• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

دفع رذایل اخلاقی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: رذایل اخلاقی، فضایل اخلاقی، بیداری، یاری جستن از عقل و شرع، تزکیه نفس، توبه، مشارطه، مراقبه، محاسبه.

پرسش: از نظر قرآن، چه‌گونه باید صفات رذیله را بیرون و صفات خوب را جای‌گزین کنیم؟

پاسخ: با اتصاف به یک صفت اخلاقی، دو نتیجه حاصل می‌گردد: صفت نیکو و دفع رذایل اخلاقی؛ اگرچه راه‌های دیگری نیز برای دفع رذایل اخلاقی هست؛ برخی از این ‌راه‌ها، عبارت‌اند از: بیداری، تحقیق برای تحصیل علم، استعانت از عقل و شرع، پی‌آمدهای اعمال و تزکیه نفس. گام‌های مؤثر در تهذیب اخلاق نیز، از این قرار است: توبه، مشارطه، مراقبه نفس و محاسبه.



مسائل اخلاقی در هر زمان ـ به ویژه در عصر و زمان ما ـ از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است؛ چراکه عوامل و انگیزه‌های فساد در عصر ما از هر زمانی بیش‌تر هست.
اکتساب صفات اخلاقی و منزه کردن قلب از رذایل اخلاقی، از مهم‌ترین مباحث قرآنی و از یک نظر مهم‌ترین هدف بعثت پیامبران الهی را تشکیل می‌دهد؛ زیرا بدون اخلاق، نه دین برای مردم مفهومی دارد و نه دنیای آن‌ها سامان می‌یابد؛ چنان‌که گفته‌اند:
اقوام روزگار به اخلاق زنده‌اند
قومی که گشت فاقد اخلاق، مردنی است


نخست باید بدانیم بین فضائل اخلاقی و رذایل اخلاقی چه نسبتی وجود دارد؟
[۱] مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، ص۱۷-۱۵.

به نظر می‌رسد رابطه تضاد باشد، همچون سردی و گرمی؛ یعنی نمی‌شود در شخصی یک صفت اخلاقی باشد و ضد آن هم باشد، نمی‌شود هم راست‌گویی باشد و هم دروغ‌گویی.
پس از این ارتباط منطقی، بدین نتیجه می‌رسیم با اتصاف به یک صفت اخلاقی، دو نتیجه حاصل می‌گردد: صفت نیکو، دفع رذایل اخلاقی؛ اگرچه راه‌های دیگری نیز برای دفع رذایل اخلاقی هست، که در ذیل اشاره می‌شود:


برخی راه‌های تحصیل ارزش‌های اخلاقی، عبارت‌اند از:

۳.۱ - بیداری

نخستین مرحله برای رسیدن به این هدف، بیداری از غفلت است. کسانی هستند که به خاطر پی‌روی از غرایز حیوانی، خود توجه به اطراف موضوع ندارند و توجه نمی‌کنند که راه دیگری هم وجود دارد و هدف‌هایی در کار هست که باید آن راه را پیمود و به آن هدف‌ها رسید؛ حقی هست که باید پذیرفت و باطلی هستند که باید رها کرد و راه صحیحی هست که باید برگزید و راه خطایی که از آن باید کناره گرفت، (در ارتباط با همین نخستین قوم هست که یکی از وظایف انبیا با عنوان ذکر (یعنی خارج کردن مردم از حالت غفلت) و انبیا با عنوان مذکِّر معرفی شدند).
قرآن از این گروه با عنوان غافلان یاد می‌کند و آن‌ها را در حکم چهارپایان به حساب می‌آورد.

۳.۲ - تحقیق برای تحصیل علم

بعد از آن‌که انسان توجه پیدا کرد در عالم چنین حقایقی نیز ممکن است وجود داشته باشد، برای او شک و تردید پیدا می‌شود و از خود می‌پرسد: آیا آن‌چه انبیا می‌گویند، حقیقت دارد یا نه؟

۳.۲.۱ - یقین

برای پاسخ به این سؤال لازم است به یقین برسد. روایات زیادی هستند که با مبارزه به ظنّ‌گرایی پرداخته و می‌فرمایند: اساس کار انسان، باید علمی و تعیینی باشد و از آن جمله می‌فرماید: «وَ ما یَتَّبِعُ اَکْثَرُهُمْ اِلَّا ظَنًّا اِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئا».

۳.۲.۲ - علم شرط ایمان

البته علم و ایمان لازمه عقلی طرفینی ندارند؛ بلکه علم مقدمه و علت ناقصه ایمان است که بدون وجود علم، ایمان که معلول هست، تحقق پیدا می‌کند و از این‌جاست که خداوند در قرآن می‌فرماید: «اِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء».

۳.۲.۳ - فکر و ‌اندیشه

اکنون پس از آن‌که معلوم شد علم شرط ایمان است، این سؤال مطرح می‌شود که راه تحصیل علم نسبت به متعلقات ایمان (توحید، نبوت و معاد) چیست؟
جواب آن است که کلید علم و بینش، فکر و‌ اندیشه است. در این زمینه آیات فراوانی وجود دارد؛ مثل: «کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون‌».

۳.۲.۴ - ایمان و عمل صالح

آن‌چه از آیات قرآن به دست می‌آید، این هست که ایمان مقتضی عمل صالح هست و ما را بر انجام عمل صالح و در نتیجه اکتساب صفات اخلاقی وادار می‌کند؛ مثل آیه ۱۳۷ سوره بقره می‌فرماید: «فَاِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا».

۳.۲.۵ - ایمان مطلق

البته ایمان در صورتی می‌تواند فضائل اخلاقی و اعمال صالح و تقوا را بیفزاید که زنده و فعال و به تعبیری، ایمان مطلق و کامل باشد، نه این‌که ایمان به بعض باشد، ایمان به خدا و کتاب خدا باشد؛ اما ایمان به رسول خدا و امامت نباشد. ایمان تبعیضی شدیداً در قرآن نهی شده است:
«اَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ اِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا...».

۳.۳ - استعانت از عقل و شرع

استعانت از عقل و شرع جهت گزینش صفات نیکو:
اکنون که به این مرحله (کسب ایمان) دست یافتی، در مرحله عمل و گزینش صفات نیکو باید از همان عقلی که خدا را برایت اثبات کرد، توحید را اثبات کرد، کمک گرفته تا کار «خوب» را از کار «بد» تشخیص بدهی و تا آن‌چه را در این زمینه عقل می‌فهمد، از عقل، و آن‌چه را نمی‌فهمد، از شرع دریافت کنی.

۳.۴ - پی‌آمدهای اعمال

دقت در آثار و پی‌آمدهای اعمال:
افزون بر این، باید در آثار ‌فعل و ترک کارهای خوب و بد نیز به دقت بیندیشی تا به دست خود به گمراهی دچار نشوی:
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ اَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون‌».

۳.۴.۱ - محبت خدا و اولیائش

مهم‌ترین انگیزه برای کار شایسته محبت خدا و اولیاء خداست.محبت الهی هست که در برابر همه گناهان و جاذبه‌های منحرف‌کننده به انسان استقامت و پایداری می‌دهد.
در حدیثی قدسی آمده: «یا موسی حبِّبنی الی خلقی؛ مرا به خلق محبوب کن».
[۹] مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن.

خدا در قرآن کریم در یک آیه به صورت مختصر و مفید بهترین راهکار را ارائه می‌دهد و می‌فرماید: «یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ اَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ اِذَا اهْتَدَیْتُم‌...».

۳.۵ - تزکیه نفس

کوتاه سخن این‌که برای مؤمنان دو راه فرض فرموده که هر دو منتهی به خدای سبحان است و آن‌ها را دستور می‌دهد که به خود بپردازید و از دیگران که اهل ضلالت‌اند، صرف نظر کنید و در زمره وجود آنان قرار نگیرید و از گمراهی‌شان نهراسید و بدانید حساب گمراهان با پروردگار است. پس بر مؤمن لازم است به کار خود و هدایت خود بپردازد و ضلالت و شیوع گناهانی که از گمراهان می‌بیند، او را نلغزاند و مردم او را مشغول نکنند.
با ضمیمه کردن این آیه و آیه «قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها»، به این نتیجه می‌رسیم باید برای پرداختن به خود به تزکیه نفس رجوع آوریم تا تمام رذایل را دفع نماییم.


چون بنا بر اختصار است، تنها به گام‌های مؤثر در تهذیب اخلاقی اشاره می‌نمایم و تفسیر آیات مورد نظر را به خودتان محول می‌نماییم.

۴.۱ - توبه

گام اول، توبه است:
آیه ۸ سوره تحریم: «یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا اِلَی اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحا».

۴.۲ - مشارطه

گام دوم، مشارطه است:
«وَ لَقَدْ کانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا یُوَلُّونَ الْاَدْبارَ وَ کانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُلا».

۴.۳ - مراقبه نفس

گام سوم، مراقبه نفس است:
«اَ لَمْ یَعْلَمْ بِاَنَّ اللَّهَ یَری».

۴.۴ - محاسبه

گام چهارم، محاسبه پیش از محاسبه الهی است. هر انسانی باید خود را به حساب بکشد تا مبادا گناهی انجام داده باشد.


۱. اخلاق در قرآن آیت‌الله مکارم شیرازی، ج اول، ناشر مدرسه امام علی (علیه‌السلام)، چ اول.
۲. اخلاق در قرآن، آیت‌الله مصباح، ج۱، انتشارات مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه)، چاپ اول، ص۱۸۹-۱۹۲.
۳. المیزان، ج۶، ذیل آیه ۱۰۵، سوره مائده انتشارات دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
۴. منشور جاوید، آیت‌الله سبحانی، ج۱، انتشارات توحید، چ فرهنگ.


۱. مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، ص۱۷-۱۵.
۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۹.    
۳. یونس/سوره۱۰، آیه۳۶.    
۴. فاطر/سوره۳۵، آیه۲۸.    
۵. یونس/سوره۱۰، آیه۲۴.    
۶. بقره/سوره۲، آیه۸۵.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۸۵.    
۸. روم/سوره۳۰، آیه۴۱.    
۹. مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن.
۱۰. مائده/سوره۵، آیه۱۰۵.    
۱۱. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۶، ص۲۳۸.    
۱۲. شمس/سوره۹۱، آیه۹.    
۱۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۱۵.    
۱۴. علق/سوره۹۶، آیه۱۴.    




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «دفع رذایل اخلاقی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۱/۲۲.    



جعبه ابزار