکری آنها تحت تأثیر هیجان‌ها، و حب و بغض‌های نفسانی تغییر می‌کند، و دگرگون می‌شوند؛
۳. اینکه آنها سخنانی که می‌گویند به آن عمل نمی‌کنند، حتی در آنجا که واقعیتی را بیان می‌دارند، خود مرد عمل نیستند، اهل سخنند، نه عمل.

۸.۲ - اوصاف شعر و شاعران مقبول

برای اینکه حق شاعران باایمان و تلاشگران صادق، ضایع نشود، صف آنها را از دیگران جدا می‌کند و سه صفت بارز برای آنها و شعرشان بیان می‌دارد:
۱. شعر آنها با هدف و خود آنها دارای «ایمان صالح» می‌باشند‌؛
۲. شاعرانی که غرق در اشعار نمی‌شوند، و غافل از خدا، بلکه «خدا را بسیار یاد می‌کنند»؛
۳. آنانی که در برابر ستم‌ها بپا خواسته، با شعر و شوق شعری خود از خود و مؤمنان دفاع نمودند.
در نتیجه از دید قرآن شعر و شاعران به دو گروه مؤمن، و گمراه تقسیم می‌شوند: اولی مقبول، و دومی مردود و مطرود می‌باشند.


در اینکه شعر خوبست یا بد؟ زشت و یا زیبا، اسلام با شعر موافق است یا مخالف، روایاتی هم بیان شده که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

۹.۱ - شعر هدفمند

در شعر باید «هدف‌ها»، «جهت‌گیری‌ها» و «نتیجه‌ها» مورد ارزیابی قرار گیرد.

۹.۱.۱ - کلام امام علی

امیرالمؤمنین ـ علیه‌السلام ـ در یکی از شب‌های ماه مبارک رمضان هنگام افطار که سخن از شعر و شاعران به میان آمد، به یاران خود فرمود: «بدانید ملاک کار شما دین است، و مایه حفظ شما تقوا است، زینت شما ادب، و دژهای محکم آبروی شما حلم و بردباری است.»
[۱۳] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۳۴، ص ۳۴۶.


۹.۲ - شعر حکیمانه

شعر حکیمانه مورد تأیید است.

۹.۲.۱ - روایتی از پیامبر

پیامبر اسلام ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ فرمود: بعضی از اشعار، حکمت است و پاره‌ای از سخنان، شعر. گاهی شعر غوغا می‌کند، و برندگی شمشیر، و نفوذ تیر را دارد.

۹.۲.۲ - روایتی دیگر

چنان‌که پیامبر اسلام ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ در مورد چنین اشعاری فرمود: «به آن کسی که جان محمد ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ در دست قدرت اوست، با این اشعارگویی تیرها به‌سوی آنها پرتاب می‌کنید.»؛
[۱۸] مسند احمد حنبل، ج ۳، ص ۴۶۰.


۴.۲ - شاعران متعهد

شعرای متعهد مورد تأیید الهی هستند.

۹.۲.۱ - روایتی از پیامبر

در مورد یکی از شعرایی که مدافع اسلام بود، فرمود: «دشمنان را هجو کن که جبرئیل با تو است.»؛
[۱۹] مسند احمد حنبل، ج ۴، ص ۲۹۹.
و در جای دیگر فرمود: تا زمانی که از ما و اهل‌ بیت ـ علیهم‌السلام ـ با شعرت حمایت کنی مورد تأیید الهی می‌باشی.»

۹.۴ - پاداش شاعران متدین

درباره پاداش شاعران متدین، به روایاتی از امام صادق ـ علیه‌السلام ـ اشاره می‌کنیم.

۹.۴.۱ - روایاتی از امام صادق

امام صادق ـ علیه‌السلام ـ درباره پاداش شاعران متدین و حامی ولایت اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ فرمودند: «من قال... هر‌کس درباره ما (اهل‌بیت) شعری بگوید، خدا خانه‌ای در بهشت برای او بنا می‌کند.

و در جای دیگر فرمود: شاعری درباره ما شعر نگفت؛ جز با تأیید (ملک) و روح‌القدس

امام صادق ـ علیه‌السلام ـ سفارش فرمودند: «ای شیعیان، به فرزندان خود اشعار در مورد ما را بیاموزید، که این کار بر دین خدا بود.»
[۲۳] حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص ۷۱.



نتیجه اینکه شعر در قرآن و روایات، همان معنای معروف شعر است؛ ولی به‌لحاظ «هدف‌ها»، «جهت‌گیری‌ها» و «نتیجه‌ها» به دو نوع اشعار گمراه‌کننده، و شعرهای حکیمانه و هدایتگر، تقسیم می‌شوند، این را هم اضافه کنیم که در بعضی از روایات شعرا به قصه‌گویان و افسانه‌سرایان منطبق شده است.


۱. اصفهانی، راغب، المفردات فی غریب القرآن، ص ۲۶۲، نشر کتاب، چاپ دوم، ۱۴۰۶ ه.    
۲. عمید، حسین، فرهنگ عمید، ص ۷۷۱، تهران، انتشارات جاویدان، چاپ دوازدهم، ۱۳۵۴.
۳. عمید، حسین، فرهنگ عمید، ص ۱۱۹۰، تهران، انتشارات جاویدان، چاپ دوازدهم، ۱۳۵۴.
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۳۸۳، دارالکتب الاسلامیه، هشتم، ۱۳۷۰.    
۵. انبیاء(۲۱)،‌آیه ۵.    
۶. صافات(۲۷)،‌آیه ۳۶.    
۷. طور(۵۲)،‌آیه ۳۰.    
۸. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۸، ص ۴۳۹، دارالکتب الاسلامیه، هشتم، ۱۳۷۰، با تلخیص.    
۹. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج ۱۷، ص ۱۱۲، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۲.    
۱۰. شعراء (۲۶)،‌ آیه ۲۲۴ ‌۲۲۷.    
۱۱. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۳۷۹، دارالکتب الاسلامیه، هشتم، ۱۳۷۰.    
۱۲. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج ۱۵، ص ۳۶۱، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۲.    
۱۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۳۴، ص ۳۴۶.
۱۴. امینی، الغدیر، ج ۲، ص ۹، دارالکتب الاسلامیه.    
۱۵. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج ۱۵، ص ۳۶۸، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۲.    
۱۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج ۱۵، ص ۳۶۸، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۲.    
۱۷. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۳۸۳، دارالکتب الاسلامیه، هشتم، ۱۳۷۰.    
۱۸. مسند احمد حنبل، ج ۳، ص ۴۶۰.
۱۹. مسند احمد حنبل، ج ۴، ص ۲۹۹.
۲۰. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج ۱۵، ص ۳۶۸، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۲.    
۲۱. امینی، عبدالحسین احمد، الغدیر، ج ۲، ص ۳، دارالکتب الاسلامیه.    
۲۲. عیون اخبار الرضا به نقل از مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۳۸۵، دارالکتب الاسلامیه، هشتم، ۱۳۷۰.    
۲۳. حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص ۷۱.
۲۴. عیون اخبار الرضا به نقل از مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۳۸۵، دارالکتب الاسلامیه، هشتم، ۱۳۷۰.    
۲۵. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج ۱۵، ص ۳۶۸، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۲.    
۲۶. فیض کاشانی، محسن، تفسیر الصافی، ج ۴، ص ۵۵، بیروت، مؤسسة الاعلمی.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «شعر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۲۱    



رده‌های این صفحه : تاریخ معصومان | فضائل اهل بیت




جعبه ابزار