دین و سیاست در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: دین، سیاست،
قرآن کریم، حکومت اسلامی.
پرسش: دیدگاه
قرآن نسبت به ارتباط دین و سیاست چه میباشد، توضیح دهید؟
پاسخ: جدا ساختن تعلیمات اسلامی از مسائل سیاسی، امری غیر ممکن است و شعارهایی که در
غرب در مورد جدایی سیاست از مذهب داده میشود، در شرق اسلامی کاملاً بیمحتوا و بیارزش است.
به هر حال اگر دقت شود تنها بخش سیاسات نیست که بدون تشکیل
حکومت شکل نمیگیرد، بخش معاملات نیز چنین است. اگر نظارت حکومت بر حسن اجرای آن نباشد، دستخوش هزارگونه نابسامانی میشود، حقوق
مستضعفان پایمال میگردد و جامعه به دو قطب ثروتمند و
فقیر تقسیم میشود و انواع کمبودهای مصنوعی و ساختگی جامعه را رنج میدهد.
حتی عبادات نیز بدون وجود یک حکومت قوی و نیرومند و
عادل سامان نمیپذیرد، یکی از
عبادات،
حج است که جنبه سیاسی آن، بسیار قوی است.
ارائه تعریف جامع و مانع از دین مشکل است.
ولی برخی گفتهاند:
دین به معنای
اعتقاد به یک امر قدسی است.
عدهای آن را
ایمان به موجودات روحانی دانستهاند.
گروهی دیگر گفتهاند: دین عبارت است از ایمان به یک یا چند نیروی فوق بشری که شایسته
اطاعت و
عبادت است.
درباره
سیاست گفته شده:
«سیاست
علم فرمان راندن بر کشورهاست».
یا «سیاست فن و
عمل فرمانروایی بر جوامع بشری است».
قرآن، قانون اساسی حکومت الهی است.
شهید مدرس که فرمود: «سیاست ما عین
دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست»،
قرآن مجید است.
از باب «النّبی اولی بالمؤمنین»
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از
مؤمنان نسبت به خودشان سزاوارتر و نزدیکتر است. حکومت دینی، اولی به
مؤمنین است و حاکم اسلامی هم جای پیامبر نشسته است و حکومت جای حقیقت.
دلایلی برای ضرورت حکومت و
حکومت اسلامی برای مردم، بیان شده است:
دلایل نقلی برای ضرورت حکومت و حکومت اسلامی، عبارتاند از:
۱. کتاب (قرآن)؛ ۲. سنت.
به سه دلیل حکومت برای مردم ضرورت دارد:
در داستان بنیاسرائیل میخوانیم، هنگامی که بر اثر هرج و مرج داخلی و نداشتن حاکمیت قوی و لایق، گرفتار ضعف و فتور و شکست شدند، و
دشمنان بر آنان مسلط گشتند...
شکست لشکر
جالوت در برابر بنیاسرائیل: اگر حکومت مقتدر و نیرومندی نباشد و جلوی سرکشان را نگیرد،
زمین پر از
فساد میشود... .
جهاد در یک تشکیلات منظم سیاسی و اجتماعی و اقتصادی... که از جمله ضروریات حکومت اسلامی است.
روایات نیز، دلیل ضرورت حکومت است:
علی (علیهالسلام) میفرماید: «مردم به هر حال نیازمند به امیر و زمامدار هستند، خواه نیکوکار و خواه بدکار!...».
روایات معروفی که «
فضل بن شاذان» از
امام علی بن موسی الرضا (علیهالسلام) نقل کرده است، در بیان دلایل «اولوالامر» و حاکمیت بر اجتماع به سه نکته مهم اشاره فرمود...
دلایل عقلی که دلیل ضرورت حکومت است، در راستای ارتباط دین با سیاست:
زندگی انسان یک زندگی اجتماعی است؛ به گونهای که اگر حیات انسانی از این ویژگی خالی شود، به پایینترین مراحل
جاهلیت سقوط میکند... زندگی اجتماعی اختلافات و تنازعات زیادی را به دنبال دارد؛ لذا برای حل
اختلاف به قوانین لازم است تا به تنازعات، تعدی و
تجاوز خاتمه دهد. از سوی دیگر، این قوانین به تنهایی اثری در رفع تجاوز و
تنازع ندارد، بلکه در صورتی مفید است که افراد مورد قبول آن را به اجرا درآورند.
به فرض که مردم بدون حکومت بتوانند با هم زندگی سالمی داشته باشند، ولی
پیشرفت و تکامل در علوم و دانشها و صنایع و شئون مختلف اجتماعی تنها در سایه
برنامهریزی دقیق و
مدیریت آگاه، امکانپذیر است و برنامهریزی و مدیریت، عبارت دیگری از تشکیل حکومت است؛ ازاینرو تمام عقلای
جهان تأکید بر ضرورت تشکیل حکومت برای جوامع بشری میکنند.
در رابطه با اهداف حکومت اسلامی نیز
آیات و روایات زیادی وارد شده است که از جمله به
آیه ۲۱ و ۵۶ از
سوره یوسف و آیة ۸۴ از
سوره کهف،
آیه ۵۵ از
سوره نور،
آیه ۲۶ از
سوره ص،
آیة ۵۸ از
سوره نساء میتوان اشاره کرد.
در مورد روایات هم میتوان به
نهجالبلاغه، نامه ۵۳،
عهدنامه
مالک اشتر اشاره نمود.
در مورد انواع حکومت هم میتوان به حکومتهای خودکامه و استبدادی و حکومت
دموکراسی و حکومت الهی اشاره کرد که
قرآن کریم حکومتهای غیر الهی را نقد و رد میکند.
درباره رابطه دین و حکومت از دیدگاه
قرآن نیز مطالب فراوان است. آنچه به اختصار قابل بیان است، این است که
اسلام از نظر اصول و فروع و
تاریخ با مسئله حکومت آمیخته است. هر کس قرآن شریف و
سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
ائمه معصومین، و همچنین تاریخ اسلام را مورد توجه قرار دهد، این مسئله را به وضوح درمییابد که جدا کردن حکومت و سیاست از اسلام و دین، امری غیر ممکن است و به منزله این است که بخواهند اسلام را از اسلام جدا کنند!
شاهد این سخن قبل از هر چیز تاریخ اسلام است. پیامبر اسلام نخستین کاری که بعد از
هجرت به
مدینه انجام داد، تشکل
حکومت اسلامی بود. کتب فقهی هم به سه بخش تقسیم میشوند که عبارتاند از: عبادات، معاملات و سیاسات... بنابراین از منظر قرآن و روایات، جدایی بین دین و سیاست تصور ندارد و هر دو عین یکدیگر هستند.
پایههای حکومت اسلامی را هم چند رکن تشکیل میدهد که عبارتاند از:
در این زمینه میتوان به اهمیت و لزوم
شورا و شرایط مشاورین در آیات و روایات اشاره کرد...
در این زمینه میتوان به نظام اجرایی حکومت اسلامی در عصر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) صفات مسئولان اجرایی و شرایط کارگزاران حکومت در
احادیث اسلامی و... اشاره نمود.
در این زمینه میتوان به صفات قاضی، آداب
قضاوت در اسلام، حدود و تعزیرات در اسلام، احکام زندان در اسلام و اداره حسبه و
امر به معروف و
نهی از منکر اشاره کرد.
در این زمینه میتوان به آموزش و پرورش در اسلام، اهمیت علم و تحصیل، فراگیری علوم مفید در روایات اسلامی، مقام معلم در اسلام، نقش مطبوعات در حکومت اسلامی و... اشاره کرد.
علاوه بر مطالب فوق میتوان به نیروهای دفاعی و قوای مسلح، حکومت اسلامی و مسئله
صلح، اسیران جنگی، رابطه
مسلمانان و غیر مسلمانان ابعاد اقتصادی و
زکات و
خمس و حکومت اسلامی و سازمانهای اطلاعاتی اشاره نمود که همه اینها پایههای حکومت اسلامی را تشکیل میدهند.
و پیوند مستحکمی بین دین و سیاست برقرار میکنند.
بالاخره دلیل آنهایی که میگویند دین از سیاست جداست، چیست؟
سرخوردگی جهان
علم از
مذهب مسیحیت و بدبینی نسبت به تمام
مذاهب به خیال اینکه تمام مذاهب، همانند مسیحیت میباشد.
شیادی
دشمنان آگاه که میخواهند
اسلام نباشد. چون میدانند اگر سیاست و حکومت اسلامی نباشد، احکام اسلامی قابل اجرا نمیباشد. مجموعه این امور، مردم را ضد آنها شورانید و شعار جدایی دین از سیاست از یکسو و
تضاد دین از سیاست از سوی دیگر، همه جا سر داده شد.
سپس گروهی از کشورهای اسلامی برای تحصیل یا کارهای تجاری یا سیاحت به فرنگ رفته بودند،
تفکر جدایی دین از سیاست را به عنوان ارمغان به شرق اسلامی آوردند، بیآنکه تفاوتهای عظیمی که میان اسلام ناب و مسیحیت
تحریف یافته وجود داشت، درک کنند… ولی خوشبختانه این توطئه مؤثر واقع نشد و تفکر تأسیس
حکومت اسلامی در بسیاری از کشورهای مسلمان
دنیا، در
قاره آسیا و
آفریقا به عنوان یک تفکر زنده و نجاتبخش درآمد.
فقه اسلامی با تمام ابواب، برای تشکیل حکومت اسلامی، کار «تفکیک قوا» را انجام میدهد تا
انسان سیاستزده نشود. فقه اسلامی سیاست و
قدرت را تعدیل میکند و به آن قداست میبخشد. کسی که مسئله «قضاء» را در عصر
غیبت پذیرفت، چارهای ندارد، جز آنکه باید مسئله حکومت دینی و مسئله
ولایت فقیه را بپذیرد و مسئله قضا را تمام
علما پذیرفتهاند. پس نمیشود مسئله «قضاء» را پذیرفت، ولی حکومت دینی و
ولایت فقیه را نپذیرفت.
با یک تحلیل عقلی میتوان گفت: ارتباط دین با سیاست، همانند «ارتباط
قرآن با خداست». همانند ارتباط
رسول خدا با قرآن است. همانند ارتباط آیات قرآن با
آیات قرآن و ارتباط امامان با قرآن میباشد و جدایی تصور ندارد.
اسلام تمام قضایای مربوط به
دنیا، مربوط به سیاست، مربوط به اجتماع، مربوط به اقتصاد، تمام قضایای مربوط به آن طرف قضیه که اهل دنیا از آن بیاطلاعاند
حکم دارد. همه احکامش، یک احکام مخلوط به سیاست است، نمازش و حجش و زکاتش و اداره مملکت و خمسش مخلوط با سیاست است.
اسلام، احکام اخلاقیاش هم سیاسی است. همین حکمی که در قرآن هست که
مؤمنین برادر هستند،
این یک حکم اخلاقی و اجتماعی و سیاسی است،...
بسیاری از احکام عبادی اسلام منشأش خدمات اجتماعی و سیاسی است. عبادتهای اسلامی اصولاً همراه با سیاست و
تدبیر جامعه است. اسلام، دین سیاست است، دینی است که در
احکام او، در مواقف او سیاست به وضوح دیده میشود».
پس با ادله نقلی و عقلی میتوان ارتباط بین دین و سیاست را بیان کرد. هم از ظاهر آیات، پیوند دین و سیاست به دست میآید و هم با یک تحلیل عقلی به دست میآید که لازمه احکام اجتماعی قرآن، تشکیل حکومت، و آن جزء با تشکیل حکومت دینی، اهداف دین محقق نمیشود.
علامه طباطبایی ذیل آیه ۳۰ و ۳۳ از
سوره بقره میفرمایند: دلیل و مؤید عمومیت
خلافت، آیه: «اِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ»؛ «که شما را بعد از قوم نوح خلیفهها کرد.»
و آیه: «ثُمَّ جَعَلْناکُمْ خَلائِفَ فِی الْاَرْضِ»؛ «و سپس شما را خلیفهها در
زمین کردیم.»
و آیه: «وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ الْاَرْضِ»؛ «و شما را خلیفهها در زمین کند»
میباشد.
به هر حال اگر دقت شود تنها بخش سیاسات نیست که بدون تشکیل حکومت شکل نمیگیرد، بخش نیز چنین است. اگر نظارت حکومت بر حسن اجرای آن نباشد، دستخوش هزارگونه نابسامانی میشود، حقوق
مستضعفان پایمال میگردد و جامعه به دو قطب ثروتمند و
فقیر تقسیم میشود و انواع کمبودهای مصنوعی و ساختگی جامعه را رنج میدهد.
حتی
عبادات نیز بدون وجود یک حکومت قوی و نیرومند و
عادل سامان نمیپذیرد، یکی از عبادات، حج است که جنبه سیاسی آن، بسیار قوی است.
بنابراین جای
تردید باقی نمیماند که جدا ساختن تعلیمات اسلامی از مسائل سیاسی، امری غیر ممکن است و شعارهایی که در
غرب در مورد جدایی سیاست از
مذهب داده میشود، در شرق اسلامی کاملاً بیمحتوا و بیارزش است.
۱. اسلام ناب در کلام و پیام امام خمینی (رحمةاللهعلیه)، مؤسسه نشر و آثار امام خمینی ص۵۹.
۲. تفسیر موضوعی پیام قرآن، حضرت آیتالله مکارم شیرازی، ج۸، ص۹ و ۱۰ و ۶۴.
۳. تفاسیر ذیل آیه ۲۵ از سوره حدید و آیات دیگر که در این مختصر بیان شد.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «دین و سیاست در قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۹/۱۳.