راههای تأثیرگذاری معلم بر شاگردان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: معلم، تأثیرگذاری، شاگردان.
پرسش: راههای تأثیرگذاری بيشتر معلم بر شاگردان چیست؟
پاسخ: معلمان باید با همه فنون و مهارتها ـ چه مهارتهای پیش از از تدریس، چه ضمن تدریس و چه پس از تدریس ـ آشنا باشند و از آنها درست و بجا استفاده کنند تا به همان اندازه تأثیرگذار باشند؛ زیرا همه این مهارتها، با تأثیرگذاری پیوندی عمیق دارند؛ به عنوان نمونه، اگر معلمان در اندازهگیری خود از پیشرفت تحصیلی دانشآموزان و برگزاری
امتحان، عادلانه برخورد نکنند، این عدم انصاف به بقیه رفتارها و گفتارهای معلم تعمیم داده میشود و تأثیرگذاری معلم را کم میکند.
از اهداف مهم
تعلیم و تربیت، یادگیری است و
یادگیری هم چیزی نیست جز تغییر رفتار فرد ـ چه رفتار ظاهری و بدنی و چه رفتارهای درونی و شناختی و عاطفی ـ لازمه این تغییر رفتار، نفوذ در دانشآموزان و تأثیرپذیری دانش آموزان از معلم خویش است.
شاگردان، به دلیل نفوذ روحی و معنوی معلم، تأثیرات شگرفی از او میگیرند. معلم، با نفوذ کلامش میتواند فرزند شقیترین افراد را نیز به راه راست رهنمود سازد؛ مانند پسر یزید بن معاویه که تحت تأثیر معلم لایقش به
اهل بیت (علیهمالسّلام) گرایش پیدا کرده بود. بيشتر انسانهای موفق، کامیابی خود را مدیون معلمان خود میدانند و نیز افرادی هستند که سرخوردگی و شکستهای زندگیشان، ناشی از برخورد بد معلمان است.
برای نیل به موفقیت، و نفوذ در شاگردان، باید روشهای تعلیم و تربیت ـ چه آنهایی که
علم به آن رسیده و چه آنهایی که علم هنوز به آنها نرسیده، ولی در کتابهای اخلاقی و روایی ما آمده است ـ را مدنظر قرار بدهیم.
با توجه به این مهم، معلم برای ارتباط برقرار کردن و نفوذ در شاگردان و در نتیجه، تأثیرگذاری بر آنها باید به تقویت سه حوزه، در خود بپردازد. این سه حوزه عبارتاند از:
۱. حوزه اخلاقی و تربیتی؛
۲. حوزه
علم و دانش؛
۳. حوزه فنون و مهارتهای تدریس.
هر یک از این سه حوزه، درصدی از موفقیت را در ارتباط برقرار کردن و نفوذ در دانشآموزان دربر دارد. اهتمام جدی به رعایت و تقویت این سه حوزه به ما در پیشبرد اهدافمان کمک میکند؛ البته شاید نتوان این سه حوزه را دورنمای همه عوامل نفوذ دانست؛ اما میتوان گفت که اکثر این عوامل را شامل میشود.
در ذیل، با ملاک قرار دادن این سه حوزه، به بعضی از عوامل نفوذ در دانشآموزان و تأثیرگذاری بر آنها اشاره میکنیم:
اکثر عوامل تأثیرگذار، در این حوزه قرار دارند. به همین خاطر، تقویت این حوزه برای نفوذ و تأثیرگذاری بسیار مهم است و باید توجه بيشتری به آن شود. برای تقویت این حوزه، باید به تمام آنچه را که در کتابهای اخلاقی برای
تربیت گفتهاند
عمل کنیم ـ البته متناسب با موقعیت زمانی و مکانی و... ـ در زیر به تعدادی از آنها اشاره میکنیم:
مهمترین خصیصه که باعث نفوذ در دانشآموزان میشود، احترام معلم به
شخصیت دانشآموزان است؛ زیرا احترام یکی از نیازهای پایهای
انسان است. هر رفتاری از طرف معلم که احترام دانشآموزان در آن نادیده گرفته شود، سبب تنفر دانشآموزان از معلم میگردد. حتی اگر دانشآموزان تخلف کنند، معلم میتواند با استفاده از روشهایی او را
مجازات کند که موجب بیاحترامی نگردد؛ مثلاً از
توهین،
فحش، خرد کردن شخصیت دانشآموز اجتناب کند؛ بلکه با کم کردن نمره، امتیاز، تذکر، اخم کردن، دانشآموز را
تنبیه نماید.
در منابع اسلامی روی مسئله
حسن خلق و گشادهرویی زیاد تأکید شده است. گشادهرویی یکی از راههای نفوذ در دیگران است؛ لذا اگر معلم در کلاس درس رفتارهایی داشته باشد که اخلاق خوب او را نشان دهد، در حد زیادی میتواند دانشآموزان را جذب کند. در روانشناسی اجتماعی نیز تبسم کردن،
خوشرویی، ظاهر جذاب، تماس چشمی، علاقه نشان دادن، از عوامل نفوذ و تأثیرگذاری به حساب آمده است.
اگر شاگردان احساس کنند که معلم آنها را دوست دارد و خالصانه درصدد
رشد و
ترقی آنهاست، این معلم بيشتر در دل شاگردان نفوذ میکند.
در کلاس درس، علاوه بر موضوع درس، باید به مباحث و رفتارهای تربیتی و اخلاقی خود و دانشآموزان توجه داشته باشیم؛ زیرا آموزش و تربیت دو بال هستند و انسان با یک بال نمیتواند پرواز کند.
امام خمینی (رحمةاللهعلیه) در درسها، مطالب علمی و اخلاقی را جدا از هم نمیدانستند. درس ایشان تنها یک سلسله مباحث خشک علمی نبود؛ بلکه در درسهایشان مطالبی را میفرمودند که طلبه واقعی را تربیت میکرد، شاگردی که برای آینده
اسلام مفید باشد.
دانشآموزان به طور فطری
صداقت و راستی را دوست دارند. معلم باید از
دروغگویی دوری کند.
دروغ گفتن، شیوه
مردان بیایمان است؛ زیرا دروغگویی و عدم صداقت باعث سلب اعتماد است و مخل به ارتباط متقابل بین معلم و شاگرد؛ در نتیجه شاگردان نمیتوانند به سخنان دیگر معلم ـ حتی سخنان درست معلم ـ اعتماد کنند.
رعایت انصاف و
عدالت نیز در برخورد با شاگردان بسیار مهم است. اگر معلم به بعضی از شاگردان بسیار اهمیت بدهد، یا رعایت انصاف، در برخورد با عمل خلاف دانشآموزان نداشته باشد، موجب
بدبینی دانشآموزان میشود، که مانع نفوذ در شاگردان است.
باید با دانشآموزان با
تواضع و
فروتنی برخورد کرد نه با رفتاری متکبرانه. هیچگاه نباید علم و دانایی ما باعث اینگونه رفتارها شود.
سقراط میگوید: «من فقط یک چیز میدانم که آن اینکه هیچچیز نمیدانم».
اینگونه برخورد کردن منجر به راحتی شاگرد در کنار معلم و ارتباط بيشتر با او میشود، و این بهترین زمان برای نفوذ در دل آنهاست.
البته این را نیز باید توجه داشت که این تواضع نباید به کاهش
اعتماد به نفس بینجامد؛ یعنی خود را کمتر از آنچه که هستیم، نشان بدهیم.
دلسوزی معلم نسبت به شاگرد و تفقد از احوالات ایشان، یکی از عوامل مهم نفوذ در دل شاگردان است.
یکی از شاگردان
امام خمینی (رحمةاللهعلیه) در خاطرهای از ایام حضور
امام در
قم میگوید: طلبهای گمنام بودم، یک ماه بیمار شدم، امام خمینی (رحمةاللهعلیه) تمام چهارشنبهها به
عیادت من میآمدند.
روشن است که این عیادتها چهقدر در دلبستگی و تأثیر او از استادش (امام) مؤثر بود.
داشتن شخصیت اجتماعی مثبت از دیدگاه دانشآموز را نیز میتوان یکی از این عوامل دانست؛ مثلاً اگر معلمی با دیگر همکارانش با احترام برخورد نکند یا رفتار زنندهای داشته باشد، یقیناً دانشآموزان نیز رعایت احترام و حریم را نمیکنند. اینگونه افراد نمیتوانند هیچگونه تأثیر مثبتی بر روی دانشآموزان داشته باشند.
از دیگر عوامل این حوزه میتوان این عوامل را بهطور خلاصه ذکر کرد:
ـ داشتن
اخلاص و توجه به خدا.
ـ تناسب بین گفتار و رفتار معلم.
ـ اطلاع از نام و مشخصات شاگردان و صدا زدن آنها به
اسم مورد
علاقه آنها.
ـ و... .
در این حوزه، آنچه که مربوط به
علم و دانش است، مورد توجه قرار میگیرد؛ به عنوان نمونه به سه مورد آن اشاره میکنیم که رعایت آنها باعث تأثیرگذاری بيشتر معلم در دانشآموزان میشود:
قبل از هر چیز، باید سعی کنیم به علممان رنگوبوی الهی داده و به آثار آن توجه داشته باشیم. در زیر به دو مورد آن اشاره میکنیم:
ـ دانش الهی، باعث ایجاد
پرهیزکاری و
تقویت ایمان میشود. انسانِ عالم و آگاه،
خضوع و خشوعش در مقابل
آیات الهی بيشتر است. (آیات ۱۰۵ تا ۱۰۷
سوره اسراء به همین موضوع اشاره میکند).
ـ
علم، مخصوصاً علمی که رنگوبوی خدایی در آن باشد، جلوی
انحرافات را میگیرد؛ زیرا دوری از خدا، منشأ
انحراف است.
با توجه به این آثار، وقتی علم رنگوبوی خدایی گرفت و اخلاص حاکم شد، دیگر آنچه را که معلم میگوید، از دل او برآمده و از روی
حب نفس،
شهرت و مقامطلبی نیست؛ در نتیجه تأثیر آن در دانشآموزان بيشتر میشود و بهتر نفوذ میکند.
معلم باید هنگام بیان موضوع درس، احاطه کامل به آن موضوع داشته باشد و همه جوانب بحث را بداند و برای آن طرح و برنامه داشته باشد، در غیر این صورت چنین معلمی در ذهن دانشآموز، یا به انسانی میماند که به هیچچیز اهمیت نمیدهد؛ حتی به درسی که وظیفه اوست، یا او را انسانی تصور میکند که به وظیفهاش آگاه نیست. این تصورات باعث میشود سخنان معلم برای دانشآموزان، گیرایی و تأثیری نداشته باشد و دانشآموزان آنها را نیز حمل بر بیاهمیتی و
جهل معلم نمایند.
معلم باید
مقام و حیثیت علم و دانش را ارج نهد و آن را به سوی ابتذال و فرومایگی سوق ندهد؛ مثلاً آن را با
پول و
هدیه معامله نکند؛ این نگاه بزرگمنشانه به علم و ارج نهادن به آن، باعث میشود شاگرد احساس کند که میتواند علم را از چنین معلمی دریافت کند و این معلم،
دانش برایش ارزش ذاتی دارد و چیزی را با علم
معامله نمیکند، به همین خاطر با او احساس
انس و الفت بيشتری پیدا میکند و خودش را بيشتر به او نزدیک میکند و از او تأثیر بيشتری میپذیرد.
تقویت این حوزه نیز، زمینه را برای نفوذ و تأثیرگذاری فراهم میکند که در ذیل به چند نمونه آن اشاره میکنیم:
معلم موفق کسی است که در کنار هدایت شاگردان، توانایی اداره کلاس را نیز داشته باشد. عواملی همچون شوخی زیاد، مجال و میدان دادن بیش از حد به دانشآموزان و… باعث میشود که در ذهن دانشآموز از معلم، تصویری نامطلوب و ناتوان نفش ببندد و در نتیجه میزان نفوذپذیری را پایین بیاورد.
حفظ خونسردی و
آرامش، عاملی بزرگ برای ایجاد تصویری مثبت از علم در نزد دانشآموزان است. عواملی همچون سروصدای خارج از کلاس، پرسشهای پیاپی شاگردان، اشتباه در بیان یک مطلب از سوی
معلم و… ممکن است آرامش معلم را از بین ببرد که در این صورت باید خونسردی خود را حفظ کند و آشفته و سراسیمه نگردد؛ زیرا شخصیتی متین و آرام، در دانشآموزان بيشتر میتواند تأثیر بگذارد تا شخصیتی ناآرام و عصبی.
استفاده نابجا از شیوههای
تشویق و
تنبیه، باعث ایجاد کدورت در ارتباط معلم و شاگرد میشود و شاگردان، معلم را کسی میدانند که به حق و انصاف اهمیتی نمیدهد. آنها با تعمیم دادن این برداشت، به سخنان معلم، سخنان او را هم عاری از
حق و
انصاف میدانند و در این صورت معلم هر چه تلاش کند، نمیتواند تأثیر بسزایی در شاگردان داشته باشد.
در
روش تدریس خود سعی کند مطالب را واضح و روشن و در خورد فهم دانشآموزان ارائه دهد.
برای دانشآموزان
حس کنجکاوی ایجاد کند، بعد مطالب را ارائه دهد.
مطالب کتاب را به صورت درختی مطرح کند و ارتباط مطالب جدید با مطالب قدیم حفظ شود.
مطالب مطرحشده در کلاس با مسائل زندگی دانشآموز پیوند داده شوند.
مطالب به صورت جذاب و گیرا بیان شود، از وسایل کمک آموزشی استفاده شود، مثالهای ملموس و برخاسته از واقعیت زندگی دانشآموزان استفاده شود.
هنگام تدریس نیازهای دانشآموزان مدنظر گرفته شود. به تشنگی، گرسنگی و خستگی دانشآموزان توجه شود.
کلاس به صورت منطقی
مدیریت شود و از
خشم و
پرخاشگری اجتناب شود.
معلمان باید با همه فنون و مهارتها ـ چه مهارتهای قبل از از تدریس، چه ضمن
تدریس و چه پس از تدریس ـ آشنا باشند و از آنها درست و بجا استفاده کنند تا به همان اندازه تأثیرگذار باشند؛ زیرا همه این مهارتها، با تأثیرگذاری پیوندی عمیق دارند؛ به عنوان نمونه، اگر معلمان در اندازهگیری خود از پیشرفت تحصیلی دانشآموزان و برگزاری امتحان، عادلانه برخورد نکنند، این عدم انصاف به بقیه رفتارها و گفتارهای معلم تعمیم داده میشود و تأثیرگذاری معلم را کم میکند.
۱. حجتی، محمدباقر، اسلام و تعلیم و تربیت (۲ جلد)، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلام، بیتا.
۲. خنیفر، حسین، نگاهی دوباره به روشها و فنون تدریس، قم، انتشارات بوستان کتاب، ۱۳۸۱.
۳. شهید ثانی، آداب تعلیم و تربیت در اسلام (منیة المرید)، ترجمه: دکتر سید محمدباقر حجتی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۵۹.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «راههای تأثیرگذاری معلم بر شاگردان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۲/۰۷.