حد ورود روحانیت به دنیا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: روحانیت، دنیا،
آخرت.
پرسش: لطفا مستدل (عقلا و نقلا) پاسخ گویید که حد ورود روحانیت به
دنیا چیست؟
پاسخ:
از آیات قرآن و روایات استفاده میشود که
دنیا دارای دو جهت است:
به عنوان امر حقیقی و واقعی، مانند وجود زمین، کرات آسمانی، وجود انسان،
قدرت،
علم و
حیات او و دیگر موجودات و حقایق نظام عالم مادی. به این لحاظ دنیا نه تنها مذموم و نکوهیده نیست بلکه نیکو و پسندیده است.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «الدُّنیا مَزْرَعَةُ الآخِرَة؛
دنیا مزرعه و کشتزار آخرت است.»
به عنوان امر اعتباری و غیر واقعی یعنی دنیا را هدف و نهایت آرزو و آمال قرار دادن و همه چیز را برای رسیدن به آن زیر پا قرار دادن. دنیا به این جهت مذموم و مورد نکوهش است و باعث فراموشی خداوند و آخرت میشود.
آنچه در نظر
اسلام ، منفی است، روحیه استکباری ناشی از ثروت است، نه خود ثروت ولی چون غالبا، به صورت ناخواسته ثروت چنین روحیه ای را پدید میآورد، گاهی جمع ثروت نیز مورد نکوهش قرار گرفته است.
توجه به مسائل اقتصادی میتواند وسیلهای برای رسیدن انسانها به کمالات معنوی و دستیابی به
مکارم اخلاقی باشد.
مال و
ثروت دارای آثار مثبت و منفی است، که برخی از آنها را بررسی میکنیم:مال و ثروت، مانند ماری است که هم دارای زهر کشنده و هم دارای پادزهر است، یعنی ممکن است
انسان به وسیله آن مسموم شود و هم ممکن است دفع مسمومیّت نماید.
بنابراین، همان طور که مال، ناهنجاریهایی را در ظاهر و باطن آدمی، ایجاد میکند، فایده هایی نیز دارد که زیانهای ناشی از آن را بر طرف میسازد.
فواید مال به دو دسته تقسیم میشود:دنیوی و اخروی.
فواید دنیوی آن بر کسی پوشیده نیست و جزو
بدیهیات است، و از این جهت بیشتر مردم، بخش مهمّ عمر خویش را صرف جمعآوری مال و استفاده آن میکنند. بر این اساس؛ تنها به ذکر برخی فواید اُخروی (دینی) مال و ثروت بسنده میکنیم.
برخی فواید اخروی ما به قرار زیر است:
مال میتواند انسان را در انجام
بندگی خدا کمک کند. به عبارت دیگر، انسان به وسیله مال، مقدّماتی را فراهم میسازد تا راه
بندگی خدا بر او آسان شود.
حضرت صادق (علیهالسلام) میفرماید: «غِنیً یَحْجُزُکَ عَنِ الظُّلْمِ، خَیْرٌ مِنْ فَقْرٍ یَحْمِلُکَ عَلَی الاِْثْمِ؛
آن ثروتی که ترا از ستم باز دارد، بهتر از فقری است که ترا به
گناه وا دارد.»
علاوه بر این، عبادتهای بزرگی در
اسلام تشریع شده که جز از عهده ثروتمندان بر نمیآید مانند:
جهاد با مال در
راه خدا،
حجّ و
زیارت،
خمس و
زکات،
اطعام مؤمن و برآوردن نیازهای او،
قرض الحسنه و غیره. بطور مثال،
قرآن درباره قرض الحسنه میفرماید: «مَنْ ذَالَّذی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ اَضْعافاً کَثیرَةً؛
کیست که به خدا قرض الحسنه دهد، تا خدا بر آن چند برابر بیفزاید؟»
ثروتمندان میتوانند به همنوعان خود کمک کنند، و با دادن
صدقه و
بخشش مال،
رضایت الهی را کسب نمایند.
قرآن کریم میفرماید: «یااَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا اَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناکُمْ؛
ای کسانی که ایمان آورده اید! از آنچه به شما روزی داده ایم،
انفاق کنید.» این گونه انفاقها، علاوه براین که به رفاه حال محرومان کمک میکند، خصلت نیکو و بذل و بخشش را در دل مؤمن ایجاد میکند و صفت ناپسند
بخل و
حرص را از آن میزداید.
اگر ثروتمند، اموال خود را برای
رضای خدا در کارهای عامّ المنفعه، مثل
ساختن مسجد، پل، بیمارستان و... مصرف کند، سالها از
دعای خیر مردم، بهرهمند میشود و پروندهی عمل وی حتی پس از مرگش بسته نشده و برای او حسنه نوشته میشود.
انسان میتواند به کمک مال و انفاق آن، در
راه خدا خود را از آتش شعله ور
جهنّم حفظ کند، و با صرف مال در راه خیر، باعث
تزکیه نفس خویش گردد، خدا به پیامبرش میفرماید:«خُذْ مِنْ اَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکّیهِمْ بِها وَصَلِّ عَلَیْهِمْ اِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ؛
از مالهای ایشان صدقه بگیر تا به وسیله آن، ایشان را پاک گردانی و بر ایشان درود فرست که
دعا و درود تو مایهی
آرامش آنهاست.»
انسانی که از نظر اقتصادی در وضعِ خوبی به سر میبرد، و بر اثر تلاش و زحمت، خود را از دیگران بی نیاز میکند،
عزّت و
شرافت خود را حفظ کرده است.
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «یا عَبْدَاللّهِ احْفَظْ عِزَّکَ. قالَ: وَ ما عِزّی جُعِلْتُ فِداکَ؟ قالَ: غُدُوُّکَ اِلی سُوقِکَ وَ اِکْرامُکَ نَفْسَکَ...؛
ای بندهی خدا
عزّت خویش را حفظ کن. راوی سؤال کرد عزّتم چیست قربانت گردم ؟ فرمود: صبح زود رفتن به بازار (و کار وتلاش ) و در نتیجه گرامی داشتن خود.»
اگر انسان توجّه نداشته باشد، و آن گونه که
دین اسلام دستور داده است، حرکت نکند، و ثروت در اختیارش را در مسیر کمال و به درستی بکار نگیرد، با همه خوبیها و فوایدی که دارد، گاهی مشکل آفرین و فساد آور است. اگر انسان به بیماری (
مال دوستی) و (
دنیا طلبی) گرفتار شود، و
ثروت اندوزی را هدف خود قرار دهد، از کمالات روحی و اخلاقی باز مانده و باعث ایجاد
رذایل اخلاقی فراوانی در نفس او میشود که به چند نمونه اشاره میکنیم:
فلسفه وجودی انسان،
بندگی خدا و با یاد او زیستن است، ولی
مال دوستی، انسان را از یاد خدا غافل میکند، و چون طبیعت انسان، به مال گرایش دارد، در جمع و حفظ آن میکوشد. مشغول شدن ذهن و دل به جمع آوری و افزودن مال با
عبادت و
یاد خدا منافات دارد.
قرآن کریم میفرماید: «یا اَیُّهَاالَّذینَ امَنُوا لا تُلْهِکُمْ اَمْوالُکُمْ وَلا اَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِاللّهِ وَمَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَاُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ؛
ای کسانی که ایمان آورده اید! ثروت و فرزندانتان شما را از یاد خدا باز ندارند وکسانی که چنین کنند، زیانکارند.
شخص ثروتمند، قدرت انجام گناهان بیشتری را دارد، چرا که توانایی مالی و امکانات او بیشتر است، در حالی که انسان فقیر از چنین امکاناتی برخوردار نیست.
حضرت علی (علیهالسلام) میفرماید: «ثَرْوَةُ الْمالِ تُرْدی وَتُطْفی وَ تُفْنی؛
فراوانی مال، پست میکند و سرکش مینماید و نابود میگرداند.»
تکبر، یکی از صفات ناپسند اخلاقی است، که در روایات به پستترین و پایینترین درجه برگشت از حقّ، تعبیر شده است.
یکی از موجبات کبر، ثروتمندی است از این رو، این صفت زشت، بیشتر در میان ثروتمندان، رواج دارد. اغنیا نسبت به فقرا تکبّر میورزند و دل آنان را با گفتار و رفتار متکبّرانه خود میآزارند.
قرآن کریم، مال زیاد را باعث طغیانگری،
عیّاشی و گردنکشی در برابر رسولان الهی میداند و میفرماید: «وَ ما اَرْسَلْنا فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَذیرٍ اِلاّ قالَ مُتْرَفُوها اِنّا بِما اُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ؛
ما هیچ بیم دهندهای را به قریهای نفرستادیم، جز آنکه توانگران عیّاش آن قریه گفتند: مابه رسالت شما ایمان نمیآوریم.
در هر صورت اگر چه در طول تاریخ انسانهای زیادی نظیر قارونها و فراعنه مصر به دلیل گرفتار آمدن در
حب مال دنیا و اسارت در
هواهای نفسانی و تکبر و
غرور ناشی از آن جامعه را آلوده و نیز به هلاکت ابدی رسیده اند، اما انسان هایی نیز بوده اند که به دلیل دارا بودن کمالات نفسانی با استفاده صحیح از ثروت و داراییهاشان خدمات بزرگی به جامعه بشری نمودهاند از جملهی این انسانهای کامل میتوان به
حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) اشاره نمود که با استفاده از ثروتش، خدمات بیشماری به پیشرفت اسلام و تحقق اهداف مبارک
پیامبر مکرم اسلام نمود.
بهر حال وظایف و مسئولیتهای روحانیت، بدلیل حساسیت جایگاه ایشان، که نقش ارشاد و تربیت جامعه را بر عهده دارند به مراتب سنگین تر است و این قشر عظیم و تأثیرگذار که در مسیر نگاه تیزبین و کنجکاوانهی مردم قرار دارند میبایست، از آلوده شدن به روحیهی دنیاطلبی و ثروت اندوزی (که از مصادیق ثروت مذمومند) و خطرات و آسیبهای ناشی از آن پرهیز نمایند.
اگر بخواهیم منشوری پر محتوا و کامل در ارتباط با این وظایف و مسؤلیتها جستجو کنیم، و انتظارات مردم از ایشان را بشناسیم، سیره و روش
اهل بیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) بهترین آنهاست: اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) نسبت به محرومان و فقرای جامعه، احساس مسئوولیت و ابراز همدردی میکردند و خودشان نیز چون پایینترین آنان زندگی میکردند، تا
احساس حقارت و کمبود در آنها ایجاد نشود. از دیگر خصوصیات بارز معصومین علیهمالسلام همدردی و شرکت عملی در غم مستمندان و محرومان، بوده است.
امیرمؤ منان علی (علیهالسلام) که در دوره خلافتش بیش از هر زمان دیگر زاهدانه زندگی کرد، بارها به فلسفه عمیق چنین کاری تصریح کرده، میفرمود: «اِنَّ اللّهَ فَرَضَ عَلی اَئِمَّةِ الْحَقِّ اَنْ یَقَدِّروُا اَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النّاسِ کَیْلا یَتَبَیَّغَ بِالْفَقیرِ فَقْرُهُ؛
خداوند بر پیشوایان حق واجب کرده که زندگی خود را با طبقه ضعیف تطبیق دهند، تا رنج فقر، مستمندان و محرومان را ناراحت نکند.»
همچنین، پیروان خویش را از کم لطفی نسبت به محرومان، سخت بر حذر داشته و چنین هشدار میدهد:«لا تُحَقِّرُوا ضُعَفاءَ إِخْوانِکُمْ فَإِنَّهُ مَنِ احْتَقَرَ مُؤْمِناً لَمْ یَجْمَعِ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ بَیْنَهُما فیِ الْجَنَّةِ إِلاّ اءَنْ یَتُوبَ؛
برادران ناتوانتان را تحقیر نکنید، زیرا هر کس مؤمنی را کوچک شمارد خداوند، آن دو را در
بهشت جمع نمیکند مگر این که
توبه کند.»
پس بر رهبران دینی و حاکمان و قشر روحانیت است که با تأسی به اهل بیت (علیهمالسلام)، از هیچ گونه کمکی نسبت به محرومان دریغ نورزند و حتی الامکان با در نظر گرفتن شرایط زمان و مکان، بمنظور همدردی با ایشان از روی آوردن به تجملات و ثروت اندوزی پرهیز نمایند.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «حد ورود روحانیت به دنیا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۹/۲۰.